سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۷/۱۲

باز هم سخنی چند با آیت الله منتظری اندر باب مفهوم استالین ستیزی باب سوّم

باز هم سخنی چند با آیت الله منتظری

اندر باب مفهوم استالین ستیزی

باب سوّّم

ا. م. شیری

٤ـ در مورد "جنایات استالین"

اولاً- جنایتکاری نامیدن اقدامات یک دولت در قبال آن اعمال ضد انقلابی که فوقا بطور مختصر به بعضی از آنها اشاره کردم، بی انصافی محض است. چرا؟ باز هم به این دلیل ساده. هر دوره تاریخی اشکال و شیوه های مجازاتی خاص خود را داشته است و در آینده نیز خواهد داشت. ٨۰ سال قبل، مجازات کسی که بذر مورد نیاز برای کشت را بعد از جوشانیدن می کاشت، مزارع، انبارهای غله و علوفه را آتش می زد و میلیونها انسان و دام را با قحطی و گرسنگی مواجه می ساخت، انسانها را به ظن طرفداری از دولت، به درختان جنگل می بست تا زنده ــ زنده خوراک جانوران و حشرات شوند و یا عملا نشان می داد یک آبادی سوخته بهتر از آن است که یکی از ساکنان آن عضو حزب بلشویک باشد، اعدام بود. مگر اینکه کسی اعتقاد داشته باشد که، باید به عاملین اینگونه جنایات، انعام و خلعت اعطاء شود. کما اینکه، این کار را هم کردند. غربیها(غرب ایدئولوژیک منظور است)، از بیان این فجایع اکیدا خودداری کردند و دولت مافیائی روسیه، در سال ٢۰۰٦، دستور نصب مجسمه کلچاک در مرکز شهر اومسک و تأسیس شعبه مخصوص به او در موزه مرکزی استان اومسک را صادر کرد و برای انجام این کار، ٢٦۰ هزار دلار بودجه تخصیص داد. دیمیتری گوتینیوف خبرنگار «پراودا»، باستناد فقط دو نامه در مورد کلچاک می نویسد: «٢٢دسامبر سال ١٩١٨، در شهر اومسک، شرکت کـنندگان شورشهای ضد دیکتاتوری کلچاک، با خشونت خاصی به ضرب شمشیر قطعه- قطعه شدند و یا تیرباران گردیدند... چگونه می توان فاجعه ماکروشین و هزاران سیبریائی را فراموش کرد؟ مثلا، در بخشی از نامه آننا فئودوراونا، که به پوتین، رئیس جمهور روسیه، به استاندار اومسک، ل. پولیژایوف و سیاستمداران دیگر فرستاده است، گفته می شود:... کلچاکی ها، چهار فرزند مادر بزرگم را در حمام گرفتار نمودند و در مقابل حمام، پدر بزرگ من، دیمیتری پطروف را با سرنیزه سوراخ- سوراخ نمودند، حمام را با کاه پر کردند و آتش زدند.... یو. گلیبوف، شهروند افتخاری اومسک هم، می نویسد: کلچاک یک سال و نیم در اومسک حضور داشت و بعد از خود، فقط آثار خون و خرابی، توحش و تیربارانها را به جای گذاشت». اما، دولت شوروی به اینها خلعت نبخشید. در آینده برای این نوع اقدامات ضد انسانی و یا کسانیکه در عرض دو- سه سال، میلیاردها دلار ثروت مردم را دزدیده و میلیونها انسان را به فقر و گرسنگی مطلق کشانده اند، چگونه برخورد خواهد شد و چه نوع مجازاتی اعمال خواهد گردید، نظام قضائی آینده می داند. به همین دلیل و بدلایل بسیار دیگر، همه آنچه که در مورد خشونتهای دوره رهبری استالین گفته و نوشته اند، بیش ازحد تصور مبالغه آمیز است و فاصله فوق العاده زیادی با واقعیات آن دوره دارد. گذشته از این مقدمه، اول داستانی نقل می کنم و بعد، به موضوع ادامه می دهم.

چند سال پیش، با تنی چند از همین دموکراتهای تازه بدوران رسیده آشنا شدم که در حرافی هر واعظی را حریف اند. این دموکراتها، آدمهای معمولی کوچه و بازار هم نبودند. حتی بعدها، عالیترین پستها را در دولت بعهده گرفتند. صحبت ما، طبق روال رایج روز، باز هم به "جنایات استالین" کشیده شد. در اینجای صحبت، من از صندلی یک طرف بحث، برخاسته بر روی صندلی پرسشگر نشستم. زیرا، جویای واقعیت بودم. ایشان مدعی بودند: «استالین، ٣۰۰ هزار نفر از هم نژادان آنها را کشته است». بدون پنهان کردن تعجب خود و با یادآوری اینکه کل جمعیت جمهوری آنها در آن دوره شامل ٤۰ درصد از نمایندگان ملیتهای دیگر، به سختی به نیم میلیون نفر می رسید، پرسیدم: چطور ممکن است ٣ نفر از هر ۵ نفر جمعیت یک کشور را کشته باشند؟ در مقابل اصرار آنها، تقاضا کردم، حداقل اسامی ٣۰ نفر از آن ٣۰۰ هزار نفر را برایم بنویسند. یک هفته بعد که بخدمتشان رسیدم، یکی از آنها، وقت نکرده بود، دومی حوصله این کارها را نداشت و سه نفر بقیه، مجموعا اسم چهار نفر را آورده بودند که امروز، وابستگی آنها به مراکز جاسوسی خارجی را نشانه "برادری دو ملت" و "ترقیخواهی" حساب می کنند. به این قانع نشدم. خود به آرشیو رفتم. بعد از جستجوی زیاد، اسامی ۱٨ نفر اعدام شده، ۵ نفر متوفی در زندان به سبب بیماری و تعداد زیادی تبعیدی را پیدا کردم.

با بقدرت رسیدن خروشچوف بعد از قتل استالین در سال ۱٩۵٣، سوسیالیسم زدائی با استالین زدائی هممعنی و توأم شد. دهها کمیته و کمیسیون و هیئت، مأمور تحقیق و رسیدگی به "جنایات" دوره استالین شدند. صدها بار پرونده های آن دوره را زیر و رو کردند. بارها و بارها شمردند. این کار بسرپرستی الکساندر یاکولیوف، تا یک سال قبل از مرگ او در سال ٢۰۰۵، ادامه داشت. وی، تمام عمر خود را به فعالیتهای ضد سوسیالیستی- ضد استالینی صرف کرد و دست آخر، چون جسته خود را نیافت، در سال ٢۰۰٤، دستور داد همه پرونده های مربوط به "جنایات دوره استالین" را از آرشیوهای کشور جمع آوری کرده و در کاخ کرملین زندانی کنند. بدین ترتیب، محققان و پژوهشگران، نسلهای امروز و شاید هم فردا را از دسترسی به این پرونده ها محروم ساختند. متاسفانه در این دوره، بسیاری از احزاب کمونیست و کارگری جهان نیز تحت شعاع پیشرفتها و پیروزیها، اعتبار و موقعیت جهانی اتحاد شوروی و شاید هم عوامل دیگر بسیاری، نتوانستند ماهیت واقعی «استالین زدائی» را درک نمایند. تنها احزاب کمونیست چین و آلبانی معترض شدند که اعتراض آنها هم " نه از حب علی که از بغض معاویه بود". بالآخره، در تمام مدت ۵۱ سال جنگ از داخل برای تخریب استالین، آخرین رقمی که کمیسیون تحت سرپرستی یاکولیوف و دیگر هیئتها و کمیسیونهای رسیدگی توانستند بشمارند و در میان آنها حتی یک نفر کارگر و یا دهقان وجود نداشت، چنین است: از سال ۱٩٢٢ تا سال ۱٩۵٣، مجموعا ۵٦٦۷٩٩ نفر در اتحاد شوروی اعدام شده اند. باقی، همه حرف است و ادعا و اتهام خصمانه. دروغ گوبلزی است برای باوراندن عوامان سیاسی. چرا که دروغ هر قدر بزرگتر باشد، فریب مردم همانقدر سهل تر است. نکته قابل توجه اینکه، علیرغم نزدیک به یک سده تبلیغات و اتهامات خصمانه برعلیه استالین، طی یک نظرسنجی عمومی چند ماهه در سال ٢۰۰٨، به سرپرستی تلویزیون مرکزی روسیه با عنوان «نام روسیه»، مردم این کشور، نام استالین و لنین را در لیست ۵ شخصیت بزرگ تاریخ روسیه وارد کردند. حضرت آیت الله! این رقم را دو نفر غربی بنامهای توماس کنی و راجر کیران نیز، در صفحه ٦٣ کتاب تحقیقی خود بنام «خیانت به سوسیالیسم»، ترجمه محمدعلی عموئی ــ همان کسی که ٢۵ سال از عمر گرانمایه او در زندانهای "شاهنشاه آریامهر" و ۱٢ سالش نیز در زندانهای جمهوری "عدالت گستر اسلامی ایران" تباه شد ــ ذکر کرده اند. نقل این آمارــ بگذارید با جملات خود شما بگوئیم: منحصر به نویسندگان شرقی نمی باشد تا شما همه آنها را ــ همچو اتهام رایج روزــ متهم به جاسوسی اتحاد شوروی بکنید. مگر این که بگوئید: او و هر کسی این مطالب را می گوید، همگی جاسوسهای شرقی هستند.

اما، دادگاههای دوره استالین هم آنچنان که تا کنون گفته و نوشته اند، آنقدرها هم مخفی و فرمایشی نبوده است. دادگاههای اتحاد شوروی بخصوص در زمان رهبری استالین، طبق قوانین موجود، بصورت علنی و با حضور صدها نفر، مطبوعات و رسانه ها و حتی با شرکت سفیران کشورهای خارجی برگزار می شد. دادگاه مشهور و جنجالی گروه بوخارین از آن جمله است که با حضور سفرای کشورهای غربی و آمریکا برگزار شد. برای اطلاعات بیشتر در این باره، به کتاب «افسانه استالین» ترجمه حزب کار ایران(طوفان) مراجعه کنید.

۵ـ تصویر فشرده جامعه سوسیالیستی اتحاد شوروی که در دوره رهبری استالین ساخته شد

انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر که در امپراطوری کثیر المله روسیه پیروز شد و به اندازه عمر یک انسان دوام آورد، در طول دوره موجودیت خود، بعلت جنگهای داخلی، جنگ جهانی دوم و نفوذ و فعالیت بی سابقه ضد انقلاب داخلی و خارجی، در طول یک دوره کمتر از سه دهه سازندگی، توانست مسالل و مشکلات اجتماعی- اقتصادی را چنان سریع و عمیق حل نماید که در تاریخ بشری سابقه نداشت. در این دوره عدالت اجتماعی در کشور برقرار شد و شرایط بهره مندی برابر از فرصتها و امکانات موجود برای هر شهروند کشور فراهم گردید. بطور مرتب فرصتهای تازه ای ایجاد می شد و در نتیجه رشد و توسعه اجتماعی، اقتصادی، علمی، فنی و فرهنگی کشور و عدالت اجتماعی روز بروز شکوفاتر می گردید.

اولین معجزه انقلاب اکتبر تشکیل حاکمیت کارگران و زحمتکشان اتحاد شوروی در امپراطوری کثیر المله روسیه بود. کشور اتحاد شوروی برای اولین بار در تاریخ:

- بنیان بیکاری، بزرگترین و جان سخت ترین مشکل اجتماعی را بر انداخت. بعد از بسته شدن اداره کاریابی در سال ۱٩٢٩، اتحاد شوروی یگانه کشور در تاریخ جهان بود که در آن، بیکاری تخلف از قانون محسوب می شد. در صورت وجود یک نفر بیکار، قبل از هرکسی، دولت و ارگانهای ذیربط ، اولین متخلفین محسوب می شدند. هیچ کاخانه و کارگاهی، مؤسسه و اداره ای بهیچوجه حق اخراج هیچ کارگر و یا کارمندی را نداشت. تغییر شغل و یا محل کار، فقط با رضایت متقاضی و ارائه موافقتنامه کتبی از محل کار یا شغل جدید امکان پذیر بود.

- بیسوادی را بطور کامل از میان برداشت،

- مشکل مسکن، مزمن ترین مشکل جوامع بشری را بطور بنیادی حل کرد،

- آموزش، تحصیل و تربیت از مهد کودک و ابتدائی تا آخرین مدارج را رایگان ساخت،

- سیستم گسترده آکادمی های علوم، را دایر کرد و مراکز علمی و تحصیلات عالی را در جمهوریهای عقب ماند بسرعت تأسیس و توسعه بخشید. تأسیس اولین دانشگاه آذربایجان، دانشگاه دولتی بریاست رازوموفسکی، در سال ۱٩۱٩، یکی از آنهاست.

- سیستم بیمه، بهداشت، درمان، تامینات اجتماعی و امکانات پزشکی رایگان برای همه را بر قرار کرد،

- شبکه بسیار گسترده خدمات و کمکهای اولیه پزشکی را در سراسر کشور راه اندازی کرد،

- سیستم مرکزی شوفاژ و تأمین آب گرم شهرهای بزرگ و مرکزی را ایجاد کرد. یعنی سکنه این شهرها، از سه خط آب سرد، گرم و شوفاژ استفاده می کردند. انصاف بدهید، تا کنون در کجا و کدام کشور دنیا چنین خدماتی به مردم عرضه شده است؟

- ریشه معضل بزرگ گدائی، گدا پروری و شیوه زندگی انگلی ناشی از روابط و مناسبات نا عادلانه اجتماعی را خشکانید و ضرورت وجود بنیادها، انجمنها و مؤسسات خیریه را بکلی از میان برداشت. معضلی را که، هیچ یک از نظامهای اجتماعی- اقتصادی، هیچ یک از دولتهای جهان در تاریخ دولتها، ولو با تشکیل انواع انجمنها، مؤسسات و بنیادهای خیریه، با پند و اندرزهای خیرخواهانه متولیان هیچ یک از ادیان آسمانی، علیرغم کمکهای مجموعه مساجد و کلیساها و کنیسه ها و دیگر معابد و مراکز دینی، با پرداختهای روزمره مردم به فقیران و گدایان، از راه دادن نذریه و فطریه، خمس و زکات و غیره، با همه دستگیریهای مستمندان از محتاجان به نان شب، نه تنها نتوانستند به حل آن نزدیک شوند و حتی، موجبات گسترش آن را فرهم هم آوردند، در سه دهه رهبری استالین برافکنده شد.

- ریشه مفاسد اجتماعی از قبیل، اعتیاد به مواد مخدر، فحشاء و تن فروشی را خشکاند،

- اولین ماهواره را در مدار زمین قرار داد،

- فضای کیهانی را تسخیر و اولین انسان، یوری گاگارین را به فضا فرستاد،

- اولین زن فضانورد، والنتینا تروشکووا را به فضا فرستاد،

- اولین چاه نفت در دریای آزاد را در دریای خزر حفر کرد،

- مسئله ملی، حقوق و آزادی ملتها ــ حتی با در نظر گرفتن حقوق ملی گروههای ملی چند ده هزار نفری ــ را بطور تمام و کامل حل کرد،

- بازار ملی را تشکیل داد که در آن، قمارخانه هائی به سبک بازارهای بورس سرمایه داری جائی نداشت،

- سیستم تعیین و تثبیت قیمت کالاها بوسیه تولید کننده و یا کمیته قیمت گذاری را نهادینه و از بازار، بازاریان و دلالان در تغییر و نوسان دادن قیمتها خلع ید کرد،

- شبکه گسترده استراحتگاهها، نقاهتگاهها و تفرجگاهها را برای استراحت، معاجه و تفریح کارگران راه اندازی کرد،

- مسافرتهای هوائی را برای عموم مردم، قابل دسترس ساخت و خدمات عمومی از قبیل؛ حمل و نقل شهری، استفاده از آب و فاضلاب، برق و گاز، بسیار ارزان و در مجموع، تفاوت نا چیزی با رایگان داشت. در اتحاد شوروی، لامپ معمولی را لامپ ایلیچ(لنین) می نامیدند و باستناد لنین می گفتند: «لامپ ایلیچ خورشید مصنوعی است، نور خورشید هم رایگان است».

- ......

