«احمدینژاد با موضعی ضعیف به نیویورک میرود»
در هفتهي پیش رو، نشست سالانهی مجمع عمومی برگزار خواهد شد و آقای احمدینژاد هم طبق برنامه در این نشست شرکت خواهد کرد. با توجه به رویدادهای روز قدس، و تظاهرات اعتراضی بزرگی که صورت گرفت و نیز صحبتهای آقای احمدینژاد در ارتباط با هلوکاست، چه برخوردی با حضور آقای احمدینژاد در این نشست خواهد شد؟ آقای منصور فرهنگ، استاد حقوق و روابط بینالملل در آمریکا در پاسخ به این سوال میگوید:
کتمان هلوکاست که آقای احمدینژاد یکبار دیگر در سخنرانی روز قدس مدعی آن شد، از آن نوع قلب واقعیتهایی است که در جهان معاصر؛ مدعی آن را یا به کلی بیگانه با اخلاق و معنویت میدانند و یا واقعاً عدهای فکر میکنند که تعادل روحی و روانی فرد از بین رفته است.
بنابراین وقتی احمدینژاد میآید به نیویورک، زمینهای برای تظاهرات بسیار وسیع علیه وی درست میشود. در واقع این تظاهرات نه تنها به وسیلهی گروههای مختلف ایرانی، بلکه آمریکاییها و خصوصاً یهودیان مقیم نیویورک هم در این تجمعات اعتراضی شرکت خواهند کرد.
البته هیچ بعید نیست که دقیقاً به خاطر همین سخنرانی و ارتباط آن با مشکلات سیاسی رژیم در داخل، که در واقع مشروعیت رژیم هم مورد سوال قرار گرفته است، تعدادی از اعضای سازمان ملل متحد هنگام سخنرانی او سالن مجمع عمومی را ترک کنند. خصوصاً اگر در این سخنرانی باز بخواهد سخنانی مشابه حرفهای روز قدس خودش بزند.
بنابراین زمینهسازی که خود احمدینژاد برای سفرش به نیویورک کرده است، هیچ ارتباطی به عرف و معیارهای بینالمللی و یا دفاع از حریم و منافع امنیتی و رفاهی جامعه ایران ندارد و واقعاً خیلی سخت است که با معیارهای منطقی و اصولی اصلاً بشود تحلیلی داد که احمدینژاد چه میخواهد و ارتباط حرفها و رفتار او با منافع مملکتی که معرفش هست چیست!
در تظاهرات اعتراضی روز قدس، علاوه بر انتقادات تندی که علیه نتایج رسمی انتخابات انجام شد، در ارتباط با سیاست خارجی دولت، روسیه و همچنین در ارتباط با فلسطین و اسراییل، هم شعارهای کاملاً متفاوتی با شعارهای رسمی دولتی از طرف مردم مطرح شد. تأثیر این اعتراض مردمی و تأثیر شعارهایی که مطرح کردند در فضای بینالمللی چیست؟
رژیم ایران از دو راه در منطقهی خاورمیانه، خصوصاً در کشورهای عربی و اسلامی و بین تودههای مردم کسب مشروعیت و مقبولیت میکرد. یکی از طریق انتخابات بود که این انتخابات رقابتی، ولی کاملاً ضد دموکراتیک، شرایطی ایجاد میکرد که به هرحال درصد بالایی از مردم رأی میدادند. و چون همیشه بازنده انتخابات را میپذیرفت و به برنده تبریک میگفت، رژیم از این رأی دادن مردم بهعنوان سند مشروعیت و مقبولیت خودش نه تنها در داخل، بلکه در منطقه استفاده میکرد.
انتخابات گذشته این ترفند رژیم را به بنبست کشاند و واقعاً چون کاندیداهای دیگر این انتخابات را یک تقلب بزرگ خواندند، دیگر ایران هرگز نمیتوانست چنین ادعایی در داخل یا خارج از کشور بکند و پشتوانهی مردمی داشته باشد.
در رابطه با مسایل سیاست خارجی هم، ایران سعی میکرد که از بعضی مراسم و بخصوص از روز قدس برای اتحاد و یکپارچگی همهی مردم ایران استفاده کند. در واقع مسئلهی فلسطین، و احساس همدردی کردن و حمایت کردن از آنها، موضوعی میشد برای اتحاد. مخاطبین اصلی این برنامهی ایران در بیست و پنج سال گذشته هم کشورهای عربی بودند و تأثیرات مثبتی هم برای ایران داشت.
منصور فرهنگ
امسال این تظاهرات عظیمی که در ایران شد و شعارهایی که دادند در واقع نوعی نفی این برنامهی رژیم بود که در کشورهای عربی هم باز اخبار این تظاهرات به شکل وسیع پخش شد.
بنابراین این دفعه وقتی احمدینژاد به نیویورک میآید، هیچ ادعای پشتوانهداری ندارد که او نمایندهی مردم است و یا مواضع او بیانگر خواستههای مردم است. پس از این جهت موضع او بسیار تضعیف شده است.
البته تبلیغات او و پرگوییهایش میتواند ادامه پیدا کند، ولی بدون چون و چرا تأثیرش روی مجامع بینالمللی و حتا در کشورهای عربی که مخالفین اصلی رژیم ایران هستند خیلی به شدت تقلیل پیدا کرده است و در همین یکی دو روز، روزنامههای عرب هم، که من دنبال میکردم، این تظاهرات ایران را به شکل وسیعی منعکس کردند.
در عرصهی سیاست خارجی نشست بینالمللی دیگری که ایران با آن روبهرو است، نشست اول اکتبر گروه ۵+۱ است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی با صدور بیانیهای بار دیگر مطرح کرده است که هیچ مدرکی ندارد که نشان بدهد ایران به طور پنهانی برنامهی ساخت بمب اتمی دارد و یا از پیش داشته است. این بیانیه چه تأثیری در این نشست خواهد داشت؟
این بیانیه از جهت حقوقی درست است و ایران هم از جهت حقوقی همیشه نسبتاً موضع مستحکمی داشته است. یعنی کاری که ایران کرده است، اعضایی مثل امضاءکننگان دیگر عهدنامهی منع گسترش تسلیحات هستهای هم کردهاند.
مشکل ایران بیاعتمادی جهانی نسبت به ایران است و سخنرانیهای احمدینژاد هم این بیاعتمادی را تشدید کرده است.
بنابراین این بیانیهی آژانس، حتا اگر بگویم که هیچ دلیل و مدرکی هم ندارند از این که ایران غنیسازی اروانیوم را دارد ادامه میدهد، محل تردید است. چرا که همهی دانشمندان و متخصصین میگویند که ادامهی غنیسازی اورانیوم میتواند ایران را به کسب توانایی برای ساختن سلاح هستهای برساند.
اینکه آیا این توانایی تبدیل به واقعیت میشود، آن مرحلهی آخرش است. ولی مشکل بزرگ تنش هستهای ایران، بیاعتمادی شدید نسبت به ایران از جانب اروپا، آمریکا و کشورهای خاورمیانه است که باز این سخنرانیهای تهدیدآمیز احمدینژاد این بیاعتمادی را تشدید کرده است و به طور کلی خردورزی و مصلحتاندیشی رژیم ایران را مورد سوال قرار داده است.
در مذاکرات دیپلماتیک روی این نوع اختلافات بینالمللی، هدف این است که راهحلی میانی پیدا کنند که هیچ یک از طرفین به خواستههای حداکثری خودشان نمیرسند، ولی به توافقی میرسند که برای طرفین قابل تحمل است.
امروز واقعاً انتقادات و تحلیلهایی که ناظران از موضع ایران و خصوصاً از برخورد احمدینژاد میدهند، اصلاً امید اینکه ایران دنبال مصلحتاندیشی باشد دیده نمیشود.
درواقع ایران سعی نمیکند به راهحلی برسد که هم از حقوق خودش برای غنیسازی اورانیوم برخوردار باشد و این حق از جهت بینالمللی هم مورد تأیید قرار بگیرد، و هم اینکه نوعی نظارت بینالمللی روی غنیسازی اورانیوم در ایران وجود داشته باشد که بتواند نگرانیهای غرب را رفع بکند.
این نوع راهحلها نیاز به این دارد که طرفین تا حدودی با مصلحتاندیشی و با واقعبینی وارد گفتوگو و مذاکره بشوند، که دراین مورد هم واقعاً امیدی به این نیست که نمایندهی آقای احمدینژاد علاقمند به این نوع مذاکرات دیپلماتیک باشد.
رادیو زمانه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر