سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۷/۱۲

سردار نقدی، متهم پرونده کوی دانشگاه فرمانده بسیج شد



یکشنبه، 12 مهر 1388

ادوارنیوز: سردار نقدی یکی از متهمان اصلی فجایع مربوط به کوی دانشگاه در سال 78 با حکم فرمانده کل قوا به فرماندهی بسیج منصوب شد.

محمدرضا نقدی علاوه بر دست داشتن در سرکوب و شکنجه دانشجویان در سال 78، همچنین یکی از متهمان پرونده بازداشت و شکنجه شهرداران تهران و نیز تعداد دیگری از جرایم از جمله مالی است.


ادوار نیوز

رئیس کمیسیون آموزش مجلس:اگر وارد بررسی مدرک شویم مدارک خیلی از مسئولان زیر سئوال می رود

رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس درباره مقاله مورد سئوال وزیر علوم گفت: یک سری بررسی ها در این باره از سوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس صورت گرفته شده اما بررسی مقاله نوشته شده با سطوح علمی و مدارک آموزشی تفاوت دارد.

دکتر عباسپور افزود:بررسی های ما نشان می دهد کار دانشجوی وزیر علوم در آن زمان اصالت داشته ولی از حیث جمله بندی ها و برداشت از مقالات دیگر بدسلیقگی صورت گرفته است.

وی خاطر نشان کرد: اصالت تحقیقات پی اچ دی، وزیر علوم قابل قبول است اما در ارتباط با نگارش علمی بحث هایی رعایت نشده و حالت تذکری دارد.

وی درباره بررسی مدرک محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور تصریح کرد: اگر وارد بررسی مدرک شویم مدارک خیلی از مسئولان زیر سئوال می رود خود دولت هم طرحی را برای بررسی مسئولان ارائه کرد که البته توصیه ما به دولت که قرار بود مدارک مسئولان از سال 60 به بعد را بررسی کند این بود که مدارک مسئولان فعلی را بررسی نماید چون بسیاری از مسئولان سابق هم اکنون بازنشسته شده اند.

عباسپور ادامه داد: البته آقای زاهدی وزیر علوم دولت نهم حرکتی را در راستای بررسی مدرک مسئولان آغاز کرد که خیلی هم در این رابطه جلو نرفت.

خبر آنلاین

نادران با ارايه اسناد جديد؛ چرا به اتهامات رحيمي رسيدگي نمي‌شود؟ چاپ ارسال به رفقا






بخش خبری الف
۱۲ مهر ۱۳۸۸
یک نماینده اصولگرای مجلس با ارایه اسناد جدید، ضمن انتقاد شدید از انتصاب محمدرضا رحیمی به عنوان معاون اول رئیس جمهور به سوابق و موضوع جعلی بودن مدرک وی اشاره و از رئیس جمهور خواست تا با تشکیل هیئت صالحه برای رسیدگی به اتهامات رحیمی تصمیم مقتضی اتخاذ کند.





LLD به چه معناست؟
Doctor of Laws - In the United Kingdom, Australia, New Zealand, and Europe, the degree is a higher doctorate usually awarded on the basis of exceptionally insightful and distinctive publications that contain significant contributions to the study of law
مخفف عبارت "دکتر در حقوق". در بریتانیا، استرالیا، نیوزیلند و اروپا، این درجه دکتری به فردی ارایه می‌شود که انتشارات استثنایی عمیق و متمایزی داشته باشد که به گسترش علم حقوق کمک‌های مهمی کند.





به گزارش الف از مهر، الیاس نادران در جلسه علنی روز یکشنبه مجلس در نطق میان دستور خود اظهار داشت: در اصل 131 قانون اساسی آمده است در صورت عزل، استعفا، غیبت یا بیماری بیش از 2 ماه رئیس جمهور یا در موردی که مدت ریاست جمهوری پایان یافته و رئیس جمهور جدید بر اثر موانعی هنوز انتخاب نشده و امور دیگری از این قبیل معاون اول رئیس جمهور با موافقت رهبری اختیارات و مسئولیت های وی را برعهده می گیرد.

وی ادامه داد: شاید یکی از دلایل حساسیت های اجتماعی نسبت به انتصاب آقای مشایی، این جایگاه حساس معاون اولی بوده است آیا انتظار زیادی است که در جایی که معاون اول به ضرورت با موافقت رهبری مسئولیت های رئیس جمهور را بر عهده می گیرد قبل از انتصاب نظر معظم له اخذ شود؟ آیا از قانون اساسی بر نمی آید که معاون اول رئیس جمهور علاوه بر صلاحیت های عمومی که باید وزرا، معاونان رئیس جمهور و سایر مسئولان اجرایی داشته باشند از صلاحیت های اخلاقی و رفتاری ویژه ای برخوردار باشد؟

نماینده تهران تصریح کرد: به راستی اگر نهادهای نظارتی و قضایی کشور به وظیفه خود عمل می کردند کار به اینجا می کشید؟ بیش از یک سال پیش نسبت به اصالت مدرک دکترای ادعایی آقای رحیمی به رئیس مجلس تذکر دادم که جدی نگرفتند. بیش از یک ماه پیش تذکر شفاهی دادم و نامه نوشتم باز هم پیگیری نکردند و امروز هیئت رئیسه مجلس در این سیئه (اشتباه) شریکند و باید به افکارعمومی پاسخگو باشند. قول داده ام مسئله را از طریق مراجع قانونی پیگیری کنم و بر این عهد خود پایبندم اما در این روزها اتفاقاتی می افتد که ضرورت این هشدار عملی را مضاعف می کند.

وی گفت: آقای رئیس جمهور در موقع بررسی صلاحیت وزیران گفتند "شما صلاحیت های عمومی را بررسی کنید و کارآمدی را به من واگذارید" آیا اجازه داریم درباره صلاحیت عمومی معاونان ایشان اظهار نظر کنیم؟ آیا اتهامی که صلاحیت استخدامی یک کارمند را مخدوش می کند و مجازاتهایی مثل زندان در پی دارد قابل رسیدگی نیست؟ آیا دروغگویی، سوء استفاده از عنوان مجعول و تطمیع جرم نیست؟

نادران خاطر نشان کرد: قبلا ایشان مدعی بود که مثل آقای کردان دکترای افتخاری دارد ، اما بعدها پا را از این فراتر گذاشته و مدعی شده است که مدرک تحصیلی دکترا دارد.

وی با هماهنگی اتاق فرمان سندی را که در دست داشت در مانیتورها به نمایش گذاشت و گفت: به این سند توجه کنید این مربوط به تاریخ 87.3.20 است که پس از آن به رئیس مجلس تذکر دادم. علیرغم پیگیری هایی که کردم ایشان با وجود چنین ادعاهایی نه به دانشگاه آزاد، نه به دیوان محاسبات و نه به ریاست جمهوری یک سند مبنی بر داشتن مدرک دکترا ارائه نکرده است آیا این از حقوق مردم، نظام و نهادهای قضایی نیست که به این استفاده معنوی از عنوان مدرک تحصیلی دکترا رسیدگی کنند؟

نماینده تهران ادامه داد: تذکر دیگری که داده بودم صحبت های ایشان در یکی از مراکز استانهای کشور بود که "چون به آقای احمدی نژاد رای بالایی داده اید اعتبارات عمرانی شما را زیاد کرده ایم" امروز در همان شهرستان بنرهای بزرگ و البته بدون امضا نصب می شود و انتصاب ایشان را تبریک می گویند ، امری که در هیچ دوره ای سابقه نداشته است.

نادران خاطر نشان کرد: علیرغم تلاش های ایشان و مقامات عالی کشور و برخلاف سنت گذشته که به رئیس دیوان ملاقات های سالیانه می دادند، در طول 4 سال ریاست ایشان بر دیوان محاسبات حتی اجازه یک ملاقات با رهبری پیدا نکردند ، آیا این برای آقای رئیس جمهور جای تامل باقی نمی گذاشت. آقای رئیس جمهور در هنگام رای اعتماد به آقای کردان در جلسه ای با نمایندگان فرمودند مخالفت انجام شده نسبت به فرد دیگری غیر از آقای کردان بوده است آیا جا نداشت امروز نظر معظم له را به ویژه در مورد این انتصاب جویا می شدند؟

عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس خاطر نشان کرد: در پایان از آقای رئیس جمهور انتظار دارم فورا هیئت صالحه ای را برای رسیدگی به اتهامات ایشان که خیلی فراتر از آنچه بیان شد و اسناد آن آماده تقدیم است تشکیل و تصمیم مقتضی اتخاذ کنند.

وی همچنین از هیئت رئیسه مجلس، کمیسیون های آموزش و تحقیقات، برنامه و بودجه و اصل 90 خواست تا به استناد به تبصره 6 ماده 33 آئین نامه داخلی مجلس گزارش خود را تقدیم صحن علنی مجلس کنند.

نادران ادامه داد: از قوه قضائیه و مجتمع رسیدگی به تخلفات کارکنان دولت می خواهم درباره صلاحیت عمومی ایشان و اتهامات انتصابی رسیدگی و افکار عمومی را در جریان امر قرار دهند.

وی تاکید کرد: بدیهی است در این راستا اگر این تلاش ها به نتیجه نرسد به فضل الهی به وظیفه نمایندگی خود در مجلس شورای اسلامی عمل خواهم کرد.

الف آماده است توضیحات معاون اول رییس جمهور درپاسخ به نادران را منتشر کند.


مرتبط:
نادران - معاون حقوقي - پارلماني رييس‌جمهور پاسخ دهد


منبع: سایت الف

سرتیپ عراقی: اغتشاشگران به دست خودشان کشته شدند

سرتیپ عراقی: اغتشاشگران به دست خودشان کشته شدند

تیراندازی مستقیم به مردم از پایگاه گردان ۱۱۷ عاشورا در خیابان محمد علی جناح

۱۳۸۸/۰۷/۱۲
سرتیپ عبدالله عراقی، فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ، می‌گوید از روز ۲۵ خرداد ماه سپاه و بسیج امنیت تهران را به طور کامل در دست گرفت و مدعی شد که در روز ۳۰ خرداد ماه افراد کشته شده در حوالی مسجد لولاگر به دست خود «اغتشاشگران» به قتل رسیدند.

عبدالله عراقی، در دیدار از خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، به مرور رویدادهای پس از انتخابات پرداخت و اظهار داشت بیشتر افراد ذکر شده در فهرست ۷۲ نفره کشته‌شدگان کمیته میرحسین موسوی و کروبی زنده‌اند و در داخل یا خارج کشور به زندگی ادامه می‌دهند.

فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ با اشاره به اعتراض‌های پس از انتخابات گفت: «بر اساس قانون اساسی سپاه و بسیج وظیفه دفاع از نظام و دستاوردهای آن را برعهده دارد و هر جایی که احساس کنند به نظام خدشه وارد شود، باید وارد شده و ما احساس کردیم در این مرحله خدشه به نظام وارد گردیده است.»

عبدالله عراقی درباره چگونگی دخالت سپاه در رویدادهای پس از انتخابات تصریح کرد: «بعد از اینکه نیروی انتظامی اعلام کرد، احتیاج به کمک بسیجیان برای کنترل اغتشاشات دارد، نیروهای بسیجی وارد عرصه شدند، که این اعلام نیاز در روز ‪ ۲۳‬خرداد ماه اتفاق افتاد و بخش از نیروهای بسیجی به کمک آنها رفتند اما از ‪ ۲۵‬خردادماه تمام مسئولیت برعهده سپاه و نیروهای بسیجی گذاشته شد که تا ‪ ۲۵‬مرداد ماه ادامه داشت.»

مطابق با فهرست ۷۲ نفره کمیته پیگیری موسوی و کروبی، بیشتر کشته‌شدگان رویدادهای پس از انتخابات در روزهای ۲۵ خرداد و ۳۰ خردادماه، جان خود را از دست داده‌اند.

روز دوشنبه ۲۵ خرداد، تظاهرات میلیونی معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری انجام شد که در تاریخ ۳۰ ساله پس از انقلاب بی‌سابقه بود.

در روز ۳۰ خرداد، و تنها یک روز پس از آنکه آیت‌الله خامنه‌ای، به معترضان هشدار داد که مسئولیت هرگونه خونریزی خودشان هستند، شمار قابل توجهی از معترضان کشته شدند.

عبدالله عراقی همچنین با مقایسه تیرماه سال ۱۳۷۸ با رویدادهای پس از انتخابات و «تظاهرات‌های صنفی» مقایسه کرده و وجه تمایز آن را سازماندهی و ارتباط مجازی افراد عنوان کردو گفت: «این گروه‌ها سال‌ها بود که به دنبال سازماندهی افراد بودند که به عنوان سازمان رای معرفی شدند و این افراد در فضای مجازی با هم در ارتباط بودند و کم کم حرکات آرام خیابانی را تبدیل به اغتشاشات یعنی آتش زدن بانک‌ها، ادارات دولتی، اماکن عمومی، بیت المال و حمله به پایگاه‌های بسیج کردند.»

فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ می‌گوید در روز ۳۰ خرداد، حتی یک تیر هم از سوی بسیج مسجد لولاگر واقع در تقاطع نواب-آزادی شلیک نشد و معترضان خودشان یکدیگر را به قتل رسانده‌اند.
این فرمانده سپاه همچنین به تیراندازی نیروهای بسیج به سوی مردم در روز ۲۵ خرداد و از داخل مقر گردان ۱۱۷ عاشورا واقع در خیایان محمد علی جناح نیز پرداخت.

عبدلله عراقی گفت که در این پایگاه پس از آنکه به هشدارهای نیروها توجه نشد، از داخل این ساختمان تیراندازی شده است؛ وی همچنین مدعی شد که معترضان به سوی نیروهای بسیج تیراندازی کرده‌اند.

سرتیپ عراقی گفت: «بیش از ‪ ۱۰‬هزار نفر به این حوزه حمله کردند و بسیجیان درها را بستند و ماشین سپاه را پشت آن گذاشتند اما این اغتشاگران شروع به سنگ پراکنی کردند و حتی بسیجیان را با تیر زدند که یکی از افراد ما از ناحیه پا مجروح شده است.»

عبدالله عراقی همچنین اذعان کرد که از جریان تیراندازی به سوی مردم در این پایگاه بسیج اطلاع داشته است.
وی در این باره گفت: «به بسیجی‌ها گفتم چند تا تیر مشقی بزنید تا شاید این افراد بترسند و از آنجا دور شوند، اما این افراد زمانی که فهمیدند این تیرها مشقی است به هم می‌گفتند نترسید تیرها مشقی است و به پایگاه حمله کنید.»

عبدالله عراقی تصریح کرد: «یکی از اغتشاشگران از دکل مخابرات بالا آمد تا به اسلحه خانه حمله کند، اما بر اساس قوانین نظامی کشور هر کسی که به یک پایگاه نظامی برای تسخیر و غارت سلاح‌های آن حمله کند باید به او شلیک کرد.»

سرتیپ عراقی گفت که این نگرانی وجود داشت که اسلحه خانه این پایگاه به دست «جمعیت اغتشاشگر» بیفتد.

فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ همچنین مدعی شد که در روز ۳۰ خرداد، حتی یک تیر هم از سوی بسیج مسجد لولاگر واقع در تقاطع نواب-آزادی شلیک نشد و معترضان خودشان یکدیگر را به قتل رسانده‌اند؛ بر پایه گزارش منتشر شده کمیته موسوی و کروبی چند نفر از شهروندان تهرانی به ضرب گلوله در مقابل مسجد لولاگر کشته شده‌اند.

عبدالله عراقی گفت: «بسیجی‌های داخل مسجد لولاگر بیش از دوساعت در حال کتک خوردن از اغتشاشگران بودند و حتی این پایگاه را آتش زدند، اما یک تیر از بسیجیان شلیک نشد ولی در دنیا گفتند که بسیجیان مردم را کشتند، اما داخل خودشان افرادی بودند که به مردم شلیک کردند و به نام بسیجی، نیروی انتظامی و بچه های وزارت اطلاعات تمام می‌کردند.»

محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران، نیز پیش از این در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران، مرگ ندا آقاسلطان، وقایع کهریزک، و حمله به کوی دانشگاه تهران در ۲۵ خرداد را به عوامل برانداز و معترضان به نتایج انتخابات نسبت داده بود.

عبدالله عراقی همچنین گفت که در جمع ۲۴ نفر در رویدادهای پس از انتخابات کشته شده‌اند که ۱۲ نفر از آنها بسیجی بوده‌اند.

رادیو فردا

گروه مستان ؛ بیاد زنده یاد استاد پرویز مشکاتیان



یوتوب / faridb2000

اعتراض به حضور لاریجانی

حمايت جمعى از اساتيد حوزه و دانشگاه اصفهان از‏ ‏پيام آيت الله منتظري خطاب به مراجع تقليد، علماء و حوزه هاي علميه



جمعى از اساتيد حوزه و دانشگاه اصفهان طی اطلاعيه ای از‏ ‏پيام آيت الله منتظري خطاب به مراجع تقليد، علماء و حوزه هاي علميه حمايت کردند.
در اين اطلاعيه آمده است: ‏ ‏پس از سلام و تبريك به مناسبت عيد سعيد فطر و در پاسخ به نداى آن‏ ‏مرجع عاليقدر و ضمن تأسف شديد از اين كه ندانسته كارى برخى و غرور‏ ‏برخى ديگر وضع كشور را چنان بحرانى كرد و نيروهاى خودسر بى قانونى را‏ ‏به حدى رسانيد كه حضرت عالى از تمامى مراجع و علماء براى برون رفت از‏ ‏اين وضع استمداد نموديد، با اين كه حصر پنج ساله خانگى و دستگيرى‏ ‏خويشان ، نزديكان و هواداران حضرت عالى در ساليان گذشته هيچ گاه شما‏ ‏را به مددخواهى وانداشت ، زيرا شايد حس مى‎نموديد آن ظلم ها تنها جنبه ‏ ‏شخصى دارد، اما اكنون احساس مى‎كنيد آنچه در اين روزها بر كشور‏ ‏مى‎گذرد ضربه به اسلام و تشيع علوى است و بايد به هر نحوى جلوى آن‏ ‏گرفته شود.
اين اطلاعيه مي افزايد :
‏ ‏ما امضاءكنندگان ، ضمن ابراز همدردى با حضرت عالى ، دست تمامى‏ ‏مراجع تقليد و بزرگان دين را به گرمى فشرده و از آنان متواضعانه مى‎خواهيم‏ ‏كه به نداى يارى خواهى حضرت عالى پاسخ مثبت دهند; و توجه داشته‏ ‏باشند كه امروز نداى يارى خواهى از سوى كسى بلند است كه بيش از نيم‏ ‏قرن مبارزه با بى قانونى و ظلم را در پرونده خود دارد و از زير و بم امور آگاه‏ ‏است و در طول مبارزه از تحمل هيچ شكنجه و زندان يا تبعيدى خم به ابرو‏ ‏نياورده و حتى زمانى كه لازم شده به تمامى مناصب دنيايى پشت پا زده و بر‏ ‏مكاره دهر صبر نموده است . بنابراين اگر امروزه احساس خطر مى‎كند،‏ ‏معلوم مى‎شود كه خطر بسيار جدى است و نبايد به سادگى از كنار آن‏ ‏گذشت ; و از سوى ديگر امر به معروف و نهى از منكر، از بالاترين فريضه ها‏ ‏است .
‏ ‏در خاتمه يادآور مى‎شويم آنچه كه جامعه ما را به شدت تهديد مى‎كند‏ ‏پيروى از احساسات تند و زير پا نهادن عقل و عقل گرايى است ، و امروز اين‏ ‏احساسات در برخى به قدرى شديد شده كه به خيال خود براى دفاع از‏ ‏اسلام به هر اقدامى - ولو بسيار جنايت كارانه - مى‎توان دست زد.
در زير اين اطلاعیه اسامی امضا کنندن آن آورده شده است :
‏احمد عابدينى - مهدى طحانى - هادى نجفى - عبدالكريم مولوى - حسين‏ ‏محمدى رهنانى - محمد نصراصفهانى - حسين نصراصفهانى - محمدعلى‏ ‏مقدس - احمد بديعى - محمدعلى مقدس دستجردى - فضل الله صلواتى -‏ ‏سيد سعيد كتابى .

پیک ایران

خاطرات دهه شصت برای آنانی که از دهه شصت چیزی نمی دانند یا آن را به یاد ندارند



بی مقدمه بگویم ، مدتی است وقتی برای جوانترها از جوانیم و شرایط روزهمدوره های من هم دچار فراموشی گشته اند و همین بیست ، سی سال پیش را از یاد برده اند.
این وبلاگ فقط به یادآوری آن روزها می پردازد و بس.
قصد توهین به هیچ کس و عقیده ای را ندارم ، اما می دانم یادآوری آن روزگار برای کسانی توهین آمیز است!!!


سلام دوستان
شهر موش‌ها، فیلم پرفروش سال ۶۳ شد. این فیلم عروسكی در واقع از دل مجموعه تلویزیونی مدرسه موش‌ها كه در برنامه كودك طرفداران زیادی داشت، بیرون آمده بود و توانست تابستان سینماهای تهران را جولانگاه بچه‌ها و پدر و مادرهای همراه آنها‌ كند. شهر موش‌ها در واقع معجونی بود از رقص و آواز (در محدوده ضوابط سینمای بعد از انقلاب)‌ كه گاهی با تلفیق عروسك و بازیگر همراه می‌شد (نظیر دزد عروسك‌ها، گلنار و گربه آوازه‌خوان)‌. موزیكال بودن این فیلم ها و حال و هوای شادشان نكته قابل تأمل در محصولات سینمایی دهه شصت بود.
بعدا در دهه هفتاد از قول جناب ده نمکی نقل شد که عامل برگشت ابتذال به سینمای ایران همین فیلم شهر موشها بود!. ایشان عقیده داشت که موسیقی این فیلم ، شیش و هشت بود و علت استقبال بی اندازه از این فیلم هم همین موضوع بود. البته ایشان به هنگام این ابراز نظر هنوز کارگردان نشده بودند و در گروههای فشار فعالیت می کردند.


کودکان درجنگ . ویژه دهه شصت!



تا اواسط دهه شصت اتوبوسهای شرکت واحد در تهران زنانه- مردانه نشده بود. بعد یواش یواش اتوبوسهای دو طبقه جدا شد ، مردان بالا و زنان پائین.اما اتوبوسهای یک طبقه مشکل ساز شد . ابتدا آمدند صندلیهای کنار شیشه را کندند و وسط اتوبوس یک ردیف صندلی دو نفره نصب کردند و وسط این صندلیها یک میله کشیدند. در حقیقت اتوبوس دو راهرو داشت مردان به هنگام ورود به راهرو سمت راست می رفتند و زنان به راهرو سمت چپ. نکته جالب این بود که موقع نشستن یک زن حتما کنار یک مرد می نشست!. از دور اتوبوس را که می دیدی به علت اینکه سمت مردان شلوغ تر بود ، اتوبوس به سمت راست کج شده بود! بعد از مدتی اتوبوسها به شکل اول درآمد خانمها جلو می نشستند و آقایان عقب! سرانجام به این نتیجه رسیدند که خانمها عقب بنشینند و آقایان جلو! خوشبختانه جور دیگری نمی شد امتحان کرد و تا امروز به همان صورت باقی مانده است. حالا که حرفش پیش آمد بگویم آن روزها جمعیت تهران به این میزان نبود و در هر ایستگاه مسافر سوار و پیاده نمی شد. به همین خاطر راننده با صدای بلند ایستگاه را اعلام می کرد و اگر جوابی نمی گرفت در ایستگاه نگه نمی داشت. ضمنا اتوبوسها زنگ داشت که مسافرین برای پیاده شدن با آن به راننده اطلاع می دادند. تا قبل از جداسازی اتوبوسها رسم بود از در جلو سوار می شدند و از در عقب پیاده .چند تا خطوط اصلی اینها بودند: خط یک - تجریش به پارک شهر. خط دو- میدان قدس به توپخانه از پیچ شمیران. خط سه – تجریش به توپخانه از جردن. خط ده – تخت طاووس به فلکه سوم تهرانپارس. خط دوازده – فلکه دوم تهرانپاس به توپخانه. خط هفتادوشش – تجریش به جمالزاده.
توضیح: دوستان بدرستی تذکر دادند. خط یازده – تخت طاووس به فلکه سوم تهرانپارس. با تشکر