این همه، درسایه اجرای وظایف انقلاب اکتبر و رهبری استالین بدست آمد و مردم اتحاد شوروی درامنیت و آسایش کامل، درشرایطی فارغ از دغدغه و نگرانی از فردای خود و فرزندانشان، در جامعه آرام و دور از جوّ عصبی، کار و فعالیت می کردند. مردم شوروی در زمینه های مختلف علمی، صنعتی، هنری، در زمینه ادبیات، شعر، موسیقی، تئاتر سینما و غیره، ماندگارترینها و جاودانه ها را خلق کردند. همه خلقهای شوروی در سیر و سلوک، در صلح و صفا، برادروار در کنار هم زندگی می کردند، هیچ خلقی برتری خود را برخ دیگری نمی کشید، همکاری و تبادل تجربه مشحصه آنها بود. زندگی مرفه برای همه تأمین شده بود. در کل اتحاد شوروی پدیده ای بنام بدهکار و بستانکار، مقروض و مدیون، هیچ موضوعیتی نداشت. در سیستم سوسیالیستی شوروی، هیچ کس در بدترین حالت بی کس و بی پناه نبود. دولت سوسیالیستی پناه و تکیه گاه همه بود. وسیع ترین امکانات، برای کودکان در نظر گرفته شده بود، در تمام مملکت هیچ کودکی کار نمی کرد و هیچ خانواده ای به کار کودک یا کودکانش احتیاجی نداشت و نیازی هم به تصویب قوانین پرطمطراق منع کار کودکان نبود. هیچگونه تبعیض و تمایزی بین زن و مرد نبود. ۷۰ درصد زنان دارای تحصیلات عالی بودند. حرمت انسانی به مقام و موقعیت شغلی وابستگی نداشت. معلولان، بیماران روانی و همه آنهائی که بدلایل وضعیت جسمی و روحی توانائی کار نداشتند، تحت حمایت دولت بودند. محلات و مناطق شهرها، به «شمال و جنوب»، فقیرنشین و اعیان نشین تقسیم نمی شد. در کل اتحاد شوروی حتی یک نفر لباس و کفش وصله ــ پینه دار نمی پوشید، فقط کلاهی که انسان شوروی به سر می پوشید، گرانبهاتر از تمام پوشاک یک ایرانی که جای خود دارد، غربیها بود. یکی ار دوستان که فقط شکل و قیافه مثله شده جامعه سوسیالیستی شوروی را دیده بود، حرف جالبی می زد. وی می گفت: سیستمی که در آن، نخست وزیر مملکت و سوپور شهرداری با هواپیما مسافرت می کنند، رئیس و آبدارچی دانشگاه در یک مجتمع مسکونی زندگی می کنند، مدیر و کارگر کارخانه با هم همسایه هستند و...، در این دنیای غیرانسانی، زیر انواع فشارهای داخلی و خارجی، مشکل بتواند دوام بیاورد. یک نکته جالب، اینکه مردم شوروی به همان دلایلی که به برخی از آنها فوقا اشاره کردم، ظاهرا، گوشت را با کوپن می خریدند، اما، بجرأت می توان گفت: گوشتخوارترین و پرخور ترین مردم جهان بودند. مهمانیهای مجلل، با شکوه و پر خرج در هر خانواده ای برگزار می شد. مردم همیشه بهانه ای برای مهمانی می یافتند. بمناسبتهای مختلف، مثلا؛ روز تولد، سالگرد ختنه سوران در جوامع مسلمان و یهودی، سالروز ازدواج، پنجمین، دهمین، پانزدهمین و... سالگرد ازدواج، روز ورود به دانشگاه و یا دیگر مدارج تحصیلی، روز پایان تحصیلات، سالروز اعزام بخدمت سربازی، سالگرد پایان سربازی، دهه های زندگی، جشنها و اعیاد ملی و دینی، سالروز انقلاب، روز فضانوردی، روز پیروزی بر فاشیسم، روز کارگر، روز کودک، روز زن، روز مرد، روز هر رشته شغلی، و به بهانه بسیاری دیگر مهمانی می دادند. خاویار سیاه دریای خزر که برای ما ایرانیها در حکم توتیاست و الان برای مردم جمهوریهای "مستقل" هم همین حکم را پیدا کرده است، بوفور در سر سفره هر خانواده شوروی یافت می شد... اشاره به مهمانیهای پر خرج مردم شوروی و پر خوریهای آنها را بویژه بدان جهت لازم دیدم که، آن دسته از طرفداران سرمایه داری و روحانیونی را که در مجالس و بالای منابر می گفتند: «مردم شوروی وقتی که به خانه همدیگر می روند، غذای خود را هم می برند»، بخاطر دروغهایشان شرمنده سازم. مهمانیهای پر خرج مردم شوروی را، آقای حمزه فراهتی در کتاب خاطرات خود «از آن روز و روزهای بعد» به زیبائی تمام توصیف کرده است. نا گفته نگذارم که این کتاب نیز با روح ضد شوروی و ضد سوسیالیستی نوشته شده است. به همین دلایل و بدلایل بسیاری دیگر، مشهور است که میگویند: «مردم شوروی، سه بار به تلخی گریه کردند: بار اول؛ در مرگ لنین، بار دوم؛ در مرگ استالین و بار سوم؛ در مرگ یوری گاگارین، اولین سفیر زمینیان در فضای کیهانی».

باز هم ادامه دارد...


قسمت های پیشین این نوشتار را در زیر بخوانید:

باز هم سخنی چند با آیت الله منتظری اندر باب مفهوم استالین ستیزی باب اوّل

باز هم سخنی چند با آیت الله منتظری اندر باب مفهوم استالین ستیزی باب دوم




هیچ نظری موجود نیست: