سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۶/۳۰

اعتراض به «شکنجه و تجاوز» همزمان با سفر احمدی‌نژاد به نیویورک

ايران / سياسی

محمود احمدی‌نژاد در حال سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در سال گذشته

۱۳۸۸/۰۶/۳۰
کمپین مبارزه با «جنایت علیه بشریت» روز یک‌شنبه با انتشار فراخوانی از معترضان دعوت کرد تا در تجمعی برای «اعتراض به جنایت، شکنجه، تجاوز، و اعتراف‌گیری در ایران» که در نیویورک برگزار می‌شود شرکت کنند.

این کمپین بیش از یک ماه پیش از سوی جمعی از فعالان سیاسی و مدنی و حقوق بشری راه‌اندازی شد تا اقدامات حقوقی لازم برای دادگاهی کردن برخی مقام‌های جمهوری اسلامی در دادگاه بین‌المللی به جرم «جنایت علیه بشریت» را مهیا سازد.

دعوت اخیر این «کمپین» همزمان با سفر محمود احمدی‌نژاد تنها برنامه ایرانیان «معترض» در نیویورک در طول مدت حضور رئیس دولت جمهوری اسلامی نخواهد بود. پیش از این گروه‌های مختلفی برنامه و تجمع‌های هماهنگی را همزمان با سفر آقای احمدی‌نژاد به نیویورک تدارک دیده‌اند.

نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک روز پنج‌شنبه در حالی برگزار خواهد شد که محمود احمدی‌نژاد بار دیگر همچون سال‌های گذشته قصد دارد در این مجمع حضور یافته و سخنرانی کند.

«کمپین مبارزه با جنایت علیه بشریت» در فراخوان اخیر خود آورده است: «سرکوب‌های مداوم زمامداران جمهوری اسلامی چنان آشکار شده است که حتی علی خامنه‌ای - متهم اصلی این پرونده – نیز به اعمال شکنجه و جنایت در حمله به کوی دانشگاه و بازداشتگاه کهریزک اعتراف کرده است.»

این کمپین در بیانیه خود با اشاره به این که «نیروهای نظامی و شبه‌نظامی رژیم مردم را به خاک و خون کشیدند» می‌نویسد: «به جای محاکمه جنایتکاران، فرزندان دلیر ایران‌زمین را بازداشت کرده و در سلول‌های انفرادی شکنجه و مورد تجاوز قرار دادند.»

این کمپین با تأکید بر این که «درخواست» محاکمه «جنایتکاران» فراگیر شده است، به وعده برخی مقامات جمهوری اسلامی برای برخورد «قاطعانه با آنان» اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «اما به گمان ما امید بستن به بی‌دادگاه‌های رژیم برای اجرای عدالت آرزویی متحقق‌ناشدنی است.»

این کمپین در همین اطلاعیه خود که با امضای ٩۵ نفر از فعالان سیاسی و مدنی ومطبوعاتی منتشر شده از ایرانیان مقیم خارج از کشور دعوت کرده است تا «در مراسم اعتراضی یک‌روزه در ۲۶ سپتامبر ۲٠٠٩ (۴ مهر ۱۳۸۸) در شهر نیویورک حضور یابند».

این نشست روز شنبه هفته آینده از ساعت ۹ صبح تا چهار بعدازظهر در کلیسای «ریورساید» نیویورک و با سخنرانی افرادی چون عبدالکریم سروش، حمید دباشی و اکبر گنجی برگزار خواهد شد.

اما این تجمع تنها مراسم روزهای پیش رو نیست. در همین هفته گروه‌های مختلفی از ایرانیان مقیم آمریکای شمالی، از سواحل غربی کالیفرنیا تا جنوب تگزاس و واشینگتن و ساکنین نیویورک و کانادا به نیویورک خواهند آمد تا «بزرگ‌ترین تجمع اعتراضی سبز» در برابر دولت محمود احمدی‌نژاد را برگزار کنند.

گروه «رای من کجاست؟ نیویورک» یکی از سازمان‌دهندگان تجمعات اعتراضی در نیویورک، معترضان را به حضور در تجمعی اعتراضی در خارج از کشور نسبت به «جنایات اخیر و نقض حقوق بشر و شهروندی در ایران» دعوت کرده است.

این گروه در وب‌سایت خود پیام این حرکت اعتراضی را «درخواست از جامعه جهانی برای حمایت از حقوق بشر در ایران و رد سیاست‌های نظامی‌گرایانه در قبال ایران و اعلام انزجار از شکنجه، کشتار و تجاوز معترضان به نتایج انتخابات اخیر»اعلام کرده است.

از جمله برنامه تجمع‌های اعتراضی در نیویورک در روزهای ۲۲ تا ۲۴ سپتامبر در برابر سازمان ملل متحد، دفتر ایران در سازمان ملل و بر روی پل تاریخی بروکلین برگزار خواهد شد.

تجمع اعتراضی روز ۲۲ سپتامبر با عنوان «ایران زنده است» با پخش کلیپی کوتاه از وقایع اخیر ایران به همراه صدای ضبط شده اعتراض مردم داخل ایران بر صفحه نمایشی که از مردم شکل گرفته آغاز خواهد شد.

روز ۲۳ سپتامبر راه‌پیمایی بزرگ سبزها از برابر دفتر ایران که محل اقامت اصلی محمود احمدی‌نژاد خواهد بود به سمت ساختمان سازمان ملل انجام می‌شود.

هنگام سخنرانی محمود احمدی‌نژاد در سازمان ملل نیز تجمع اعتراضی در برابر ساختمان سازمان ملل ادامه خواهد داشت.

روز ۲۴ سپتامبر طومار سبز در امتداد پل تاریخی بروکلین برافراشته خواهد شد که مکانی توریستی و تاریخی است و مورد توجه فراوان گردش‌گران. این طومار سبز پیش از این در کنار برج ایفل در شهر پاریس به نمایش گذاشته شده بود.

در همین روز سخنرانان مختلف نیز به سخنرانی خواهند پرداخت.

نیویورک در حالی قرار است در روزهای آینده به دست طرفداران جنبش سبز ایران سبز شود که پیش از این و پس از حوادث پس از انتخابات شاهد برگزاری تجمع‌های اعتراضی فراوانی بوده است.

از جمله اعتصاب غذای سیاسی روشنفکران و دانشگاهیان در برابر ساختمان سازمان ملل که پوشش رسانه‌ای وسیعی داشت و مورد توجه محافل روشنفکری دنیا قرار گرفت.

از زمان روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد و مواضع «جنجال‌برانگیز» وی در زمینه موضوعات خارجی، سفرهای رئیس دولت جمهوری اسلامی به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل که هر ساله در این روزها برگزار می‌شود با سر و صدای بسیاری همراه شده است.

محمود احمدی‌نژاد روز سه‌شنبه همین هفته سفر خود به نیویورک را آغاز خواهد کرد.

رادیو فردا

یک مقام قضایی، صدا و سيما را مقصر پخش «اعتراف‌ها» دانست

نمایی از دادگاه بازداشت شدگان رویدادهای پس از انتخابات در ایران.

۱۳۸۸/۰۶/۳۰
رييس ديوان عدالت ادارى با اشاره به سخنان رهبر جمهورى اسلامى در باره بى‌اعتبار بودن «اعتراف عليه ديگران» مسئوليت پخش جريان محاكمه بازداشت شدگان پس از انتخابات را متوجه تلویزیون دولتی ایران دانست.

محمد جواد منتظرى، رييس ديوان عدالت ادارى، سخنان آيت الله علی خامنه‌اى در باره روند برگزارى دادگاه‌ بازداشت‌شدگان رويدادهاى پس از انتخابات را «فصل الخطاب» دانست و اظهار داشت: «در اثر برخى غفلت‌هايى كه دادگاه‌ها يا جريانات ديگر داشتند، در پخش دادگاه‌ها از رسانه‌ها اقداماتى خلاف موازين شرعى و قانونى صورت گرفت.»

وى با بيان اين كه قوه قضاييه مسئول «پخش اسامى افراد» نيست، افزود: « اساساً پخش جريانات دادگاه به عهده قوه قضاييه نبوده است، بلكه اين مسئله به سازمان صدا و سيما مربوط بوده كه قطعا فيلترهايى هم در اين زمينه بايد به كار گيرد.»

آيت الله خامنه‌اى در خطبه‌هاى نماز عيد فطر اعتراف‌هاى صورت گرفته در محاكمه‌ متهمان بازداشت‌شدگان رويدادهاى پس از انتخابات عليه ديگران را غيرقابل استناد دانست و گفته بود: «اينكه در دادگاه‌ها كه از تلويزيون هم پخش مى‌شد از قول يك متهمى راجع به كس ديگرى گفته مى‌شود، اين را بگويم، اين حجيت ندارد، شرعا.»

وى در عين حال در واكنش به انتقادهاى صورت گرفته نسبت به «پخش اعتراف‌هاى» بازداشت‌شدگان افزوده بود: «متهم هر چه درباره خود بگويد در دادگاه، اين حجت است؛ اين كه بگويند اگر در دادگاه اگر اعترافى كرد عليه خودش، اين حرف مهملى است؛ حرف بى ارزشى است.»

سخنان رهبر جمهورى اسلامى در باره غير قابل استناد بودن «اعتراف متهمان» در باره ديگران در حالى بيان شده است، كه در چهار مرحله نخست برگزارى دادگاه بازداشت‌شدگان رويدادهاى پس از انتخابات، «اعتراف‌هايى» در باره بسيارى از رهبران جنبش اصلاحات از طريق رسانه‌هاى خبرى و به ويژه صدا و سيما پخش شده بود.

در پى اعتراض‌هاى گسترده برخی مراجع تقلید، روحانیون بلندپایه و صاحبنظران حقوقی نسبت به پخش اين گونه «اعتراف‌ها»، قوه قضاييه جمهورى اسلامى با استناد به ماده ۱۸۸ قانون آيين دادرسى كيفرى از رسانه‌ها خواست، از انتشار اسامى و مشخصات «متهمان» رويدادهاى پس از انتخابات خوددارى كنند.

به موجب اين ماده «منظور از علنى بودن محاكمه، عدم ايجاد مانع جهت حضور افراد در جلسات رسيدگى است. خبرنگاران رسانه ها مى توانند با حضور در دادگاه از جريان دسيدگى گزارش مكتوب تهيه كرده و بدون ذكر نام يا مشخصاتى كه معرف هويت فردى يا موقعيت ادارى و اجتماعى شاكى يا مشتكى عنه باشد ، منتشر نمايند. تحلف از حكم قسمت اخير اين تبصره در حكم افترا است.»

اين در حالى است كه رسانه‌هاى طرفدار دولت در ايران در واكنش به جلوگيرى از انتشار مشخصات متهمان كه به گفته صادق لاريجانى، رييس قوه قضاييه اقدامى در راستاى اجراى قانون است، از اين تصمیم به شدت انتقاد كرده‌اند.

محمد جواد منتظرى، رييس ديوان عدالت ادارى با نادرست خواندن اين اعتراض‌ها مى‌گويد: «نمى‌توان به صرف اين شعار كه دانستن حق مردم است، همه چيز را بازگو كرد و مسائلى را به حق يا به ناحق منتشر ساخت زيرا در هر صورت آبروى اشخاص مهم است.»

از سوى ديگر على شكورى راد، عضو شوراى مركزى جبهه مشاركت ايران، دراين باره به خبرگزارى ايلنا گفته است: «طبيعتا اگر در دادگاه‌ها از افرادى اسم برده شده بايد از آنان اعاده حيثيت شود و فرصت مقتضى در اختيار آنان قرار گيرد تا از خودشان دفاع كنند، هر چند كه فكر نمى‌كنم چنين اتفاقى بيفتد، زيرا اراده‌اى براى حل سوء ظن ها وجود ندارد.»

در جريان محاكمه برخى از متهمان در اين دادگاه‌ها، از چهره‌هاى شاخصى چون اكبر هاشمى رفسنجانى و فرزندانش، محمد خاتمى، رييس جمهور پيشين، ميرحسين موسوى و مهدى كروبى نام برده شد و اتهام‌هايى نيز به آنها نسبت داده شد.

نيويورک برای حضور محمود احمدی‌نژاد آماده می‌شود، دويچه وله

طی يکی دو روز آينده، رسانه‌ها و تحليلگران آمريکايی کنجکاو آن‌اند که حضور همزمان دو روسای جمهور ايران و ايالات متحده در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل به چه صورت انجام خواهد شد و آيا اين دو با يکديگر صحبت خواهند کرد.

باراک اوباما به هنگام کارزار انتخاباتی خود در سال گذشته بارها اعلام کرده که حاضر است مستقيماً با مقامات ايران وارد گفت‌وگو شود. اما طبق گزارش نيويورک تايمز، به هنگام حضور محمود احمدی نژاد در اجلاس امسال مجمع عمومی، مقامات آمريکايی تلاش دارند به هرقيمتی از رويارو شدن و نزديکی چهره به چهره‌ی دو رئيس جمهور جلوگيری کنند.

مقامات کاخ سفيد می گويند با ديدن رفتار حکومت ايران پس از انتخابات رياست جمهوری و طرز مقابله و سرکوب معترضان به نتيجه‌ی آن انتخابات، عاقلانه نيست که باراک اوباما به احمدی نژاد نزديک شود.

حتا يک دست دادن رسـمی يا يک لبخند نيز می تواند آقای اوباما را زير فشار سياسی قرار دهد. چنين دست دادنی چند ماه پيش ميان هوگوچاوز رئيس جمهور ونزوئلا، متحد نزديک نظام اسلامی، و باراک اوباما روی داد. منتقدان باراک اوباما در کنگره‌ی آمريکا و همچنين حاميان کشور اسراييل به هيچ وجه حاضر نيستند دولت کنونی ايران از سوی ايالات متحده مشروعيت و رأی اعتماد کسب کند.


بازداشت حداقل ۲۰۰ نفر


Mon / 21 09 2009 / 12:26
    در روز قدس تعداد قابل توجهی از معترضین بازداشت شده‌اند.
در پی تجمع اعتراضی صدها هزار نفر از مردم تهران در روز قدس و نیز یورش نیروهای لباس شخصی و نیروهای ضدشورش تعداد قابل توجهی از معترضین بازداشت شده اند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر از تعداد دقیق بازداشت شدگان اطلاعی در دست نیست اما به گفته یک منبع آگاه بیش از 200 نفر در تجمع روز جمعه بازداشت شده اند و هم اینک تعداد زیادی از خانواده هائی که پیگیر وضعیت بازداشت شدگان خود هستند در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین تجمع کرده اند. علاوه بر بازداشت برخی در تهران، گزارش های دیگر از بازداشت دهها تن از شهروندان در دیگر شهرها مانند شیراز و تبریز حکایت دارد.


سرهنگ مهدی احمدی نیز در همين رابطه به خبرنگار ايلنا گفته است: "روز گذشته در جريان برگزاری راهپيمايی روز جهانی قدس در تهران‏، تعداد اندکی با حرکت از ميدان هفت‌تير به طرف ميدان ولی‌عصر شعارهايی خارج از موضوع راهپيمايی ديروز سردادند که پليس با آنها برخوردی نداشت اما درميان اين افراد،گروهی به قصد اخلال‌گری و آسيب‌رساندن به اموال عمومی در حرکت بودند که پليس پيش از آنکه آنها موتورسيکلت ها را آتش بزنند و يا به اموال عمومی آسيب برسانند آنها را دستگير کرد."

افشاگري یکی از بازداشت شدگان روز قدس در رشت

خبرگزاری هرانا : یکی از بازداشت شدگان روز قدس در رشت، پرده از رفتارهای نامناسب و ضرب و شتم متهمان توسط نیروی انتظامی برداشت.


به گزارش تحول خواهی، هادی رسایی - فرزند جمشید رسایی، عضو مشترک شاخه گیلان حزب مشارکت وسازمان مجاهدین و مسوول سابق آزادراه رشت - قزوین - که در تظاهرات اعتراضی روز قدس دستگیر شده یود، اعلام کرد:در 24 ساعتی که در بازداشت نیروی انتظامی بودم به طور ممرتب مرا مورد ضرب و شتم قرار می دادند. وی گفت: در این مدت با زنجیر به سرم ضربه می زدند، فندک روشن زیر ریش من قرار می دادند و در هنگام بازجویی و بعداز پرسیدن هر سوالی، به سرم ضربه می زدند.علاوه بر این ها پس از بازداشت بدون این که سوالی از من بپرسند چندین دقیقه به طور مداوم مرا موردضرب و شتم قرار دادند به گونه ای که در حال حاضر از ناحیه پای راست به شدت دچار آسیب دیدگی شده ام.


وی افزود: مسوول بازجویی وقتی فهمید که پدر من عضو حزب مشارکت ئ سازمان مجاهدین است به من گفت که تو را بیشتر از بقیه می زنم چون پدرت عضو این دو سازمان ضد انقلاب است.به پدرت هم بگو که چه کسی و چرا تو را کتک زده است--


گفتنی است هادی رسایی اکنون با حضور در پزشکی قانونی از افرادی که وی را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند شکایت کرده است.


لازم به تذکر است که وی برادرزاده حمید رسایی نماینده اصول گرای مجلس هشتم است.


پیک ایران


رویارویی احمدی نژاد و معترضان در نیویورک علی اصغر رمضانپور

بی بی سی فارسی

محمود احمدی نژاد که هفته پیش به عنوان رییس جمهوری ایران در میان حصار دانشگاه تهران و در میان تدابیر شدید امنیتی نیروی انتظامی شعار های معترضان در روز قدس را نشنیده گرفت، در روز های آینده بدون دیوار های حایل با گروه های معترض ایرانیان خارج از کشور روبرو خواهد شد.

طبق برنامه اعلام شده از سوی دولت ایران آقای احمدی نژاد روز سه شنبه 31 شهریور به نیویورک خواهد رفت و در روز اول مهرماه برابر با 23 سپتامبر برای پنجمین بار در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی می کند.

گروه هایی از ایرانیان خارج از کشور از نخستین روز های پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری در ایران در تجمعاتی در کشور های مختلف دنیا اعتراض خود را به انتخابات و دولت محمود احمدی نژاد ابراز کردند.

اکنون به نظر می رسد دور تازه اعتراضات هماهنگ شده، همزمان با سخنرانی آقای احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل متحد شکل گرفته است.

نقض گسترده حقوق بشر

علی کریم زاده یکی از سازمان دهندگان یک گروه دوچرخه سوار حامی حقوق بشر در تورنتو می گوید گروه دوچرخه سواران که از کانادا پا به رکاب بوده اند در روز 22 سپتامبر به نیویورک می رسند و در برابر مقر سازمان ملل تجمع می کنند.

توجه سازمان های بین المللی حقوق بشری به نقض حقوق بشر در ایران یکی از عوامل تمرکز یافتن تجمع معترضان دربرابر مقر سازمان ملل متحد در نیویورک بوده است.

الهه هیکس مدیر اجرایی سازمان همیاران حقوق بشر معتقد است که هدف برگزار کنندگان برنامه ها ایجاد توجه به مسایل ایران در افکار عمومی جهانی و نزد رهبران جهان است.

به گفته خانم هیکس نه تنها گروه های سیاسی بلکه بسیاری از معترضان از سراسر دنیا و به ویژه آمریکا و کانادا برنامه های سفر فردی و گروهی برای حضور در تظاهرات و تجمع علیه نماینده دولت ایران تدارک دیده اند. خانم هیکس می گوید برنامه های متعددی در فاصله روز های 22 تا 24 سپتامبر در نظر گرفته شده است.

یکی از این برنامه ها "نه به احمدی نژاد و آری به حقوق بشر" نام دارد که با همراهی سازمان دیدبان حقوق بشر و عفو بین الملل در روز 23 سپتامبر و همزمان با سخنرانی رهبران جهان در مجمع عمومی در اعتراض به نقض گسترده حقوق بشر به ویژه در برخورد با اعتراضات پس از انتخابات برپا می شود. یک برنامه دیگر هم "نه به دیکتاتوری و آری به دموکراسی" نام دارد که توسط گروهی دیگر سازمان داده شده است.

تنوع گروه های معترض

وجود تنوع در گروه های برگزار کننده اعتراضات باعث شده است تا گروه های مختلف هر یک در قالب زمینه های خاص فعالیت خود در برنامه های اعتراضی شرکت کنند.

علی کریم زاده یکی از سازمان دهندگان یک گروه دوچرخه سوار حامی حقوق بشر در تورنتو می گوید گروه دوچرخه سواران که از کانادا پا به رکاب بوده اند در روز 22 سپتامبر به نیویورک می رسند و در برابر مقر سازمان ملل تجمع می کنند.

در نمونه ای دیگر از تنوع فعالیت ها رضا دقتی عکاس ایرانی از اجرای یک کار تصویری گروهی در برابر دفتر سازمان ملل متحد یاد می کند. آقای دقتی که پیش از این یک برنامه تصویری را در اعتراض به کشته شدن ندا آقاسلطان در اعتراضات پس از انتخابات در پاریس برگزار کرده بود برنامه ای را هم در نیویورک اجرا خواهد کرد.

آقای دقتی گفته که در برنامه نیویورک هزار نفر همزمان یک تصویر از ندا را به دست خواهند گرفت که نمادی همبستگی با اعتراضات در ایران است.

درخواست چهره های فرهنگی و سیاسی مهاجر

طیفی از چهره های فرهنگی و هنری و سیاسی مهاجر ایرانی در قالب بیانیه ای با عنوان "کاروان صلح و آزادی برای ایران" گفته اند معترضان را در برنامه های اعتراضی همراهی خواهند کرد.

شهرنوش پارسی پور نویسنده ساکن آمریکا که از امضا کنندگان این بیانیه است، زمینه اقدام های اعتراضی را فضای هیجانی و خشمی می داند که از پس از انتخابات تا کنون وجود دارد.

خانم پارسی پور می گوید دنیا باید بداند که مردم ایران از این که به یک نفر دیگر رای داده اند و حالا باید یک نفر دیگر را تحمل کنند خشمگین هستند.

روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال در گزارشی نوشته است که نماینده ایران در سازمان ملل گفته است که تظاهرات برنامه ریزی شده مخالفان بی اهمیت است.

مکالمات بیسیم اطلاعات سپاه، روز ایران (قدس)/ خیابان کریمخان زند، بلوار کشاورز، دانشگاه تهران (همراه با زیرنویس) پیوند: http://raminbokharaei.blogspot.

وبلاگ: آرمان
پیام: فيلم/ مکالمات بیسیم اطلاعات سپاه، روز ایران (قدس)/ خیابان کریمخان زند، بلوار کشاورز، دانشگاه تهران (همراه با زیرنویس)
پیوند: http://raminbokharaei.blogspot.com/2009/09/blog-post_4438.html

سیخونک: همۀ ما شنیدیم که صدا و سیمای میلی، این دستگاه دروغ پراکنی که با استفاده از مالیات مردم ایران بر پاست و در واقع می باید سخنگوی مردم باشد، با بی شرمیِ تمام وچندین و چند بار اعلام کرد که گروه کوچکی متشکل از حدود پانصد نفر که با علامت سبز بخیابان آمده بودند، سعی در ایجاد اعتشاش داشتند تا صف راهپیمایان روز قدس را بر هم زنند. اما درایت و هوشیاری مردم مانع شد که این گروه کوچک که همگی سیگار هم می کشیدند ناکام صحنه را ترک گویند! جل الخالق!
فیلم را ببنید و بشنوید که چگونه دستگاه سرکوبگر، دستپاچه و مضطرب از انبوه توده های آزادیخواه سخن می گوید.
راستی را که اینان چه کودکانه و ابلهانه با شمشیرهای چوبین بجنگ واقعیت رفته اند!

سوزش کیهانیان محترم از طرح پیشنهادِ کاندیداتوری مهدی کروبی به به کمیتۀ صلح نوبل


تلاش صهيونيست ها براي توليد شيرين عبادي دوم (خبر ويژه)

يك نشريه فرانسوي از كمپين اينترنتي جمع آوري امضا براي معرفي «مهدي كروبي» به عنوان نامزد دريافت جايزه صلح نوبل خبر داد!
پس از طرح ادعاهاي سراسر كذب و بي اساس كروبي درخصوص وضعيت برخي بازداشت شدگان اخير و تلاش وي براي تأمين خوراك تبليغاتي بيگانگان به منظور متهم كردن نظام اسلامي به نقض حقوق بشر در ايران، اين بار ظاهراً از آن سوي مرزها عده اي درصدد قدرداني از وي برآمده و نام او را به عنوان نامزد دريافت جايزه صلح نوبل در سايت «تويتر» قرار داده اند.
اين اقدام در حالي انجام گرفت كه تنها شخصيت هاي سياسي، استادان و برندگان پيشين جايزه صلح نوبل اجازه دارند اشخاص را براي دريافت اين جايزه، پيشنهاد داده و معرفي كنند.
پايگاه اطلاع رساني نشريه فرانسوي «نوول اوبزرواتور» در اين رابطه نوشت: كمپين اينترنتي جمع آوري امضا براي معرفي مهدوي كروبي به عنوان نامزد دريافت جايزه صلح نوبل در سايت تويتر قرار گرفت.
نوول اوبزرواتور روز دوشنبه نوشت: طراحان اين كمپين اميدوارند تا مهدي كروبي به دليل تلاش شايان توجه اش در زمينه حقوق بشر در ايران(!!) به عنوان نامزد دريافت جايزه صلح نوبل، معرفي شود.
اين نشريه فرانسوي در ادامه افزود: براساس آمار رسمي ارائه شده از سوي وزارت كشور ايران، كروبي با كسب 85/0 درصد آرا (زير يك درصد) در انتخابات رياست جمهوري، جايگاه چهارم را در ميان چهار نامزد اين انتخابات، كسب كرده است.
سوابق اعطاي جايزه صلح نوبل نشان مي دهد تنها كساني اين جايزه را دريافت مي كنند كه در خوش خدمتي براي غربي ها و مخصوصاً صهيونيست ها سنگ تمام گذاشته باشند. گفتني است سيدمحمد خاتمي در واكنش نسبت به اعطاي جايزه صلح نوبل به شيرين عبادي اين جايزه را بي ارزش و حاصل سياست بازي مغرضانه غربي ها معرفي كرده بود.



گزارش تكاندهنده يك زنداني كهريزك: خميس آبادی با قفلی سر محسن روح المينی کوبيد و آنرا جلوی سوله آنقدر آويزان کرد تا مرد

برای از بين بردن اسناد جنايت واقع شده بخصوص قربانيان آن سعی دارند زندانيان را اعدام نمايند و حتی گفته می شود که 24 نفری را که از زندان قزل حصار برای اعدام به زندان گوهردشت منتقل و اعدام کردند تعدادی از آنها از زندانيان کهريزک بودند

گزارش يک روانشناس زندانی ازجنايتهای اردوگاه مرگ کهريزک

  • روز اول همراه با کتک زدن و فحاشی ناموسی و لخت و مادر زاد کردن ما به محض ورود و شلاق زدن و لوله زدن و ايجاد رعب و وحشت بود تا روح ما را بکشند
  • تانکر آبی که برای زندانيان می آورند مخلوطی از آب و گازوئيل است. آبی لجن و کثيف که ممکن است از چاله ها پر کنند و بيارند و زندانيان مجبور بودند همان آب را از يک بطری خانواده هر نفر يک قولپ در طول روز يا 2 بار 2 قولپ در طول روز بنوشد تازه اين آب را 48 ساعت يکبار يا گاهی 24 ساعت يکبار نمی آوردند و گاهی جيره نان و سيب زمينی را هم نمی دادند و 24 ساعت گرسنه و تشنه می مانديم
  • هر رور به چشم خودمان 2 الی 3 تا و گاه 7 الی 8 نفر را می ديدم که کشته می شدند داخل کيسه و يا پتو می انداختن و زيپ کيسه ها را می کشيدند و داخل ماشين می انداختند و می بردند گاها مرده ها چند ساعت زير آفتاب می ماندند تا باد بکنند و بترکند و صورتشان شناخته نشود يا در آن محوطه پشت سوله خاک می کردند
  • با چشمان خود ديدم کسی را که حقی سرهنگ نيروی يگان ويژه اردوگاه بود کف اردوگاه نشاند و با کلت تير مستقيم از بالا به سرش شليك کرد که طرف مرد و خون دورش را گرفته جسدش را پشت کانکسها بردند
  • احمد رضا رادان خطاب به بازداشت شدگان : بازداشتگاههای مثل داخائو،ماتازن ،آشويتس،ابوغريب و گوانتانامو را از ياد ببريد. اول اينجا است و گورگاه و قبر شما ،دنيا و آخرت شما همينجا است.
  • احمد رضا رادان جانشين فرمانده نيروی انتظامی تهران بزرگ وقتی هفته ای يکبار پنچشنبه ها صبح با هليکوپتر به اينجا می آمد و خودش به همراه کشميري،عامريان،حقی ،کوميجاني، زندي، خميس آبادي، حسينی ،موسوی … و گاردهايی که با عينک دودی و نقاب صورت خود را پوشانده بودند ما را کتک می زدند
  • روزی 2 بار جيره کتک خوردن داشتيم برای رفتن به آمار و برگشتن از آمار
  • دائما کرامت انسانی ما را از بين می برند و ما را لخت و مادر زاد می کردند
  • من به چشم خودم ديدم خميس آبادی و با قفلی سر محسن روح المينی کوبيد و آنرا جلوی سوله در هواخوری آنقدر آويزان کرد تا خون از سرش رفت و مرد
  • وقتی احمد رضا رادان می آمد نعره می زد که هيچ کس از اينجا بيرون نمی رود با لهجۀ اصفهانی اش می گفت: ها چاق شديد،گنده شديد همين الان ميدم دارتون بزنند ،چرا به اينها غذا ميدين مگر نگفتم هيچی ندين!در صورتيکه به ما فقط نان و سيب زمينی داده بودند .می گفت بايستی اينها را مثل خر سوارشون شد. تا صدای خر در نياوردن صدای سگ در نياوردن بيرون از اينجا نبايد برو

متن كامل گزارش ازجنايتهای اردوگاه مرگ کهريزک

گزارشی يک من ا. ب. هستم ليسانس روانشناسی دارم و در يک کلينک پزشکی در خيابان ج. کار می کنم با دکتر ص. و کار ما پزشکی و تهيه دارو برای مردم است. مامورين پليس ما را به دليل داشتن يک جعبه آرسنو موتون و پيش بازرس شعبۀ 6 تخلافات پزشکی خيابان مطهری بردند و او بعد از اين مرا به آگاهی و پس از آن به کهريزک فرستاد در صورتيکه من سوء سابقه ای نداشتم و هيچ تخلفی نداشتم .کابوس از اينجا شروع شد برادرم مفقود اثر است و خودم در جنگ ايران و عراق در اوايل جنگ در کردستان شرکت کردم و جزوه جانبازان می باشم. موقعی که من را به آگاهی فرستادند بعد از شکنجه هايی که در آگاهی مثل کابل و کتک خوردن ،دستبند و پا بند و بازجوئيهای شديد مشت و لگد در آگاهی شاپور بعد از چند روز به دستور همان داديار شعبۀ 6 تخلافات پزشکی مرا به آدرس کهريزک بازداشتگاه کهريزک فرستادند .ما را با يک ون به آنجا بردند . وقتی که بطرف قم می رويد از سه راهی کهريزک می پيچيد به سمت جنوب شرق تهران و کاملا نظامی است و تپه ماهور دارد با سيم خاردار و پادگان کهريزک در لابلای تپه ماهورها است، که دسترسی آن برای افراد عادی سخت است بعد از گذشتن از يک فضای نظامی و عجيب و غريب به فنس اول می رسيم که کلاه سبزها هستند از گارد نيروی انتظامی و بعد از فنس دوم 3 کيلومتر بعد به يک پايگاه نظامی ميرسيم که تا بازداشتگاه فاصله ای ندارد بعد از فنس دوم وارد ورودی می شويم. اين تابلو نصب شده است که روی آن نوشته است، تحت نظرگاه 210 کهريزک فنس دوم پايگاه نظامی بود که تمام سربازها مسلح بودند و در وسط يک منطقۀ کاملا نظامی که بعضا صدای گلوله از ميدان تير شنيده می شد. در داخل اين پايگاه شاهد مجموعه ای بوديم که زندانبانان در بالای ديوار نگهبانی می دادند و زندانيان در کف آن ،قسمتی داشت بنام زير زمين که قرنطينۀ 1 و 2 آنجا بود و بالای آن دفتر امور اداری آن و سوله ای که داخل آن چند قفس ساخته بودند جهار قفس در حدود 4 اتاقک کوچک دقيقا شبيه قفس های که برای حيوانات مثل يوزپلنگ و شير و گرگ در باغ وحش تهران ساختند . پشت سر هم 3 قفس را نصب کردند و جوشکاری کردند که احتمالا اين قفسته ها را در کارخانه های زندان کچوئی ساخته اند .ارتفاع قفس 3 متر است و هر قفس حدود 25 الی 30 مترمربع مساحت دارد و کف کل سوله موزائيک شده است که پر از لکه های خون،استفراغ و قی و چرک زندانيان قبلی است . 4 اتاقک که روی قفسها ساختند حدود 20 متر مربع مساحت دارند و در داخل هر کدام بين 30 تا 40 نفر را انداخته اند درهای فلزی دارند که روی آن توری کشيده اند و شبها همۀ درها قفل می شد سوله با 3 هواکش ،هوايش عوض می شود .(سوله بزرگ 400 الی 500 متر مربع و ديوارهای سوله سيمانی هستند. تحمل اين فضا و سر و صداهای آن فن ها خيلی سخت است . دستشوئيها و سرويسهای بهداشتی به عمد خراب هستند و در انتهای سوله قرار دارند . حمام ندارد ،آب ندارد . تانکر آبی که برای زندانيان می آورند مخلوطی از آب و گازوئيل است. آبی لجن و کثيف که ممکن است از چاله ها پر کنند و بيارند و زندانيان مجبور بودند همان آب را از يک بطری خانواده هر نفر يک قولپ در طول روز يا 2 بار 2 قولپ در طول روز بنوشد تازه اين آب را 48 ساعت يکبار يا گاهی 24 ساعت يکبار نمی آوردند و گاهی جيره نان و سيب زمينی را هم نمی دادند و 24 ساعت گرسنه و تشنه می مانديم و زندانيها هميشه نگران بودند که از گرسنگی نميرند و نای حرف زدن نداشتند . مجموعه آنجا همراه با سربازهای مسلح و فضاسازی که از روز اول همراه با کتک زدن و فحاشی ناموسی و لخت و مادر زاد کردن ما به محض ورود و شلاق زدن و لوله زدن و ايجاد رعب و وحشت بود تا روح ما را بکشند. متهمی که بيمار و گاها بی گناه است.فضای رعب آور و وحشتناک در عمق و در دور افتادگی و گرسنگی دلايل مرگ در کهريزک بود هر رور به چشم خودمان 2 الی 3 تا و گاه 7 الی 8 نفر را می ديدم که کشته می شدند داخل کيسه و يا پتو می انداختن و زيپ کيسه ها را می کشيدند و داخل ماشين می انداختند و می بردند گاها مرده ها چند ساعت زير آفتاب می ماندند تا باد بکنند و بترکند و صورتشان شناخته نشود يا در آن محوطه پشت سوله خاک می کردند. کانکسها را چيده بودن و در داخل هر کانکس 60 الی 70 نفر زندانی بود تپه ای وجود داشت بنام تپه سفيد که افراد را با بدنی برهنه بالای آن می دواندن که زخمی می شدند. پشت همان تپه سفيد بسياری از جسدها را دفن کردند در زير خاک و همينطور در دور تپه ماهورهای اطراف. با چشمان خود ديدم کسی را که حقی سرهنگ نيروی يگان ويژه اردوگاه بود کف اردوگاه نشاند و با کلت تير مستقيم از بالا به سرش شليك کرد که طرف مرد و خون دورش را گرفته جسدش را پشت کانکسها بردند. گاهی از دور بوی چوب و دود و گوشت سوخته يا پشم موی وز کرده به مشاممان می رسيد. ما هميشه گرسنه بوديم وبا يک تکه نان لواش نازگ و يک تکه سيب زمينی در طول 24 ساعته زندگی می کرديم. بازداشتگاههای مثل داخائو،ماتازن ،آشويتس،ابوغريب و گوانتانامو را از ياد ببريد. اول اينجا است و گورگاه و قبر شما ،دنيا و آخرت شما همينجا است. اين جملاتی بود که احمد رضا رادان جانشين فرمانده نيروی انتظامی تهران بزرگ وقتی هفته ای يکبار پنچشنبه ها صبح با هليکوپتر به اينجا می آمد و خودش به همراه کشميري،عامريان،حقی ،کوميجاني، زندي، خميس آبادي، حسينی ،موسوی ،سيد،حاجی ،مهندس و رئيس اسامی مستعار که بقيه آنها داشتند و گاردهايی که با عينک دودی و نقاب صورت خود را پوشانده بودند و ما را کتک می زدند. اين شکنجه گران و آدم کشان اسامی مستعار هم داشتند که ما نمی دانستيم چه کسی هستند روزهای دوشنبه و سه شنبه حقی با گارديها و کوميجانی می آمدند و ما را می زدند. روزهای پنجشنبه رادان و عامريان و کشميری با هلی کوپتر می آمدند و همينطور ماکان که خانواده های زندانيان را جلوی در کتک می زد. اگر در طول ماه يا هفته گذر خانواده با هزار بدبختی به آنجا می افتند و می توانستند از يک قاضی برای زندانی خود نامه بگيرند با لاستيکهای توپر سفيد، با باتون ،با چوب با هر چيزی که باور نمی کنيد می زدند. ما را لخت و مادر زاد و خيس می کردند و می کوبيدن روی زمين و روی آسفالت داغ وسنجاق قلت می زديم و می زدند تا توی شيبی که پايين بود بيهوش شويم و دوباره آب روی ما می ريختند و ما را به هوش می آوردند و به سربالايی می گفتند بدويد ،يا ديوار را هل بدهيد که عقب برود و هر کسی عقب می ماند بيشتر کتک می خورد. افراد گرسنه از شدت شکنجه ها به استقبال مرگ می شتافتند و خودکشی می کردند وقتی شخص اضطراب و ترس و گرسنگی و بيماری و سرکوبگری در پيرامونش باشد به همين جا می رسد زمانی که از شدت گرسنگی و تشنگی به مرگ راضی می شود و چندين ماه در اين شرايط احاطه شده باشد استقبال از مرگ براش کاملا عادی است .افرادی در اينجا 18 ماه بودند وقتی بدن هيچ مواد مغذی مثل نمک ويتامين نمی گيرد چگونه می تواند در مقابل استرس و وحشت و کتک مقابله کند حالا بر اين شرايط دائما کرامت انسانی ما را از بين می برند و ما را لخت و مادر زاد می کردند و در حضور 800 چشم با باتون به لای پاها و رانها و کفلها و مقعد بمالند و در اتاقکی تجاوز جنسی نمايند و هتک حرمت بکنند و علاوه بر اينها ضرب و شتم و لوله و شلنگ و باتون و مشت لگد که هر روز وجود داشت. هر روز وقتی ما را به آمار می بردند با کتک می بردند و با کتک می آوردند يعنی روزی 2 بار جيره کتک خوردن داشتيم برای رفتن به آمار و برگشتن از آمار اين فجايعی است که هر ساعت و دقيقه در کهريزک برای زندانيان اتفاق افتاده است. به خانوادۀ زندانيان می گفتند او را به کهريزک فرستاديم معلوم نبود کجاست وقتی شما می گوييد زندان قصر معلوم،وقتی می گوييد اوين ،قزل الحصار،رجائی شهر معلوم است. اما کهريزک کجاست؟ کسی نمی دانست! عدم اطلاع رسانی به خانواده ها،عدم دسترسی به بازداشت شدگان، نبودند تلفن برای اطلاع دادن به خانواده ها ،قطع هرگونه ارتباط با دنيا بيرون از زندان ،غذای ما فقط نان و سيب زمينی و آب کثيف و تنها ارتباط ما با دنيا فقط شکنجه و توهين و مامورانی که به تو فحش می دهند .بعضی وقتها جيره کتک تا 5 بار تکرار می شد در ساعت ورود که لخت و مادر زادمان می کردند ديگر حيثيت و آبرو و غرورمان از بين می رفت . سئوال و پرسش و نام نشان در يک دفتر ثبت می شد نه کارتکس داشتيم و نه چيز ديگری ،هيچی فقط آبرويت را می ريزند و کتک می زنند و اين فاجعه ادامه دارد وتمام نمی شود و فکر می کنی دچار يک کابوس شدی که انتهاهی ندارد . مشکل بيماری جسمی ،روحي،روانی شرايط نامطلوب و تنک هم خوابيدن 100 نفر آدم در 70 مترمربع جا و در صورت در خواست درمان افسر نگهبان ما را آنقدر کتک می زدند تا ديگر حوس قرص يا دارو نکنی . بيماران که دچار خونريزی می شوند و آنقدر به آن حالت نگه داشته می شوند تا. محوطه پر از اقرب ،رتيل و سگهای ولگرد و شغال و موشهايی درشت و عجيب و غريب است گورکن ها و تشيها شب همه جا به چشم می خوردند و تپه ماهورها را می کنند و دنبال چی می گردند نمی دانی هر لحظه منتظر چيزی بايد بود.کل منطقه نظامی و فنس کشيده است که حتی اين سئوال با وجود آن که ورودی و خروجی حدود 5 کيلومتر راه است به نظر بی انتها می آييد در طول اين 2 سال در حدود شايد 20 هزار نفر را به اينجا آورده اند و اين طور روحيه شان را داغون کردند تا به جامعه بروند و برای ديگران تعريف کنند تا آنها از شدت ترس هيچوقت اعتراضی نکنند . اصل و هدف از ايجاد اين کهريزک ايجاد رعب و وحشت در بين مردم بخصوص جوانان ،اينجا آدم های بودند که يک ماه زير شکنجه در آگاهی بودند و اعتراف نکردند. اما وقتی به کهريزک می آوردند و 2 ساعت زير شکنجه آنها را می گذاشتند هر چيز راست و دروغی را قبول می کردند و از آنها امضاء و اثر انگشت می گرفتند .حتی مال و اموال مردم را با کتک از آنها می گرفتند و هيچ مديريتی بر روح خود و رفتار خود نداشتند يکی از آنها که از هوش رفته بود انگشتش را گرفتند و زير ورقه زدند و با همان ورقه رفتند خانه و زندگی اش را صاحب شدند .سئوالی که هميشه در ذهن داشتم اين بود که اين اجساد کجا می برند .پزشک قانونی که بدون هويت و کارتکس جسد قبول نمی کند و ما هم آنجا مدرک و پرونده ای نداشتيم .پس اين اجساد چی شده اند .يادم يک روز جوانی را زير شکنجه دچار خونريزی شديد شد. گفت من فرزند شهيدم چرا من را می زنيد .سرهنگ پاسدار کوميجانی که فرمانده کهريزک بود خودش آمد و شخصا جوان را با لوله سفيد توپر آنقدر کوبيد تا بی هوش شد .سرهنگ پاسدار کوميجانی می گفت :پدر سگ حالا که پسر شهيد هستی بيشتر بايد کتک بخوری تا آبروی پدرت را نبری . هر وقت کوميجانی می خواست افراد را بزند لباس پلنگی می پوشيد و من به چشم خودم ديدم خميس آبادی و با قفلی سر محسن روح المينی کوبيد و آنرا جلوی سوله در هواخوری آنقدر آويزان کرد تا خون از سرش رفت و مرد . 200 نفر شاهد مرگ او بودند ديدن که لای پتو انداختند و بردند . همين طور محمد کامرانی وامير جوادی فر لنگرودی و چند نفر ديگر که ما اسم هايشان را نمی دانستيم که در دفتر اسامی آنها ثبت نشده است و يک دفتر جداگانه داشتند وقتی آن دانشجوها و جوانان را آوردند ما را از قرنطينه بيرون کردند و بجای ما آنها را در قرنطينه زيرزمينی کردند .جمعا 20 نفر از جوانان زير دست احمد رضا رادان ،حقی عامريان ،کوميجانی ، کشميری ،موسوی ،حسينی و خميس آبادی ،زندی و ماکان کشته شدند. سربازها خيلی کم زندانيان را می زدند مگر اينکه روسای به آنها دستور بدهند.زندی اين اواخر بهتر شده بود و کمتر می زد و در شيفت خودش اجازه نمی داد حتی سرگرد کوميجانی وارد ميدان شود و بزند و از پشت سر او صحبت می کرد و می گفت اگر من شما را می زنم بخاطر اينکه اونها نياند بدتر بزنند و اين فشارهای روانی باعث شده بود که خود زندی بيمار شود و يک هفته نياييد و حتی می خواست دست به خودکشی بزند وقتی احمد رضا رادان می آمد نعره می زد که هيچ کس از اينجا بيرون نمی رود با لهجۀ اصفهانی اش می گفت: ها چاق شديد،گنده شديد همين الان ميدم دارتون بزنند ،چرا به اينها غذا ميدين مگر نگفتم هيچی ندين!در صورتيکه به ما فقط نان و سيب زمينی داده بودند .می گفت بايستی اينها را مثل خر سوارشون شد. تا صدای خر در نياوردن صدای سگ در نياوردن بيرون از اينجا نبايد بروند .رادان خودش از همه بی رحمتر بود پنجشنبه ها که می آمد .يکبار ديگر هم در آنجا شاهد بودم که در جايی که می خوابيديم لابلای هم زندانيان جا نداشتند و شب به همديگر مشت و لگد می زدند مجبور شديم صبح برای آنها صحبت کنيم و بگويم ما همه همدرديم چرا همديگر را می زنيم .اينها از خدا می خواهند که ما به جون هم بيفتيم و بعد زندانيان آرامتر شدندو کمتر همديگر را می زدند. اين فاجعه ای بود که ماداشتيم تا روزی که بالاخره بازرسها آمدند . روزی که بازرسها آمدند ما را تهديد کردند اگر بگوييد چه بلائی سر شما آمده همتون را می ترکونيم. به بازرسها بگوييد غذا می دهند با ما خوب رفتار می کنند پتو می دهند و پتو آوردند زير همۀ ما برای اولين بار پتو انداختند ولی خوشبختانه چندتا از دانشجوها و 6 نفر از ليسانسه ها که در قرنطينه بودند همۀ حقايق را گفتند و آبروی آنها را بردند . وقتی فلاح و کوميجانی می خواستند بيايند جلو يکی از اعضای بازرسی سر آنها داد زد و گفت برويد عقب.بعد اين 6 نفر گفتند اگر ما بگوييم که اين چيزها را شما برويد ما را می کشند . اسم اين 6 نفر را بنويسيد و سر آنها فرياد زد . يک مو از سر اين 6 نفر کم بشود وای به احوال شما و بالاخره اين 6 نفر را با تحت الحفظ به قرنطينه آوردند از آن روز که بازرسها آمدند تا روزی که کهريزک را بستند و ما را به قزل حصار و بعد رجائی شهر آوردند 48 ساعت گذشت که برای اولين بار آنشب برای ما برنج دادند و ديگه کتک نزدند و بعد از ان ما به اينجا آمديم. ثمرۀ بستن کهريزک و آزاد شدن ما از کهريزک بخاطر خون شهيدانی بود که اين جوانان که در خيابان برای آزادی کشته شدند و در کهريزک شهيد شدند و اسامی آنها در دنيا منتشر شده است .خون آنها هدر نشد و هزاران انسان مثل ما از کهريزک نجات پيدا کرد.
به اميد روزی که همۀ مردم ايران در آزادی و بدون شکنجه و قول و زنجير استبداد زندگی کنند
زندانی ا. ب
27 مرداد 1388

اين زندانی به مدت 85 روز در اردوگاه مرگ کهريزک زندانی بوده و بر او تمامی اين جنايتها روا داشته شده است.بنابه اظهارات زندانيانی که از اردوگاه مرگ کهريزک نجات يافته اند آمار اين اردوگاه بيش از 400 نفر بوده است . دستگير شدگان قيام را به زندان اوين منتقل کرده اند . و ساير زندانيان را به شکنجه گاه آگاهی شاهپور،زندان قزل حصار و زندان گوهردشت منتقل شده اند. اکثر آنها در زندان قزل حصار بسر می برند. اين زندانيان بی دفاع دچار ناراحتيهای متعدد جسمی و روحی هستند و از فرط گرسنگی تا حد زيادی وزن خود را از دست داده اند.
از طرفی ديگر برای از بين بردن اسناد جنايت واقع شده بخصوص قربانيان آن سعی دارد زندانيان را اعدام نمايد و حتی گفته می شود که 24 نفری را که از زندان قزل حصار برای اعدام به زندان گوهردشت منتقل و اعدام کردند تعدادی از آنها از زندانيان کهريزک بودند.

http://www.roshangari.net/as/sitedata/20090822035214/20090822035214.html

فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران
30 مرداد 1388 برابر با 21 اگوست 2008

گزارش فوق به سازمانهای زير ارسال گرديد:
دفتر دبيرکل سازمان ملل
کميساريای عالی حقوق بشر
کمسيون حقوق بشر اتحاديه اروپا
سازمان عفو بين الملل
سازمان ديدبان حقوق بشر

http://hrdai.blogspot.com
http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com


نهضت آزادی