در دهه شصت خیلی ها زور می زدند که بک جوری بساط عید نوروز را جمع کنند. حتی یکسال در ساعت 4 بعداز ظهر روز بیست و دوم بهمن مثل عید در تلویزیون ساعت نشان دادند و دنگ دنگ دنگ کردند و بهم تبریک گفتند. به بهانه عزادار بودن خانواده شهدا عید را بی رمق برگزار می کردند. با همه اینها و علیرغم مشکلات جنگی و اقتصادی مردم عید را زنده نگهداشتند. شیرینی سر سفره هفت سین یک نقل ساده بود و عیدی بزرگترها خیلی مختصر، اما بود. آن سالها که مثل الان در تلویزیون آگهی بازرگانی پخش نمی شد( آگهی بازرگانی از گناهان کبیره بود و عنوان می شد این کار فریب دادن خریدار است) و به جای آن سخنان امامان و ائمه اطهار نوشته و خوانده می شد. یکی از سخنانی که عیدهای نوروز مرتب پخش می شد این بود که عید روزی است که ما گناه نکنیم!!!. عید نوروز از جستگان دهه شصت است.


جنگ جنگ تا پیروزی!

دانش آموزان کشته شده ،بمباران عراق در خرم آباد



در سالهای اولیه دهه شصت تعداد بیشماری جوک جهت جناب منتظری ساخته شد و مردم بیخ گوش همدیگر می گفتند و می خندیدند. لقب ایشان برگرفته از کارتون پینوکیو ، گربه نره بود زیرا شباهت زیادی به ایشان داشت و گربه نره سمبل بلاهت بود.
البته در کارتون پینوکیو یک روباه مکار هم بود که در آن زمان لقب جناب ... بود. آن جناب امروز شخص شخیصی است و اتفاقا تاریخ ثابت کرده که این اسم گذاری چقدر مناسب بوده است!!!


در دوران جنگ هر از گاهی ایران و عراق به بمباران شهرهای یکدیگر می پرداختند. این دوره از جنگ که چند روزتا چند هفته طول می کشید موسوم به جنگ شهرها بود. در آن ایام روزنامه ای به نام صبح آزادگان چاپ می شد... این روزنامه در یک دوره از جنگ شهرها با چاپ عکس کودکی در یکی از خیابانهای تهران که در جوی آب پناه گرفته بود نوشت چرا ما که امکانات و پناهگاه مطمن و کافی در اختیار نداریم بر طبل جنگ شهرها می کوبیم؟ صدام اگر چنین می کند برای مردم بغداد صدها پناهگاه ساخته است.
صبح آزادگان دیگر چاپ نشد.




دانشجویان باید داوطلبانه شش ماه به جبهه بروند. دکتر فرهادی وزیر علوم!!!
بدون شرح!!!

در دهه شصت از دوازده ام تا هفده ام ربیع الاول را هفته وحدت می نامیدند و برای وحدت شیعه و سنی تبلیغ می کردند. اما اکنون گویا موضوع منتفی شده است! .


ایام جشنواره فیلم فجر که می شود ، جشنواره فیلم در دهه شصت جلوی چشمم می آید. مخصوصا بخش جشنواره جشنواره ها که فیلمهای خارکی نشان می داد. هر سال رنگ انار پاراجانف را می دیدیم و سینمای تارکفسکی. وقتی با گرگها می رقصد را در سینما کریستال روی پرده دیدم باورم نمی شد. به هر حال در دهه شصت از دیدن فیلمهای دهه هشتاد محروم شدیم. البته به قول بعضی ها به درک!!! در آن دوران دیدن فیلم در جشنواره هزار و یک مشکل داشت . کارت جشنواره حکم کیمیا داشت که به این راحتی پیدا نمی شد.


در دهه شصت یکی از مشکلات حکومت این بود که از تجمع مردم خارج از مناسبتهای سیاسی و موردنظر رضایت نداشت. مسابقات فوتبال یکی از سرگرمیهای مردم بود که تعدادی زیادی از جوانها را به استادیوم می کشاند. مخصوصا استادیوم آزادی که ظرفیت بالایی هم داشت. پلیس و کمیته آن زمان توانایی کنترل جمعیت را نداشت و همیشه این نگرانی بود که مبادا در هنگام مسابقه شعاری داده شود. برای جلوگیری از مشکلات اعلام شد که طبقه دوم ورزشکاه آزادی ترک برداشته و امکان نشستن تماشاچی در طبقه دوم وجود ندارد و حتی در تلویزیون متخصصانی نظر دادند که شاه خائن از مصالح نامرغوب برای ساختن استادیوم استفاده کرده است!!! با این ترفند در طبقه پائین فقط ۴۵ هزار تماشاچی می نشستند ضمن اینکه انجام بازی در امجدیه را هم ممنوع شد. آنهایی که از فوتبال دهه شصت خبر دارند می دانند که لیگ سراسری تعطیل شد و به بهانه جنگ فوتبال به فنا محکوم شده بود.


برایمان مبصر نماز گذاشته بودند. مبصرها موظف بودند که سر صف‌های نماز از روی لیست کلاس‌ها حاضر غایب کنند.. هیچ دانش‌آموزی حتا با عذر موجه و شرعی حق غیبت از نماز را نداشت. خدا می‌داند چند نفر بدون وضو و الکی در آن صف‌ها می‌نشستند و نماز بقیه را هم باطل می‌کردند فقط برای این‌که غیبت نخورند. کار ِ زوری به مذاقم خوش نمی‌آمد. برای همین یک‌روز از صف اجباری نماز جماعت فرار کردم و در یکی از دستشویی‌های مدرسه قایم شدم. ناظم پیدایم کرد و جریمه‌ام این بود که روز بعدش سر صف صبحگاهی من را به تمام دانش‌آموزان مدرسه معرفی کند.


محله بروبیا که در سال ۶۲ از تلویزیون پخش می شد.. بازیگران امروز سینمای ایران با این برنامه معرفی شدند مثل حميد جبلی ،حسین محب اهری،حسين پناهی،اكبر عبدی،آتيلا پسيانی ،رضا رويگری ..

آن روز از مدرسه بر می گشتم. من بودم و دو سه تايی از همكلاسی ها. زنگ آخر ورزش داشتيم و بيشتر از يك ساعت بسكتبال بازی كرده بوديم. بر افروخته و هيجان زده در ايستگاه اتوبوس، بالاتر از جام جم ايستاده بوديم. وانتی خاكی رنگ از كنارمان گذشت. بلند گوی روی سقف وانت، مارش نظامی می نواخت و مردی فرياد می زد" اطلاعيه... اطلاعيه... مردم غيور... توجه بفرمايد... اطلاعيه... عمليات افتخار آفرين جان بركفان....." اتوبوس اول كه رسيد، جايی برای توقف نبود و در اتوبوس دوم جايی برای ما نبود! منتظر اتوبوس سوم ايستاديم. چند زن و مرد ميانسال، از آنهايی كه به نظر می رسند دچار بازنشستگی زودهنگام و ناخواسته! شده اند كنارمان ايستادند. از ترور اينديرا گاندی می گفتند. يكی از زنان كه روسری ژورژت سفيد رنگی سرش بود گفت "زن جماعت كه نمی تونه تو اين منطقه به قدرت برسه" ديگري گفت "مردهاش نمی تونند، چه برسه به زنها" مردي كراواتی و لاغر گفت "كار، كار راديكال ها است، هرچی می كشيم از دست اين راديكال ها است" با تعجب به هم نگاه كرديم. ريز خنديدم. كتاب رياضی را پشت و رو كردم. راديكال چه ربطی به ترور دارد؟! پاترولي آرام از كنارمان گذشت. يادم نمی آيد گشت ثارالله بود يا امر به معروف و نهی از منكر. از سر ترس، مقنعه هايمان را تا ابرو ها كشيديم پايين. كنار پای همان زنی كه روسری سفيد داشت ايستاد. بي هيچ كلامی سوارش كرد و رفت. ديگران، با رنگی پريده و چشمانی نگران رفتنش را دنبال كردند.


دهه شصت یعنی زمانی که آدم را تیرباران می کردند و پول گلوله اش را از خانواده اش می گرفتند.


از روزهای انقلاب و شیرینی پیروزی چیزی نصیب ما نشد. ما با انقلاب به دنیا اومدیم و با زجر و خفت دهه شصت کودکیمونو سپری کردیم. نمی دونم بچه های دنیا وقتی سنشون از انگشتای دو تا دستشون کمتر بود چطور دنیا رو میگذروندن اما برای ما بچه های دهه شصتی ، کودکی یعنی سر صف به آمریکا و اسرائیل و شوروی و چین و فرانسه و منافقین و صدام و شرق و غرب مرگ فرستادن . یعنی پیچیده شدن در مانتو و مقنعه های سیاه و سورمه ای. یعنی لگد کردن پرچم اسرائیل و لگد شدن زیر دست و پای ناظمهایی که هنوز نفهمیدم چرا انقدر از ما متنفر بودند. دهه شصت برای من یعنی آموختن اینکه مردها فقط و فقط متجاوزینی هستند که منتظر فرصتند تا تو را آزار دهند ، به دام شیطان بیندازند و هدر دهند ، یعنی اموختن اینکه برای رهایی از شیطان صفتی مردها باید زشت بود و سیاه. خفه و چپیده در سیاهی. برای من ِ دهه شصتی ، دهه شصت یعنی پاترول های سبز پاسداری با ادمهایی وحشتناک تر از دیوهای قصه ها.یعنی قلک هایی به شکل نارنجک. یعنی صدای " علامتی که هم اکنون میشنوید آژیر قرمز یا علامت خطر است" در اسمون. یعنی فریاد "خااااااااااااااااااااااااااااااااموش کن" یعنی دویدن به سمت زیر پله و پناهگاهها. یعنی "شنوندگان عزیز توجه بفرمائید ، رزمندگان اسلام ...." یعنی " جنگ جنگ تا پیروزی" یعنی کشته شدن پسرخاله ها و پسر عموها ، یعنی تغییر نام "خیابان بهشت " به "شهید مفقودالاثر ..." دهه شصت برای من یعنی سالهای سیاه و خاکستری، خالی از رنگهای مورد علاقه من قرمز ، زرد و صورتی. دهه شصت برای من یعنی زمزمه "دیشب خواب بابامو دیدم دوباره " شادترین سرود پخش شده در تلویزیون. دهه شصت برای من سال کوچ همسایگانی بود که با "حراج وسایل منزل فوری" با ما خداحافظی می کردند.


...طرف به داروخانه رفت و پرسید: دکتر، شربت شهادت داری؟ دکتر هم گفت: نه تموم شده ،مشابهش را دارم شیاف وحدت ...


فقط به این فکر می کردم که چه خوشی های کوچکی از ما گرفته شده بود. چه شادی های ساده ای که نه قرار است رژیمی را عوض کند نه کسی را بترساند. دیدن یک بازی. چیزی از این ساده تر ممکن است؟ رقصیدن. شنیدن. خواندن. اینها آنقدر ساده و کوچکند که اصلا دیده نمی شوند چه برسد به ترساندن کسی. یاد آن دوران می افتم که دستگاههای ویدو را در کمد دیواری بین تشک ها پنهان می کردند جرم هم دیدن فیلم شعله بود و رقص روی شیشه. یا آن وقت ها که نوار کاست جرم داشت. کودکی ما از این طرف این ترس ها را داشت و از آن طرف آن کارتون های غم بار را که همه اش یکی گم شده بود و بعد یکی با بدبختی دنبالش می گشت. هاج, حنا, نل ,بل و سباستین, بنر و همه همه مادرشان گم شده بود. بعد هم بدبختی این بود که همه مادرهایشان لابد بی حجاب بودند که ما هیچ وقت ندیدمشان که لااقل خیالمان راحت شود اینها به مادرشان رسیدند. فکر می کردم مگر ما چه می خواستیم؟ یادم است از ده سالگی دم در مدرسه یک نفر می ایستاد که کیف بقیه را بگردد. یک نفر از خود بچه ها که ببیند بقیه آینه و رژ و نوار نیاورند مدرسه. بعد هم یک مدت می گفتند موهایتان را از وسط باز نکنید. بعد گفتند شلوار فلان نپوشید. چقدر از این بکن نکن های بی خود وارد زندگی ما کردند. مگر داشتن عکس پائولو مالدینی جرم بود؟ ( من به جرم داشتن یک مجله خارجی که عکس پائولو مالدینی و نامزدش را در بحبوبه جام جهانی نود و چهار داشت تا مرز اخراج از مدرسه رفتم.)


...دهه ی شصت ، موبایل نبود. اس ام اس نبود. لباس های عجیب و غریب نبود . ویترین مغازه ها پرزرق و برق نبود. سید علی صالحی بود. خسرو شکیبایی بود. هادی اسلامی بود.شبکه های ماهواره ای نبود. آوازهایی با صداهایی غریب نبود.شجریان بود و نوای طنبور و سه تار و جواد معروفی و پرویز یاحقی بود.. اینترنت نبود. مردانی بودند که به جنگ می رفتند و زنانی بودند که پنج شنبه شب ها به مسجد ارک میدان ارک می رفتند تا دعای کمیل بخوانند و برای شوهران شان که در جنگ بودند دعا کنند و کودکانی که هر روز چشم به در می دوختند تا کی پدرانشان از جنگ بر می گردند و دهه ی شصت دهه ی" ناگهان " ها بود...

.....دهه ی شصت ممنوعیت ویدئو بود و یادش بخیر یکی از دوستانم که روزی با یک بسته ی پارچه ای به در خانه ی ما آمد و گفت هیس ! به کسی چیزی نگویی ! این ( بسته ) ویدئو ست ! و به خانه ی شان رفتیم و شش یا هفت فیلم دیدیم و چقدر احساس عجیبی داشتیم. مثل احساس کسی که انگار جلوی مامور راهنمائی و رانندگی از چراغ قرمز عبور کند همان احساس گناه ...دهه ی شصت دهه ی احساس گناه بود ...

.....دهه ی شصت ، عشق مان شنیدن صدای داریوش بود و یادش بخیر ضبط صوت خانه مان که نامش آیوا بود و رفیق مان بود.آن موقع ها بوی قورمه سبزی از خانه ها حس می شد.دهه ی شصت ، دهه ی خواندن رمان های ممنوعه بود و رمان را لابلای کتاب های درسی می گذاشتیم و پدر تشویق مان می کرد که چقدر درس می خوانیم ! و گاه می شد که پدر از ما می پرسید مگر خواندن کتاب ریاضی خنده هم دارد ! و نمی دانست که در آن لحظه در واقع داشتیم عزیز نسین می خواندیم و می خندیدیم ....

... دهه ی شصت روزگاری بود که بسیاری از هم نسلان ما عشق شان مجله ی فیلم بود و دیدن جشنواره ی فیلم فجر...آن سالها ده روز جشنواره به تهران می آمدیم و صبح زود گاه از شش صبح جلوی سینما آزادی صف می کشیدیم تا فیلم های تارکوفسکی را ببینیم و ناگهان در سالن سینما از فرط خستگی می خوابیدیم و آن روزها موبایل نبود و در خیال آن که می بایست به یادمان باشد انگار بود ...



خانم اوشین ، کارکتر اصلی سریال پرطرفدار سالهای دور از خانه که به هنگام پخش آن در دهه شصت خیابانها کاملا خلوت می شد.


ویدئو تی سون سونی ، تنها دستگاه پخش تصویر در دهه شصت. داشتن این دستگاه جرم بود!!! و حمل آن پنهانی و با دلهره صورت می گرفت.


دردهه شصت، شبكه‌های تلویزیونی به شكل حالا، ۵، ۶ شبكه نبود و اصلا شبكه استانی در كار نبود، تنها دو شبكه اول و دوم بود و میلیون‌ها بییننده و هزاران تقاضا... برنامه‌های تولیدی بسیار كم بود و خرید فیلم‌های سینمایی خارجی هم به دلیل محدودیت بودجه، بسیار كم پخش می‌شد، از این‌رو اگر سریالی و یا گهگاهی فیلمی پخش می‌شد، افراد زیادی پای جعبه جادویی می‌نشستند تا جایی كه به علت كمی برنامه‌های سرگرم كننده، حتی كارتون‌هایی كه برای بچه‌ها هم پخش می‌شد، بزرگترها را پای تلویزیون می‌نشاند. نمی‌دانم یادتان است، یا نه؛ بچه‌های آن زمان، درحال حاضر دهه سی زندگی خود را می‌گذرانند و بزرگترها هم احتمالا در دهه ۵۰ و ۶۰عمر خود هستند.به طور حتم كارتون‌هایی چون پلنگ صورتی، مورچه و مورچه‌خوار، باخانمان، هاكلبری‌ فین، هاچ زنبور عسل، بل و سباستین، ماركوپولو، گوریل انگوری، بامزی، پسر شجاع، پینوكیو، بلفی و لی‌لی‌بیت، حنا، سرندپیتی، مهاجران و... را به یاد دارید. با یادآوری این كارتون‌ها به روزهای گذشته می‌رویم، روزهایی كه برای خیلی‌ها، خاطرات خوبی به ارمغان داشت.



پس از شروع جنگ ، دولت خروج ارز را ممنوع کرد و مسافرین سهمیه ارزی داشتند که به ارز مسافری شهرت داشت. بعضی ها برای تامین خرج سفریا کسب درآمد با خود فرش و پسته و زعفران و خاویار برای فروش به خارج می بردند. برخی کالاها در بعضی کشورها مشتری خاص داشت ، مثلا در آن ایام که ترکیه کشور ی با اقتصاد ورشکسته بود ، دمپایی پلاستیکی گرانتر از ایران بود. مسافرین ترکیه با خود دمپایی می بردند تا آنجا بفروشند!

فروش این کالاها هم داستان جالبی داشت. تصور کنید در خیابانهای استامبول و دمشق و حلب عده ایی کیسه بدست و دمپایی به بغل مشغول فروشندگی بودند. این تجارت به ایام حج هم سرایت کرد.

البته حجاج که سهمیه ارزی ویژه ای داشتند و با خود تلویزیون و یخچال وارد کشور می کردند.



حکایت موسیقی در سالهای ۶۵ و ۶۶ ، حکایت غریبی بود. توی اون سالها اجراهای موسیقی به صورت مخفی و در منازل انجام می شد. گشتهای کمیته در اواخر شب در کوچه پس کوچه ها گشت می زدند و دنبال حجم غیرعادی ماشین پارک شده می گشتند... اون زمان ماشین به اندازه الان نبود و همه خانه ها به اندازه کافی پارکینگ داشتند. ردیف شدن چندین ماشین پارک شده نشانه تجمع و مهمانی در یک کوچه بود.
به همین منظور میزبان به هتگام دعوت مهمان برای اجرای موسیقی از آنها می خواست که ماشین نیاورند یا آن را ۲ تا کوچه آن طرفتر پارک کنند. در محافل دانشجویی معمولا گیتار نواخته می شد و در مهمانی های رسمی تر سازهای سنتی. گاهی اجرا همراه خوانندگی هم بود.
این یکی از بهترین تفریحات ما بود.

در اواسط دهه شصت ، صبحها در رادیو برنامه ای پخش می شد به نام سلام ، صبح به خیر که مجریان آن آتش افروز و شهریاری بودند روز هفتم بهمن ماه ۶۷ مصادف شده بود با تولد حضرت زهرا و روز زن . برنامه سلام، صبح به خیر در گزارشی از مخاطبینش پرسیده بود که "به نظر شما الگوی امروز زنان ایرانی چه کسی است؟". اکثر مخاطبین حضرت فاطمه را بعنوان الگوی خود معرفی نموده بودند اما یکی از مصاحبه شوندگان در کمال تعجب گفته بود که " الگوی مناسب زنان ایرانی "اوشین" است!".

اوشین نام شخصیت اصلی داستان سریالی ژاپنی به نام "سالهای دور از خانه" بود که آن روزها با سانسور شدید و تغییرات بنیادین در محتوای آن از سیما پخش می شد و در نسخه ی اصلی چندین قسمت از فیلم، او نقش یک "گیشا" - یعنی زنی که روزی اش را از طریق فحشاء به دست می آورد- را بازی می کرد.

امام خمینی فردای آن روز در واکنش به این ماجرای، طی پیامی رسمی و علنی بشدت محمد هاشمی را مورد عتاب قرار داده ونوشت

آقای محمد هاشمی - مدیرعامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی

با كمال تاسف و تاثر روز گذشته (روز شنبه ۸ بهمن) از صداي جمهوري اسلامي مطلبي در مورد الگوی زن پخش گرديده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد. فردی كه اين مطلب را پخش كرده است تعزير و اخراج می گردد و دست اندركاران آن تعزير خواهند شد. در صورتی كه ثابت شود قصد توهين دركار بوده است، بلاشك فرد توهين كننده محكوم به اعدام است اگر بار ديگر از اين گونه قضايا تكرار گردد. موجب تنبيه و توبيخ و مجازات شديد وجدی مسئولين بالای صدا و سيما خواهد شد. البته در تمامي زمينه ها قوه قضاييه اقدام می نمايد.

بعدها ۴ تن از دست اندرکاران آن برنامه از جمله مدیر گروه معارف، سردبیر برنامه های ویژه ی عقیدتی سیاسی، مسئول نظارت بر برنامه به ۴ سال حبس تعزیری و ۴۰ ضربه ی شلاق محکوم شدند. که محمد هاشمی در این بین خیلی پادرمیانی کرد تا این مدیران مجازات نشوند.



اواخر دهه‌ی شصت و آغاز دهه‌ی هفتاد شمسی، شاید مهم‌ترین سال‌هایی است که در عمرم گذرانده‌ام: زمانی که دولت وقت، سازندگی را شعار عمل خود کرده بود. مرزهای کشور کم‌کم روی محصولات خارجی باز می‌شد. کرباسچی جوان داشت چهره مرکز را عوض می‌کرد.. کمیته با شهربانی و ژاندارمری ادغام شد و نیروی انتظامی به وجود آمد. فضای اجتماعی و سیاسی نسبت به دوران جنگ کمی بازتر شده بود. کسانی مثل محسن مخملباف در سینما و عبدالکریم سروش در اندیشه‌ی دینی، حرف‌های نشنیده‌ای به زبان می‌آوردند. در دنیای سیاست داخلی ناظران، شاهد تحولات بسیار چشمگیری بودند. اختلاف نظرها بین نیروهای انقلابی بالا گرفته بود. گیرنده‌های شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای وارد کشور شد و بحث تهاجم فرهنگی زبانه کشید. کسانی که قبل از آن نوارهای بتاماکس بد کیفیت را به چشم می‌کشیدند، در بهشت را روی خود باز شده می‌دیدند؛ بتاماکس رونقش را از دست داده بود و حرفه‌ای‌ها دنبال نوار وی‌اچ‌اس با فرمت ان‌تی‌اس‌سی بودند. روی‌هم رفته در مورد ویدئو و فیلم ویدئو مثل سابق سخت‌گیری نمی‌شد.
کامپیوتر خانگی، معمولا منحصر به کومادور ۶۴ و کاربرد اصلی آن بازی کردن نوجوانان نسبتا مرفه بود. اگر کسی خیلی وضع مالی‌اش میزان بود، آمیگا می‌خرید که به جای نوار کاست، فلاپی می‌خورد. دوسه نشریه فارسی‌زبان در زمینه‌ی رایانه منتشر می‌شد.
روزنامه‌های جدید در حال راه‌اندازی بود، همشهری تعریف رایج از روزنامه را عوض کرد. گل‌آقا بار طنز سیاسی مصور را بعد سال‌ها احیاء کرد. مجله‌ی گزارش فیلم در اقدامی بی‌سابقه پرونده‌ای برای فیلم دیوار آلن پارکر منتشر کرد. اولین شماره‌های ایران فردا، پیام امروز و کیان در همین سال‌ها منتشر شد.
شلوارها و لباس‌های گشاد با رنگ‌های روشن مد و به نام پاکو مشهور بود. از دو سه مدل کفش آدیداس در بازار، لوییزانا شناخته شده‌تر بود، ولی کسانی که خیلی خرشان می‌رفت نایکی می‌پوشیدند. مانتو‌های دختران جوان رنگی و مدل‌دار شد، اگر درست به یاد داشته باشم از رنگ بنفش و دکمه‌های بزرگ آغاز شد. کت و شلوارهای مردانه هم کمی ظاهر فانتزی به خود گرفت (مدل‌های دو یقه با پارچه‌های براق). پسرها و دخترها، کم کم جسارت پیدا کرده بودند و باهم رابطه‌ی تلفنی داشتند و شرح رابطه‌شان را برای دوستان نزدیک تعریف می‌کردند.


غیب گویی باند احمدی نژاد


روزنامه حکومتی ایران در مطلبی با عنوان "جدیدترین طراحی خطرناک افراطیون برای دانشگاه‌ با SMS " نوشت:

حامیان جنبش موسوم به سبز و طرفداران موسوی قصد دارند در جدیدترین پروژه خود با ارسال اس‌ام‌اس‌های کذب در وسعت بسیار زیاد، موجبات ایجاد تشنج‌های شدید در دانشگاه‌ها و بخصوص خوابگاه‌های دانشجویی را فراهم آورند. بر این اساس، این افراد قصد دارند در روزهای آتی با ارسال اس ام اسی با مضمون «زهرا رهنورد: موسوی در چند روز آینده دستگیر می‌شود» موجبات تحرکات افراطی در دانشگاه و بخصوص خوابگاه‌های دانشجویی و بویژه کوی دانشگاه تهران را فراهم آورند.

این گروه همچنین در نظر دارد، پس از اس‌ام‌اس مذکور، به فاصله چند روز، اس‌ام‌اس دیگری با عنوان «موسوی دستگیر شد» را در حجم وسیع ارسال کند و از سوی دیگر گروهی که منتظر ارسال این اس‌ام‌اس و سپس سامان دادن تحرکات خطرناک در سطح خوابگاه‌های دانشجویی هستند، اقدامات خود را آغاز کنند.

نکته: روزنامه ایران ، فاش نکرد که این اطلاعات را از کدام سوراخ غیبی شنیده است!



اجرای طرح برخورد با بدپوششی/چادر اجباری برای زنان خبرنگار

ايلنا: جانشین فرمانده ناجا در نشستی مطبوعاتی مبنی بر اینکه در موضوع کهریزک 7 نفر از پرسنل ناجا بازداشت شدند یا 10 نفر گفت: در این رابطه 10 نفر مورد بازجویی و سئوال قرار گرفتند و برای هشت نفر از پرسنل ناجا قرار بازداشت صادر شده است. رادان افزود: باید صمیمانه و خالصانه از پرسنل نیروی انتظامی در قائله‌هایی که پس از انتخابات پیش آمد تشکر می‌کنم، احساسم این است که موضوع تلاش نیروهای پلیس فراموش شده است.

وی افزود: همانطور که مقام معظم رهبري گفتند نباید موضوع کهریزک و کوی دانشگاه به مسئله اصلی تبدیل شود. من صمیمانه از پرسنل نیروی انتظامی به ویژه در تهران و یگان ویژه کمال تشکر را دارم و سر تعطیم در مقابلشان پایین می‌آورم.

احمدرضا رادان در رابطه با شایعه نقش خود در بازداشتگاه کهریزک پاسخی نداد و گفت: اقدام دومی که در انقلاب‌های رنگین صورت می‌گیرد این است که در صورت موفق نشدن، تلاش می‌کنند، نیروهای اثرگذار را از صحنه خارج کنند؛ ضربه‌هایی هم وارد شد که هدف، خارج کردن این نیروها است تا اگر قائله‌ای پیش آمد نتوانند کارآیی لازم را داشته باشند.

رادان ادامه داد: مجددا ضمن تشکر از تلاش پرسنل ناجا، این اطمینان را به همه می‌دهیم که هرجا قائله‌ای باشد نیروی انتظامی موثر و کارساز خواهد بود.

جانشی فرمانده ناجا به سئوالی درباره دلیل متوقف شدن گشت‌های ارشاد پاسخ داد و گفت: معمولا بحث ما با بحث امنیت اجتماعی گره خورده که طبیعی است و خوشحال هم هستیم. طرح امنیت اجتماعی با اولویت هر استانی در حال اجرا است و اجرا می‌شود.

اولویتهای پلیس پس از انتخابات تغییر کرد
او با بیان اینکه در استان‌های مختلف موضوع امنیت اجتماعی متفاوت است، تصریح کرد: شاید در یکی از استانها اساسا احتیاجی به برخورد با بدپوششی وجود نداشته باشد یا در استانی دیگر برخورد با اراذل و اوباش موضوعیت چندانی نداشته باشد.

رادان ادامه داد: بحث دیگر اولویت‌ها است و بعد از انتخابات طبیعی بود که اولویت نیروی انتظامی چیز دیگری باشد. متاسفانه در ایام بعد از انتخابات برخی از موضوعات تحت الشعاع قرار گرفت و حتی برخورد با سرقت هم با مشکل برخورد که مردم هم نگران و معترض بودند.

برخورد با بدپوششی در تهران اجرا می‌شود
وی با اشاره به اینکه البته امنیت اجتماعی در تهران اجرا شد، گفت: هفته گذشته طرح پاکسازی دره فرحزاد در تهران به اجرا درآمد و در موضوع برخورد با بدپوششی و اراذل‌و‌اوباش هم برنامه‌ها آماده است که به اجرا گذاشته می‌شود.

جانشین فرمانده ناجا به سئوالی در رابطه با نامه اماکن ناجا به اصناف و لباس فروشیها پاسخ داد و گفت: ضوابط مربوط به اماکن تغییری نکرده است و نامه ما هم گوشزدی بود به اصناف.

رادان یادآور شد: معتقد بودیم که امنیت اجتماعی یک زنجیر است که حلقه‌های به هم پیوسته دارد. در موضوع بدپوششی هم قرار نبود که فقط به ظاهر افراد بپردازیم و باید جاهایی که تولید و عرضه می‌کنند را هم مورد توجه قرار دهیم و فرهنگ‌سازی هم بکنیم. طرح امنیت اجتماعی نیز تا زمانی که دغدغه مردم باشد ادامه می‌یابد.

اعتراض زنان خبرنگار به ارائه چادر اجباري به آنها
بر اساس اين گزارش، در اين نشست براي اولين بار ورود خبرنگاران زن به ستاد ناجا براي حضور در نشست خبري سردار رادان با چادر اجباري كه در دژباني تحويل آنها شد، صورت گرفت كه موجب اعتراض خبرنگاران زن شد

سپاه با سلامت تهرانی ها بازی می کند، گزارشی از ارسال پارازيت بر روی شبکه های ماهواره ای از سوی سپاه،/ جرس

مرتضی نيک پندار - منابع خبری متعدد از تهران گزارش می دهند که دور جديدی از ارسال پارازيت بر روی شبکه های ماهواره ای از سوی سپاه پاسداران آغاز شده است. در حالی که اثرات مخرب امواج پارازيت بر روی سلامت جسمی و روانی انسان ثابت شده است، شنيده می شود که اين بار قدرت امواج پارازيت ارسال شده افزايش چشمگيری داشته است.

گفته می شود سيستم جديد ارسال پارازيت به تازگی از کشور روسيه خريداری شده است. اين در حالی است که شرکت صنايع الکترونيک ايران (صاايران)که وابسته به وزارت دفاع و تحت کنترل نيروهای سپاه پاسداران است نيز چند سالی است که توليد سيستم های ارسال پارازيت را از روی مدل های خارجی همچون "اريکسون" آغاز کرده است. به ادعای سايت خبری پيک ايران سيستم مجهز روسی که به تازگی خريداری شده "در جنگ های مدرن الکترونيک برای اختلال در رادارها استفاده می شود، اما شرکت صاايران با ايجاد تغييرات غير استاندارد در اين سيستم به قدرت بالايی برای ارسال امواج دست يافته است. در اين سيستم اسيلاتورهايی در پهنای باند مايکروويو استفاده شده که تمامی کانال های ماهواره ای را دچار اختلال می کند. "

به گزارش خبرنگار جرس، سپاه پاسداران نصب فرستنده های پارازيت در تهران و ساير شهرهای بزرگ کشور را از سال ۱۳۸۱ آغاز کرد. در اين سال دستگاه های پارازيت از کمپانی اريکسون که بخشی از بازار فروش تلفن همراه ايران را نيز در اختيار دارد، خريداری شد. سيستمی که سپاه از طريق آن به توليد و ارسال امواج پارازيت دست می زد "Terrestrial Interference" نام دارد و امواج توليد شده از آن با عنوان امواج زمينی راديويی يا مايکرو ويو شناخته می شوند. اين امواج همانند سيگنال از يک برج راديويی فرستاده شده و بر روی سيگنالهای اصلی ماهواره سوار می شوند و باعث می شوند که تصاوير ماهواره بصورت شطرنجی ديده شوند. يکی از دستگاه های مجهز توليد پارازيت بر بالای برج ميلاد تهران نصب شده است. گفته می شود شرکت"مهندسی افق توسعه صابرين" وابسته به بنياد تعاون سپاه واردات اين دستگاه ها را از سال ۱۳۸۵ به عهده داشته است. "

مدتی کوتاه پس از آن که سپاه پاسداران ارسال امواج پارازيتی را آغاز کرد، نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم خواهان برخورد با کانون های ارسال پارازيت شدند. در آن زمان گزارش ارسال پارازيت به روی امواج ماهواره‌ ای و راديوئی، در کميسيون صنايع و معادن مجلس شورای اسلامی بررسی شد و دستور متوقف ساختن آن به شورای عالی امنيت ملی جمهوری اسلامی ارسال شد. سيد محمد خاتمی، رئيس جمهوری وقت ايران، در پی دريافت گزارشی از وزارت پست، تلگراف و تلفن و نيز پس از نامه نمايندگان مجلس دستور داد ارسال پارازيت سريعا متوقف شود. رسول مهرپرور و علی‌اکبرموسوی خوئينی‌، که در آن زمان از اعضای کميسيون صنايع و معادن مجلس بودند، اعلام کردند که اماکنی در تهران شناسائی شده‌اند که تداخلات موجی يادشده از آنجاها نشات می‌گيرند و منتشر می‌شوند. به گفته اين دو نماينده، علاوه بر مراکز ثابت ارسال پارازيت، تعدادی واحدهای سيار که توسط کاميونت حمل می‌شوند، نيز درارسال پارازيت نقش دارند. در آن زمان نام سپاه به صراحت به عنوان عامل ارسال پارازيت برده نشد و تنها به ذکر آن که اين امواج از سوی "يکی از مجموعه های نظامی" مورد استفاده قرار می گيرد، اکتفا شد. محمد رضا علی حسينی، رئيس کميته ارتباطات کميسيون صنايع و معادن مجلس ششم در گفت و گويی خبر داد که نماينده سپاه حاضر به شرکت در جلسه کميسيون مجلس برای بررسی ارسال پارازيت نشده است. وی همچنين گزارش داد که اتحاديه‌ جهانی مخابرات نيز در مورد ارسال پارازيت بر روی ماهواره ها به ايران اعتراض کرده است. مسعود داوری نژاد رئيس سابق رگولاتوری وزارت ارتباطات نيز فاش کرد که ارسال پارازيت باعث اختلال در تجهيزات مخابراتی سفارتخانه های خارجی می شد و شکايت آنها را به دنبال داشته است. به هر حال تلاش های نمايندگان مجلس ششم و دولت خاتمی برای بازداشتن سپاه از ارسال پارازيت با موفقيت همراه نشد. پس از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد ديگر هيچ مزاحمی بر سر راه سپاه در ارسال پارازيت وجود نداشت. در اين مدت سپاه توانست به راحتی به آزمايش سيستم های ساخته شده در صاايران و ساير دستگاه های خريداری شده از خارج بپردازد.

گزارش ها و تحقيقات متعددی حکايت از خطرناک بودن امواج پارازيتی زمينی برای سلامت جسمی و روانی انسان دارد . وزارت بهداشت در دوران خاتمی طی گزارشی به کميسيون صنايع مجلس احتمال وجود خطرات و مضرات اين نوع امواج را بسيار بالا دانست. مهندس مولوی عضو هيات علمی دانشکده پست و مخابرات، پيش از اين گفته بود که "امواج مايکروويو پس از نفوذ به بدن انسان نوعی اثر گرمايی توليد می کنند و باعث می شود درجه حرارت بدن بالا رود." به گفته او "طبق مطالعات انجام شده از بين رفتن تعادل دمای بدن، به طوری که بيش از ۵ درجه سانتيگراد باشد، برای انسان مرگ آور است و بيشتر از يک بمب اتمی برای افراد خطرناک است."

دکتر اميراحمد سپهری، استاد برق و الکترونيک دانشگاه اميرکبير نيز خاطرنشان کرده است که "امواج مورد نظر به شدت سرطان زا هستند و به ويژه سرطان نخاع را به دنبال دارد ." به گفته دکتر سپهری "تأثير اين امواج بر روی کودکان بيش از ديگر افراد جامعه است. اين امواج برروی مردان نيز تأثيرات نامطلوبی دارد و آنها را عقيم می کند و از طرفی زنان باردار را گرفتار عوارضی سوء می کند که جبران ناپذير است. حتی اگر فرد به اين امواج خيلی نزديک باشد، فوراً کور می شود و اينها همه زنگ خطری برای شهروندان تهرانی است." تحقيقات همچنين نشان داده که امواج پارازيت تاثيرات مخربی بر اعصاب و روان انسان نيز بر جای می گذارند. همچنين اين امواج ممکن است در اثر تداوم ناشنوايی مزمن را به همراه داشته باشد.

امواج پارازيت علاوه بر تهديد سلامت، درسيستم مخابراتی و الکترونيکی کليه دستگاههای ايمنی، از جمله سيستم های پزشکی بيمارستان ها، شبکه بانکی و سيستم هدايت هواپيما نيز تداخل ايجاد می کنند. يکی از دلايلی که ارسال اين امواج در تهران معمولا پس از ساعات کار اداری آغاز می شود، همين است تا بدين ترتيب سيستم های مخابراتی و الکترونيکی دولتی از کار نيافتند. شايعاتی وجود دارد که علت سقوط هواپيمای تهران - ايروان در اطراف قزوين نيز به دليل اختلال در سيستم ناوبری هواپيما از سوی امواج پارازيت بوده است. دليل سقوط اين هواپيما تاکنون به صورت شفاف و کامل از سوی مقامات دولتی ذکر نشده است.