علی طایفی: اين جنبش، جنبش زندهای است زيرا مطالباتی که در پی تحقق آن است همچنان بر زمين مانده است؛ يعنی بخش بزرگی از اين مطالبات که مهمترين آنها حق دموکراتيک، حق آزادی و مشارکت مردم در عرصههای سياسی و اجتماعی و فرهنگی است، همچنان پاسخ داده نشده است و حکومت تلاش کرده که مطالبات مردم را پس از انتخابات همواره با سرنيزه و شکنجه و تجاوز پاسخ دهد.
پاسخ نيافتن مطالبات مردم، اولين شريان حياتی تداوم اين جنبش است و اين جنبش از هر فرصت ممکن بهرهبرداری میکند تا خود را به منصه ظهور بگذارد و اراده ملی را برای تغيير نشان دهد.
- رادیو فردا: مقامات جمهوری اسلامی اين بار نوعی زبان مدارا به کار بردند. آيا به اين دليل بوده که از چالش جويی جنبش سبز تا حدودی جلوگيری کنند؟
من اين طور فکر نمیکنم. اينها سعی میکنند به مصداق تمام رويههايی که پيش از اين پی گرفتند خودشان را کنار مردم ببينند، غافل از اين که ديگر مردم اينها را از خود نمیبينند. مردم آگاهی داشته و يک فيلتر مشخص دارند، يعنی آنتن خود را به سمت امواجی میچرخانند که اخبار مربوط به جمهوری اسلامی را به طور کامل فيلتر میکند.
شايد يکی از ابتکاراتی که بعد از انقلاب به ويژه در دهه اخير يعنی از زمانی که جريان اصلاحات در کشور شکل گرفت، اين بود که جريان جديدی تحت عنوان «اختراع سنت» به وجود آمد، به اين معنی که مردم از ابزارهای حکومت عليه خود حکومت استفاده میکنند.
به طور مثال روز قدس روزی است که به طور سنتی جمهوری اسلامی توسط آن نه تنها در سطح جهان برای خود امتياز کسب میکند بلکه در داخل کشور هم نوعی ابراز قدرت و اعلام حضور میکند، اما اين بار مردم از همين روز قدس به نفع خودشان بهره گرفتند و محتوای اين سنت سياسی و دينی را از درون خالی کرده و مطالبات و انگيزههای خود را داخل اين پوستين کردند.
- به رغم تمام تهديدها و بازداشتها و به رغم آن چه در بازداشتگاههايی چون کهريزک روی داد، آيا مردم خواستند نشان دهند که به اين سادگی از ميدان به در نمیروند؟
بیترديد همين طور است. طبقهای که امروز در بطن اين جنبش است و مطالبات خود را مصرانه پيگيری میکند، دارای سطح بالايی از آگاهی اجتماعی است. بخش بزرگی از جوانان که عناصر اصلی اين جنبش را تشکيل میدهند با نسل حاکم بر ايران يک انقطاع نسلی دارند و آنها را درک نمیکنند و الگوهای آنها را نمیپذيرند.
اين افراد به رغم اين که با سيستم قطع ارتباط کردهاند، اما با دنيای خارج و رسانههای بيرون از حکومت به دليل ارتباط و دسترسی به دنيای سايبر ارتباط قوی دارند و به واسطه اين ارتباط میتوانند به شکل غير متمرکز به سازماندهی خود بپردازند.
من تصور میکنم اين جنبش به رغم اينکه دستخوش يک خصيصه زمانهمند شده يعنی به اصطلاح مضمن شده، اما به نظر میرسد جنبش مردم به تدريج هم رهبران کودتا را خسته میکند و هم يارگيری میکند.
- يعنی بايد انتظار داشت بخش سنتی جامعه هم به اين بخش آگاه و تحصيل کرده بپيوندند؟
بله، به تدريج اين طور خواهد شد. بخش بزرگی از مردم ممکن است چند روزی به خاطر سيب زمينی يا روشهای يارانهای و صدقه سری حکومت مورد تأمين قرار گيرند، ولی نارضايتی عمومی همچنان باقی است.
زمانی که طبقات پايين دست جامعه وارد ميدان شوند، اين بار با مشت گره کرده به ميدان خواهند آمد و بیترديد اين مسئله به نفع بدنه قدرت نيست و شايد به نفع جامعه هم نباشد، چون يک روند تحول تدريجی را به يک حرکت انقلابی و افراطی سوق میدهد که دستاوردهای آن زياد روشن نيست، اگر چه ممکن است نظام موجود هم سرنگون شود.
رادیو فردا،