سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۵/۱۵

انعکاس وقایع ایران در روزنامه های بریتانیا


وقایع ایران در روزنامه های بریتانیا: شکاف ها در ساختار جمهوری اسلامی دارند نمایان تر می شوند
پنجشنبه ، 15 مرداد 1388

روزنامه ایندیپندنت چاپ بریتانیا در شماره روز پنجشنبه ۱۵ مرداد (۶ اوت) نوشته است که علی رغم سوگند خوردن محمود احمدی نژاد در مجلس، فریاد مرگ بر دیکتاتور هنوز در تهران شنیده می شود.
این روزنامه می نویسد که معترضین دیروز با لباس های سیاه به نشانه عزا و یا سبز به نشانه حمایت از میر حسین موسوی، کاندیدای معترض به نتیجه انتخابات، به خیابانها آمدند و نیروهای امنیتی با باتوم، گاز اشک آور و اسپری فلفل به مقابله با آنها پرداختند.
ایندیپندنت می نویسد که رژیم ایران در قبال اعتراضات مردم اعتماد به نفس خود را از دست داده است.
به نوشته ایندیپندنت، اکنون فقط تعدادی از دانشجویان طبقه متوسط نیستندکه به از بین رفتن دموکراسی معترض اند، بلکه ایرانیان فقیرتر، ایرانیان مسن تر، شهروندان ساکن شهرستانها و "رزمندگان" جنگ ایران و عراق نیز به دلیل تقلب در انتخابات اخیر به آنان پیوسته اند.
این روزنامه می نویسد که الله اکبر گفتنهای شبانه مردم از پشت بامها نیز همچنان ادامه دارد.
به نوشته روزنامه تایمز، صحنه اطراف مجلس ایران به منطقه جنگی شبیه تر بود تا به محل استقرار نمایندگان مردم.
تایمز می نویسد مردم شعار می دادند "دولت کودتا: استعفا، استعفا" و گروهی نیز مستقیما علیه آیت الله خامنه ای و مجتبی، یکی از پسران او، شعارهای تندی می دادند.
این روزنامه می نویسد حضور سفیر بریتانیا در کنار چند سفیر دیگر کشورهای غربی در مراسم تحلیف محمود احمدی نژاد اشتباه بوده است.
به نوشته تایمز این اقدام سبب ناخشنودی ده ها هزار نفر معترض شجاع در ایران می شود که در طول دو ماه گذشته جان و آزادی خود را در خطر افکنده اند تا با کودتای دولتی که به احتمال قریب به یقین در انتخابات شکست خورده بود مقابله کنند.
روزنامه گاردین به نقل از رسانه های دولتی ایران می نویسد که بیش از ۵۰۰۰ نیروی امنیتی دیروز در اطراف ساختمان مجلس مستقر شده بودند و آنها با مضروب کردن معترضین، تعدادی از آنان را بازداشت کردند.
گاردین می نویسد از محاکمات نمایشی گرفته تا مراسم تحلیف، شکاف ها در ساختار جمهوری اسلامی دارند نمایان تر می شوند.
این روزنامه می نویسد حکومت می خواهد هم نمایش را کنترل کند و هم واکنش عمومی را، اما در تحمیل شرایط خود بر مردم ناموفق بوده است.
به نوشته گاردین، یک اختلاف انتخاباتی تبدیل به اختلافی شده است که اکنون زیر بنای حکومت جمهوری اسلامی را در بر گرفته است و هر چند که یک راه برون رفت می تواند یک نوع مصالحه از روی اجبار باشد، لیکن تجربه نشان می دهد که حکومت آمادگی برای مصالحه ندارد.

جلاد کهریزک



عکسی که باید به همۀ جهان مخابره شود!

عکسی تاریخی: شعبان بی مخ ، در محضر آیت الله کاشانی



عكسي تاريخي: شعبان بي مخ (مرشد لباس شخصي ها) در محضر آيت الله كاشاني

15 مرداد 1388


شعبان بي مخ (فرد نشسته ريشو با لباس مشگي) در محضر آيت الله كاشاني (با عمامه سياه) و آخوند فلسفي.

گاهي يك عكس بيش از هزار كتاب روشنگر است. اين عكس نشان ميدهد كه پايگاه طبقاتي و گردان ضربت روحانيت به اصطلاح مبارز!! از چه نيروهايي تشكيل شده و ميشود.

آقاي محمد اميني در مقاله “فدائيان اسلام و سوداي حكومت اسلامي” درباره ماهيت وابستگان به فدائيان اسلام و روابط كاشاني با اين جماعت چنين مينويسد:

“…….به هر روی، به گفته حاج مهدی عراقی، « سید مجتبی میرلوحی وقتی از زندان بیرون می آید به فکر این می افتد که یک محفلی، یک سازمانی، یک گروهی، یک جمعیتی را به وجود بیاورد برای مبارزه، این فکر به نظرش می آید که از وجود افرادی باید استفاده بکنم که تا الان این افراد مُخِل آسایش محلات بوده اند، مثل اوباش ها که توی محلات هستند، گردن کلفت ها، لات ها، به حساب آن ها که عربده کش های محلات بوده اند … این ها بودند دوستانی که به دور مرحوم نواب جمع شده بودند، اکثر آن ها مرحله اول [تا آخر!] از اینجور افراد بودند…» عراقی انگیزه گزینش اوباش محلات را در این می بیند که آن ها «متدین بودند.» خود عراقی هم یکی از این گونه آدم های لات متدین بود که خواندن خاطراتش، سیمایی از سازماندهی و رفتار این گروه ترسیم می کند، که ترسناک است. نه درسی خوانده بود و نه با آموزش های دینی آشنایی داشت. درشانزده سالگی به عضویت شورای مرکزی فداییان اسلام درآمد و باور داشت که «چاقوکشی دیگر دوره اش تمام شده، حالا دیگر دوره هفت تیر کشی است!»

یکی دیگر ازاین گونه اوباش و بزن بهادرهای «متدین»، شعبان جعفری بود که با شمس قنات آبادی و کاشانی مناسباتی نزدیک داشت. خود او در خاطراتش در اشاره به ترور نافرجام فاطمی و حمله او به فاطمی پس از بیست و هشت مرداد می گوید که: «اونوقت که عبد خدایی [ضارب فاطمی] جزو فدائیان اسلام بود، منم جزو فدائیان اسلام بودم.» البته شعبان جعفری، خیلی پیشتر ازآن، از میانه سال ۱۳۲۸ که پس از دوسال بزن بهادری در لاهیجان به تهران آمد و به چاقوکشی و اخاذی در سه راه بوذرجمهری پرداخت، به پیرامون کاشانی و فداییان اسلام پیوست و «با حسین مکی، عصرها می رفتیم خونه کاشانی که بعد ما یواش یواش دیگه مرید و طرفدار سفت و سخت کاشانی شدیم.» سید مرتضی مبرقعی، که با بروجردی نزدیک بوده است، در گیرودار نخست وزیری رزم آرا به خانه کاشانی در تهران رفته و با مشاهده پیرامونیان او، از جمله شعبان جعفری و چند تن از چاقوکشان و لات های معروف تهران و گروهی از فداییان اسلام، با شگفتی از او پرسیده که «حضرت آیت الله شما مرجع روحانی هستید یا رئیس چاقوکش ها؟ از شما بعید است که چنین تیپی داشته باشید!»”

رابطه تنگاتنگ روحانيت مبارز با اراذل واوباش متدين (لباس شخصي ها) از براه انداختن دسته هاي چماقدار بر عليه مشروطه خواهان توسط شيخ فضل الله آغاز شد. در اتحاد كاشاني-خميني و فدائيان اسلام با قتل و ترور روشنفكران و مليون ادامه يافت. پس از مرگ كاشاني جبهه متحد خميني و كانون اوباش مذهبي يعني موتلفه، با اعلان جنگ بر عليه اصلاحات ارضي و دادن حق راي به زنان، در خرداد ٤٢، شورش ارتجاعي ١۵ خرداد را براه انداختند. قابل توجه آنكه طيب حاج رضايي از اوباش معروف تهران و از همدستان شعبان بي مخ در كودتاي ٢٨ مرداد، به جرم سردمداري اين شورش اعدام شد. خميني و موتلفه پس از سركوب ١۵ خرداد به محاق رفتند. اما به يمن مجاهدتهاي گروهي از روشنفكران شيعه براي زنده كردن خرافاتي نظير امت و امامت و شيعه يك حزب تمام، در سال ۵٧ دوباره به صحنه بازگشتند و البته اين بار خميني علاوه بر حمايت اوباش مذهبي، از حمايت دهها هزار دانشجو و روشنفكر مذهبي و حتي غير مذهبي برخوردار شد. امري كه فقط در سايه كار گسترده تئوريك و سياسي جمع انگشت شماري از روشنفكران مبارز مذهبي، براي بزك كردن مشتي خرافات شيعي از قبيل غيبت، وصايت، امامت قدسي و معصوميت به صورت فلسفه انقلاب و آزادي، امكان پذير شد. البته اين خيل عظيم روشنفكران و دانشجويان عليرغم توهمات تئوريك خود خواهان آزادي و عدالت اجتماعي بودند. خميني با درك اين فضا با زرنگي اهداف واقعي خود را پنهان كرد (تقيه) و خود را حامي اهداف دمكراتيك انقلاب نشان داد. او بخوبي ميدانست كه بدون شركت فعال و حمايت هزاران دانشجو و روشنفكر انقلابي، از مشتي طلبه و آخوند عافيت طلب هيچ كاري ساخته نيست.

اما پس از پيروزي، خميني نقاب از چهره برداشت و با گماشتن همان اوباش مذهبي بر راس ارگانهاي امنيتي و اطلاعاتي و زندانها، كار تصفيه خونين روشنفكران و دانشجويان را آغاز كرد.

برخي از اين روشنفكران و دانشجويان پس از مدت كوتاهي به كلاه گشادي كه بر سرشان رفته بود آگاه شدند و به مقاومت برخاستند و برخي ديگر كه جذب دستگاه دولتي شده بودند بتدريج شروع به ريزش كردند.

آنچه در كودتاي ٢٢ خرداد روي داد را بايد گام نهايي باند هاي سياه ولايتمدار براي تصفيه خونين آخرين بازماندگان نسل ترقيخواه اما توهم زده نسبت به امكان رسيدن به عدالت و آزادي از طريق برپايي نظامي بنا شده بر خرافات مقدس شيعي، از درون سيستم ارتجاعي ولايت فقيه دانست. در اين كودتا جبهه خميني-موتلفه براي ازميان برداشتن آخرين آثار ترقي خواهي و تمدن از درون سيستم، و چرخش تاريخ ايران به سمت دوران توحش و تفتيش عقايد در قرون وسطا خيز برداشته است.

چه بسا در مقطع سال ۵٧ انتشار مداركي از اين قبيل ميتوانست بسياري را هوشيار سازد. حال به هوش باشيم تا در اين لحظات تاريخي امام قلابي ديگري دستاوردهاي قيام را به تاراج نبرد.

مراسم چهلم کیانوش آسا در کرمانشاه، 25 مرداد 1388

یک حرکت خودجوشِ اعتراضی در میدان آزادی

در ساعت 30/16 گروهي از مردم به طور خود جوش در نزديکي ميدان آزادي تجمع کرده وبه سردادن شعارهاي ضد حکومتي پرداختند.اين گروه صد نفره سپس به سمت ترمينال آزادي وخيابان شهيد ستاري رفتند و اقدام به آتش زدن لاستيک وسطل هاي زباله کردند .دودغليظ ناشي از اعتراضات اين افراد ازاطراف ميدان آزادي به خوبي به چشم مي رسد.

دستگیری یک بانوی بهایی و فرزندش در مازندران

15مرداد: دستگيرى يك بانوى بهايى و فرزندش در مازندران
خبر گزاری هرانا : نيروهای امنيتی شهرستان ساری اقدام به بازداشت يک مادر و فرزند بهايی در يکی از روستاهای تابع اين شهر نمودند.
عصر روز سه شنبه مورخ 6 مردادماه سال جاري، اکيپی بالغ بر نه تن از ماموران اداره اطلاعات به منزل خانم وصال يوسفى شهروند 38 ساله بهايى ساكن روستاى ماهفروزك از توابع شهرستان سارى هجوم آوردند و بدون نشان دادن حكم با توهين و بى احترامى به تفتيش منزل ايشان پرداختند و پس از چند ساعت بازرسى و ضبط كتب و عكسهاى مذهبى ، اقدام به بازداشت خانم يوسفى كردند. عليرغم اينکه برادر نامبرده برگه بازداشت يا احضار خواهرش را درخواست نمود ولى ماموران مربوطه از اين كار اجتناب ورزيده و خانم يوسفى را با خود به نقطه نامعلومى منتقل كردند.

متعاقب آن در تاريخ سه شنبه 13 مرداد بار ديگر ماموران اداره اطلاعات به منزل خانم يوسفى مراجعه كردند و با نشان دادن برگه احضاريه اى خواستار دستگيرى پيام يوسفى پسر 18 ساله ايشان شدند كه چون نامبرده در منزل نبود از عمه وى تعهد گرفتند كه روز چهارشنبه پيام يوسفى خود را به اداره اطلاعات سارى معرفى كند. لازم به ذکر است از سرنوشت اين مادر و فرزند پس از بازداشت کماکان اطلاعی در دست نيست.
http://hra-news.info/news/3176.aspx
15 مرداد 1388 15:09
Language Bookmark mowjcamp.com

پیشنهاد یک تماشگر فوتبال

بیایید با شروع لیگ استقلال و پرسپولیسی باشیم نه استقلالی و نه پرسپولیسی

امروز نظری رو می خوندم که در مورد اتحاد ترفدارای دو تیم بزرگ پایتخت برای نشان دادن اعتراضات خود در ورزشگاه ها گفته شده بود و از اونجا که دولت کودتا هر دو تیم رو امسال ضعیف کرده ما هم برای قوی تر شدن آنها برای مسابقات هردو تیم در هر جا همه با هم می ریم و شعار های خود را برای حمایت از هر دوتیم و بر ضد دولت کودتا انجام میدیدم.اگه نظری دارید لطف

دفاع نماینده مجلس اسلمی از چند زنی

تعدد زوجات از منظر نماینده مجلس: مرد، صبح ها می رود سرکار، زنانش هم در خانه با هم می زنند و می رقصند و خرید می روند. شب هم که آقا برگشت خانه چهارطبقه، هر زنی این را صواب می داند که حقش را به زن دیگر بدهد و آقا به یکی از این طبقات برود


حسین اسلامی چند روز پیش در جمع خبرنگاران پارلمانی که عموما خانم بودند از دیدگاه‌هایش در مورد تعدد زوجات گفت.

او که تعدد زوجات را بر اساس موازین اسلامی امری مثبت تلقی می کرد، با تایید رواج چند زنی در کشورهای عربی گفت: در عربستان اگر مردی تک همسر باشد به او فقیر می گویند و معتقدند که دینش کامل نیست اما در ایران نسبت به این مساله دید منفی دارند و چند زنی را نمی پسندند.

اسلامی در پاسخ به اینکه مردان عرب چطور تساوی حقوق زنانشان را که شرط چند همسری در اسلام است، رعایت می کنند؟ گفت: خیلی راحت! مردان عرب، صبح ها می روند سرکار. زنانشان هم در خانه با هم می زنند و می رقصند و خرید می روند. شب هم که آقا برگشت خانه، مثلا در یک خانه چهار طبقه، هر زنی این را صواب می داند که حقش را به زن دیگر بدهد و آقا به یکی از این طبقات برود!

این سخنان وی که مایه تعجب خبرنگاران شده بود، در نهایت با این هشدار نماینده اصولگرای ساوه روبرو شد که «در ایران از لحاظ ژنتیکی تعداد زنان بیشتر از مردان است و اگر هر مرد تنها یک زن داشته باشد، برخی از زنان نمی توانند هرگز ازدواج کنند!

اعتراض اتحادیه اروپا به اعدام های جمعی در ایران

اتحاديه اروپا به اعدام های جمعی در ايران اعتراض کرد

دويجه وله : اتحادیه اروپا بار دیگر به خاطر اعدام‌ها از جمهوری اسلامی انتقاد کرد. در بیانیه‌ای که ریاست سوئدی شورای اتحادیه اروپا منتشر کرد، گفته شده که اتحادیه اروپا "از ادامه اعمال مجازات اعدام در این سطح گسترده" نگران است. این واکنش به اعدام ۲۴ نفر است که هفته گذشته به جرم قاچاق مواد مخدر در کرج اعدام شدند. ماه گذشته نیز در کرج ۲۰ نفر به چوبه‌ی دار سپرده شدند.

بی بی سی: اعدام دسته جمعی 24 نفر در کرج


'اعدام دسته جمعی 24 نفر در کرج'

بی بی سی: به گزارش منابع خبری ایران روز پنجشنبه هفته گذشته 24 نفر به طور همزمان در زندان رجایی شهر کرج به جرم قاچاق مواد مخدر اعدام شده اند.
نه تنها هویت این افراد فاش نشده بلکه خبر اعدام آنها نیز ظاهرا پس از گذشت پنج روز از زمان اجرای حکم اعدام اعلام شده است.
محمود سالارکیا، معاون دادستان تهران در امور زندان ها، روز 13 مرداد گفت: "روز پنجشنبه (8 مرداد) ۲۴ قاچاقچی بین المللی مواد مخدر در زندان رجایی شهر کرج به دار آویخته شدند."
وی افزود: "این افراد که حکم اعدام آنها توسط دیوان عالی کشور تایید شده بود، در ردیف اعدامی ها قرار گرفتند و پرونده آنها در مرحله عفو و بخشودگی توسط کمیسیون های مختلف بخشودگی مورد بررسی قرار گرفت اما تقاضای این افراد برای بخشش رد شد."
"پس از رد درخواست عفو، ۲۴ قاچاقچی بین المللی مواد مخدر صبح پنجشنبه در محوطه زندان رجایی شهر کرج به دار مجازات آویخته شدند و فقط یک قاچاقچی مواد مخدر توانست از کمیسیون عفو مهلت مجدد بگیرد."
اینگونه اعدام ها در گذشته بارها مورد انتقاد گروه های حقوق بشر و کشورهای غربی قرار گرفته است.
حدود یک ماه قبل در روز چهارم ژوئیه نیز 20 زندانی در همین زندان در کرج اعدام شدند که جرم آنها نیز قاچاق مواد مخدر اعلام شده بود و با واکنش منفی اتحادیه اروپا روبرو شد که خواستار لغو اعدام شده است.
سازمان مدافع حقوق بشر موسوم به "عفو بین الملل" اخیرا در گزارش سالانه خود ایران را "یکی از پیشگامان اجرای مجازات اعدام" خواند و ایران را تنها کشوری دانست که به اعدام مجرمان نوجوان یعنی کسانی که پیش از ۱۸ سالگی به دلیل ارتکاب جرم محکوم شده اند و همچنین اجرای حکم سنگسار ادامه می دهد.
این سازمان در گزارش سال 2008 خود شمار موارد اعدام در ایران را بیش از 346 مورد برآورد کرد و در فهرستی از وضعیت اجرای مجازات مرگ در جهان، ایران را پس از چین، در رتبه دوم قرار داد.
تلاش برای منسوخ ساختن مجازات اعدام با استناد به منشور جهانی حقوق بشر صورت می گیرد اما ایران نه تنها برنامه ای جهت لغو مجازات اعدام ندارد، بلکه با استناد به موازین شرعی از مجازات اعدام دفاع می کند.

اعتراف به شکنجه در کهریزک



سردار لاتان (رادان سابق) سردستۀ شکنجه گران کهریزک! آیا این جانی هم دستگیر می شود؟


اعتراف به شکنجه زندانیان در زندان مخوف کهریزک
ایسنا: نيروي انتظامي جمهوري اسلامي درباره تعطيلي بازداشت‌گاه كهريزك و به منظور تنوير افكار عمومي اطلاعيه صادر كرد.
متن اطلاعيه‌ي نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران به شرح ذيل است:
بسمه‌تعالي
به دنبال دستور مقام معظم رهبري مبني بر تعطيلي بازداشت‌گاه كهريزك و بررسي حوادث بازداشت‌گاه توسط هيات ويژه شوراي عالي امنيت ملي، به دستور سردار فرمانده نيروي انتظامي تيم ويژه‌اي توسط بازرسي كل ناجا به صورت همزمان مسوول پيگيري موضوع شد كه گزارش بررسي‌ها و اقدامات اوليه به شرح ذيل به اطلاع عموم مي‌رسد:
1- بازداشت‌گاه كهريزك براي نگهداري موقت و تاديب اراذل و اوباش دستگير شده در طرح ارتقاء امنيت اجتماعي و با شرايط زيستي سختگيرانه ايجاد و توسط ناجا اداره مي‌شد.
2- تعدادي از دستگيرشدگان اغتشاشات 18 تير به زندان اوين اعزام مي‌شوند، ولي به جهت محدود پذيرش، تعدادي از آنها به صورت موقت به بازداشت‌گاه كهريزگ منتقل مي‌شوند كه با توجه به شرايط يادشده اصولا اعزام بازداشتي‌ها به اين بازداشت‌گاه‌ها صحيح نبوده است.
3- محدوديت پذيرش بازداشت‌گاه و اضافه شدن دستگيرشدگان 18 تير باعث تراكم جمعيت دربند بازداشتي‌ها شده و شرايط نامساعد زيستي و بهداشتي موجبات آزار و اذيت آنان را فراهم مي‌آورد.
4- برابر بررسي‌هاي به عمل آمده و مصاحبه با بازداشت‌شدگان و مطلعان، سهل‌انگاري و تخلف تعدادي از مسوولان، ماموران و كاركنان بازداشت‌گاه كهريزك و رده‌هاي نظارتي محرز مي‌باشد؛ لذا ضمن تشكيل و تكميل پرونده پرونده جهت ارسال به مراجع قضايي براي افراد فوق اقدامات تنبيهي درون‌سازماني به شرح ذيل اعمال گرديد:
- عزل و تنبيه مسوولان بازداشت‌گاه به دليل پذيرش بازداشت‌شدگان بيش از ظرفيت بازداشت‌گاه، عدم انعكاس محدوديت‌ها و مشكلات به سلسله مراتب، بي‌توجهي و عدم نظارت و كنترل بر زيرمجموعه و عدم توجه به تدابير ابلاغ در خصوص نحوه‌ي نگهداري و مراقبت از بازداشت‌شدگان.
- عزل و تنبيه دو تن از مسوولاني كه در انجام وظايف نظارتي و كنترلي كوتاهي و سهل‌انگاري داشته‌اند.
- برخورد و تنبيه دو تن از افسران نگهبان وقت به دليل اقدام خودسرانه در تنبيه بدني بازداشت‌شدگان.
- تنبيه انضباطي تعدادي ديگري از مسوولان و ماموراني كه به صورت مستقيم و غيرمستقيم در ايجاد شرايط به وجود آمده نقش داشته‌اند.
نيروي انتظامي جمهوري اسلامي با وجود تمام فتنه‌آفريني‌هاي تحريك‌كنندگان و اغتشاشگران ضمن متوجه دانستن تمام مسووليت پيامدهاي تحريك‌ها و بي‌قانوني‌هاي صورت گرفته به آنان، اعتقاد راسخ بر اين دارد كه تحت هيچ شرايطي حقوق مردم نبايستي توسط ماموران ناجا كه داعيه‌دار قانونگرايي است مورد نقض قرار گيرد و با اندك موارد و مصاديق آن برخورد مي‌نمايد.
در پايان لازم به ذكر است كه موارد فوق نتايج اقدامات اوليه بازرسي كل ناجا مي‌باشد و نتايج اقدامات تكميلي متعاقبا به اطلاع عموم خواهد رسيد.
اداره‌ي كل اطلاع‌رساني و ارتباطات معاونت اجتماعي ناجا

جمهوری اسلامی تمام شد ؛ بعد از این باید چه کرد ؟

جمهوری اسلامی تمام شد ؛ بعد از این باید چه کرد ؟

نفس های این نظام ظالم و فاسد به شماره افتاده و این از چند سال قبل هم قابل پیش بینی بود . اما مساله مهم الان این است که بعد از این باید چه کرد ؟ دوره گذار را چگونه با کمترین هزینه باید پشت سر بگذاریم . چگونه یک نظام سالم و قدرتمند را مستقر کنیم ؟ چگونه از هرج و مرج و دیکتاتوری دوباره جلوگیری کنیم ؟ اینها سوالات مهمی هستند که باید برایشان پاسخی یافت .

با نگاهی به تاریخ صد سال گذشته کشورمان میتوانیم ببینیم عدم آگاهی توده مردم بزرگترین عامل فلاکت مردم بوده و همیشه هم از همین مشکل ضربه خورده ایم . اگر بتوان مردم را آگاه کرد و وقایع تاریخ معاصر را به آنها یادآوری کرد میتوان به آینده روشن امیدوار بود . فراموش نکنیم ما در صد سال گذشته همه جور تجربه در این کشور داشته ایم . دو انقلاب بزرگ ، چند کودتا ، هشت سال جنگ ، تحریم ( هم در دوره مصدق و هم در حال حاضر ) ، سالها مبارزه مدنی در دوره های گوناگون و …

فقط باید از این تجربه ها استفاده کرد .


برگرفته از خاشاک

آقای موسوی من به یک دلیل از شما متشکرم



روزی که خاتمی برای اولین بار به مشهد آمد من هم مشهد بودم. در یکی از صحن های حرم هزاران نفر واعظ طبسی تولیت آستان قدس را حین خوشامدگویی به خاتمی هو کردند. آن روز مشهدی ها همه خوشحال بودند چون حس می کردند که قداست ساختگی و دروغین واعظ طبسی فروریخته است. این قضیه آنقدر حساس شد که خاتمی در همان روزها در یکی دیگر از برنامه هایش در مشهد از این قضیه انتقاد کرد اما آب به جوی رفته بود و واعظ طبسی که مرد همه کار مشهد است در پیش چشمان همه و در قلب حرم با خاک یکسان شده بود. آنچه از دوستانم شنیده ام این است که وی دیگر نتوانست جایگاه خود را پیدا کند و دیگر در مشهد کسی از او و جایگاه او هراسی ندارد. موسوی هم مانند خاتمی و به قول بسیاری از رسانه های خارجی مرد این نظام است. تردیدی نداریم که هیچ کدام از آن ها به هر دلیلی در پی در هم پاشیدن این ساختار نیستند چرا که از مناظر گوناگون منافع آن ها با این رژیم به شدت گره خورده است. اما موسوی هم خواسته یا ناخواسته این بار همان کاری را کرد که خاتمی خواسته یا ناخواسته در مشهد انجام داد. این بار مردم ایران در معرض چشم میلیون ها نفر قداست رهبر ایران را در هم شکستند. هنوز گاهی وقتی تحلیل های خارجی را می خوانم به این نکته اشاره شده است که رهبر ایران در اولین نمازجمعه بعد از انتخابات خواست تا مردم به اعتراضات خاتمه دهند اما حالا بیش از یک ماه از آن صحبت ها گذشته است و اعتراضات همچنان ادامه دارد. تحلیف احمدی نژاد برگزار شد. چطورش را کاری ندارم. برایم مهم نیست چه کسانی در تحلیف و تنفیذ بودند و چه کسانی نبودند. مهم نیست چطور آمد و چطور رفت. مهم این است که حماقت های وی از یک سو و پایداری موسوی در سوی دیگر منجر به ایجاد یک بحران در ساختار سیاسی ایران شد که به این زودی ها نه تنها اثراتش و نتایجش محو نخواهد شد بلکه به نظر بسیاری از صاحبنظران پتانسیل کافی را برای تبدیل شدن به یک تحول بزرگ در آینده سیاسی ایران دارد. ما شاید همه به نحوی موسوی را بهترین فرد برای رهبری جریان کنونی ندانیم اما در کنار ایمان و اعتمادی که به حرکت های مردمی داریم باید لااقل به یک دلیل از وی متشکر باشیم که توانست نقش خوبی را در نمایش نارضایتی ایرانیان ایفا کند. دیروز تیتر بسیاری از رسانه ها این بود “ا.ن. با وجود بحران سوگند یاد کرد”. این ماییم که توانسته ایم کلمه بحران را در تیترها بگنجانیم و نگذاریم که حتی در حد یک تیتر آب خوش از گلوی احمدی نژاد پایین برود. این ماییم که امروز نمادهای حضورمان را از روی اسکناس ها تا روی دیوارها به رخ حریف می کشیم. این ماییم که امروز صدنفرمان صدایش بسیار بلندتر از بیست و چند میلیون طرفدار دروغین حریف است. این ماییم که امروز نسلی موظف هستیم. نسلی که موظف است این امانت را به دوش بکشد. نسلی مبارز که باید حرکت کند تا شاید بتواند زندگی بهتری را برای فرزندانش فراهم کند. این ماییم با سال ها تجربه و یک انقلاب پشت سر. من به یک دلیل از موسوی متشکرم، اینکه ایستادگی کرد زمینه ای را فراهم کرد تا قبح بسیاری از شعارها بشکند و حرمت دروغین بسیاری از آدم ها فروبریزد. به هر دلیلی که این کار را کرد و هر بهانه ای در ذهن داشت، این حرکت و ایستادگی کمک شایانی به شکل گیری، انسجام و تحکیم حرکت سبز ایرانیان داشت. حالا ما هستیم و یک نقطه عطف در تاریخ ایران. شاید سی سال دیگر تصویر تظاهرات ما را در تلویزیون نشان بدهند و از ما به عنوان پیشگامان یک انقلاب سبز، آزادی خواهانه و مردم سالار نام ببرند.

برگرفته از بالاترین

کامکارها: گر بتو افتدم نظر ....



بر اساس شعری از طاهره قرت العین

مصاحبه با کرباسچی: برگی از اتخابات


از سرنوشت یکی از مادران عزادار هیچ اطلاعی در دست نیست

از سرنوشت یکی از مادران عزادار هیچ اطلاعی در دست نیست

mournfulmothers.blogfa : از سرنوشت زهرا (بهجت) نوذری ، مادر پویا مقصود بیگی دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه که در تاریخ 30 خرداد88 توسط نیروهای امنیتی کرمانشاه دستگیر و تحت شکنجه های وحشتناک در زندان کرمانشاه قرار می گیرد و پس از آزادی فوت می کند ، هیچ اطلاعی در دست نیست . این مادر عزادار برای اعتراض و دادخواهی به کشته شدن فرزندش بدن خود را گل می گیرد و در مقابل اداره اطلاعات کرمانشاه به تنهایی تحصن می کند و در ساعت 10 شب اولینروز تحصن خود دستگیر می شود . زهرا نوذری در جوانی همسر خود را از دست داده و دو فرزند خردسال اش را با کار طاقت فرسای خیاطی اداره کرده و در آستانه فارغ التحصیلي فرزند ارشدش او را به طرز فاجعه آمیزی از دست داده است .اقوام و آشنایان زهرا به شدت تحت فشار هستند و سکوت اختیار کرده اند . مادران عزادار خواهان آزادی فوری این مادر داغدار و عزادار و مجازات عاملان و آمران فجایع پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری هستند .

دفاع از خود: مطلبی از www.harkat.org

وتورسواران دشمن ضعیف ترین گروه انها هستند. برای مقابله با آنها :

1- از سیمهای فلزی که برای بستن آرماتورهای فلزی داخل سیمان بهم استفاده میشود استفاده کرد. این سیمها نازک و برنگ سیاه هستند و در نتیجه دیده نمیشوند. در عین حال به اندازه کافی قوی هستند که در برابر پاره شدن مقاومت میکنند و هم سوار و هم ترک را پایین میکشند. این سیمها را باید بین دو درخت یا دو تیر چراغ برق بست. چون سیم نازک است در دست نگه داشتن آن خطرناک است و باعث پارگی کف دست میشود. سیم را باید چند دور دور درخت پیچید. این سیمها را از فروشگاههای لوازم ساختمان میتوانید بخرید.

2- از سیمهای کلفت ماهیگیری هم میتوان استفاده کرد.

3- همانطور که در زمانهای قدیم پدرانمان دشمن را با نیزه از اسب پایین میکشیدند. ما هم میتوانیم از یک چوب بلند وحتی چوب جاروب به عنوان نیزه استفاده کنیم و آنها را به زمین بزنیم. با توجه به اینکه موتورسیکلت بسیار کوتاهتر از اسب است و خودش نمیتواند مانند اسب تعادل خودش را خفظ کند، کار ما برای زمین زدن سوارش آسانتر است. میتوان از زنجیر 3-4 متری و پرتاب آن به سمت پره های چرخ موتور هم استفاده کرد.

4- اگر هیچ سلاحی ندارید، به آخرین نفر گروه موتور سوار حمله کرده و از پهلو حلش بدهید. چون سرعتشان کم است به راحتی زمین میخورند.

راهنمایی های دیگر :
1- هیچوقت از جلوی مرد باتوم بدست فرار نکنید بلکه به او نزدیک شوید و کشتی بگیرید. چون باتوم موقعی موثر که مرد باتوم بدست به اندازه طول دست خودش و طول باتوم باشما فاصله داشته باشد و بتواند باتوم را به سمت شما فرود بیاورد. اگر شما این فاصله از بین ببرید او قادر نخواهد بود از باتوم استفاده کند. موقع کشتی گرفتن هرکه زورش بیشتر باشد دیگری را به زمین میزند. موقع تظاهرات چون جمعیت بیشتر از ماموران است بنابراین نتیجه کشتی گیری به نفع شما خواهد بود.

2- هیچوقت فراموش نکنید که مامور هم شخصی است مثل شما و فقط لباسش با شما فرق میکند. او همان اندازه از شما میترسد که شما از او. او بدنش همان اندازه آسیب پذیر است که بدن شما. تنها دلیلی که آنها میتوانند شما را بزنند و پراکنده کنند اتحاد آنهاست. بنابراین سعی کنید یک گروه متحد داشته باشید که به آسانی فرار نکنند.

3- همیشه آخرین ماشین کاروانهای نظامی آسیب پذیرترین هستند. اگر میتوانید قایم شوید و پس از اینکه کاروان از شما رد شد، با کوکتل مولوتف آخرین آنها را آتش بزنید. تا بقیه بخواهند دور بزنند شما غیب شده اید.

4- با جنگ و گریز جسورترین مامورین را از بقیه جدا کنید و دستجمعی به سرش بریزید.

5- از چکش میتوان مثل گرز استفاده کرد. چکش را میتوان از هر ابزار فروشی خرید. حمل و نقل آن بعنوان ابزار کار جرم نیست. و یک ضربه آن میتواند دشمن را از پای بیاندازد.

6- سگ به شغال حمله میکند ولی از پلنگ فرار. پلنگ باشید تا در امان باشید.


روشهای زیر چند راه ساده برای دفاع از خودتون در مقابل حمله گارد ضد شورش و بسیج می باشد:

نیروهای امنیتی

اگر زمانی گرفتار نیروهای امنیتی شدید، خود را در همه جهتهای ممکن تکان دهید. یادتان باشد که نیروهای امنیتی مجبورند که شما را نگه دارند، به عبارت دیگر اونها فقط میتوانند از یک دست برای دفاع از ضربه های شما استفاده کنند. پنجه بکس برای رهایی از دست نیروهای امنیتی بسیار مفید میباشد. به جای پنجه بکس فلزی از پنجه بکس چوبی میتوانید استفاده کنید که هم ساختنش راحت تر است و هم محکم تر.

موتور سیکلت

نیروهای بسیج ایران از روشهای پیشروی و عقبگردی استفاده میکنند که هدفشان بیشتر ترساندن تظاهر کنندگان است تا چیز دیگر. بهترین راه از کار انداختن موتور "تیغ تایر" میباشد. چرخ موتور سیکلت های بسیج از نوع مقاومی ساخته شده است ، با این همه حتی این مواد هم در مقابل بریدگیهای چند گانه همزمان طاقت نمی آورند. میتوان دو سر میخ را با زاویه 65 درجه خم کنیدو روی زمین پخش کنید. در اینصورت چرخ آنها پنچر میشود و کنترل موتور با چرخ پنچر بسیار دشوار است.

باتون

پلیس های ضد شورش برای استفاده از باتون آموزش دیده اند. باتون زدن به کسی که ایستاده است بسیار آسان است. آسانتر از آن زدن شخصی است که در حال فرار میباشد.کلید کتک زدن با باتون در زمانبندی ضربه است. بدترین کاری که شما میتوانید انجام بدهید این است که از یه پلیس باتون به دست فرار کنید. این کار به پلیس اجازه میدهد که به خوبی ضربه اش را زمانبندی کند. بهترین راه مقابله با باتون این است که مستقیم به طرف شخص باتون به دست بروید. به عبارت دیگر میتوانید فرار کرده، بعد برگردید به طرفش بروید، بدین صورت زمانبندی را به هم می ریزید. به یاد داشته باشید که یک بوکسر نمیتواند شخصی که در فاصله 5 سانتی متری قرار دارد را بزند.

گاز اشک آور

یه تیکه پارچه آغشته به سرکه میتونه خیلی کمک بکنه. دهان و بینی خود را با این پارچه بپوشانید و اگر در تماس مستقیم با گاز اشک آور هستید، به میزان کافی آب در دسترس داشته باشید تا چشمان خود را بشویید. نکته: سوزاندن لاستیک کمکی در از بین بردن انر گاز اشک آور نمیکند و بوی بدی هم میدهد

همیشه در جمع بمانید

بسیج و گارد ضد شورش همیشه سعی میکنه جمع رو به هم برنه و به گروههای کوچکتر حمله کنه. بهترین روش

برای مقابله با اونها اینه که اجازه ندید از جمع جداتون بکن
ند


...جوانها قسمت خاردارسیم خاردار را به صورت گلوله درآورند و هرکس یک مشت از این ها را سر راه ماشین ها و موتورهای نیروی انتظامی روی آسفالت خیابان بریزند و به این ترتیب موتورها و ماشین ها را پنچر کنند. و این کار خشونت نیست.



لندن در همبستگی با مبارزات مردم ایران


تظاهرات در ساری 14 مرداد 1388


در کهریزک همه می زدند اما «رادان» بقد کشتن می زد

آقای دکتر روح الامینی!

نمی خواهم یاد آور اندوه سنگینی باشم که روح و روان شما را در چنگال خود می فشارد اما ناگزیرم بعضی مطالب را یاد آوری کنم .

پسر شما محسن در بازداشتگاه و یا بهتر بگویم مسلخ کهریزک به شهادت رسید . کم و بیش از شرایط آن به اصطلاح زندان شنیده و خوانده اید .

آقای دکتر! محسن در کهریزک که نمی خواهم از چند و چون آن بنویسم و درد شما را صد چندان کنم کشته شد . یعنی او را کشتند ! می دانید یعنی چه ؟ کشتند . با قصد هم کشتند ! چون به قصد کشت می زدند !

و اما مطلب مهم ! اگر خود را مسئول برای قصاص می دانید که می دانم در این راه قصد قربت کرده اید، مواظب باشید به جای قاتل اصلی قاتلی قلابی به شما قالب نکنند! این جماعت دهها آدم جور واجور

در زندان ها دارند. کسانی که به جرمی دیگر باید اعدام شوند اما ممکن است برای بستن این پرونده به جای قاتل محسن به دارشان بزنند! ممکن است یک ستوان بیچاره را محکوم کنند و به جای قاتل اصلی جا بزنند .

قاتل فرزند رشید و شهید شما سردار رادان است . محسن با توجه به تربیت اسلامی خود نمی خواست زیر بار زور برود و به همین دلیل در آن شرایط اعتراض خود را با شجاعت تمام اعلام می داشت .

فکر می کرد پدرش بتواند با نفوذی که دارد فرزند را از این مسلخ نجات بدهد. محسن نمی دانست در دست کسانی اسیر شده است که صدها چون او را حاضرند برای منافع جناحی خود قربانی کنند !

در این وانفسای جنایت و خشونت و بی رحمی هیچ شاهدی جرات نمی کند در محضر دادگاه حاضر شود و واقعیتی که دیده است را شهادت بدهد . چون او را یا قبل از شهادت می کشند و یا بعد از شهادت خود و خانواده اش را نابود می کنند !!!

محکم بایستید چون دلایل بر قاتل بودن رادان بسیار است!

فقط یک جمله می گویم و آن این که آن نامرد (رادان) در جواب محسن که گفت من فرزند روح الامینی هستم گفته فرزند جبریل امین هم که باشی پوستت را قلفتی می کنم !

در کهریزک زدن در اختیار دیگران بوده اما زدن به قصد کشت فقط در انحصار رادان بوده است . هر از گاه می آمد وسهم خود از کشتن را می گرفت!