سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۷/۱۷

رسانه‌ ای به نام احمدی ‌نژاد

سایت شفاف: احمدي‌نژاد در سومين مجمع عمومي‌ سالانه اتحاديه راديو تلويزيون‌هاي كشورهاي اسلامي، «رسانه» را ابزار اصلي بسياري از جريانات براندازي «نظام‌هاي مستقل» در جهان دانست و اظهار كرد: تمام «رسانه‌هاي استكباري» مو به مو سياست‌هاي دولت‌هاي استكباري را دنبال مي‌كنند.

به گزارش تهران امروز: به گفته رئيس‌جمهور‌«سلاح»‌پيشبرد سياست‌هاي «استكباري» امروز‌ «رسانه» است. اما آنچه در اين ميان جلب توجه مي‌كند علاقه و تمايل رئيس‌جمهور براي گفت‌وگو با رسانه‌هاي بين‌المللي به‌‌رغم اين گفته‌هاست.

مفهوم «رسانه» از جنبه علمي، وسيله ارتباط يك شخص با شخص ديگر، يك جامعه با جامعه ديگر و حتي يك ملت با ملت ديگر است.

بنابراين به گفته حميد مولانا، مشاور رسانه‌اي رئيس‌جمهور و موسس و استاد دانشكده ارتباطات دانشگاه آمريكن 5+1 واشنگتن دي‌سي مي‌تواند از راديو، تلويزيون و مطبوعات فراتر رفته و حتي يك فرد هم خود به‌تنهايي يك رسانه باشد. تا آنجا كه وي حتي محمود احمدي‌نژاد را يك «رسانه» توصيف مي‌كند.

مولانا مي‌گويد: « آقاي دكتر احمدي‌نژاد خود يك رسانه است.» همين ويژگي رسانه‌اي بودن شخصيت احمدي‌نژاد موجب شد تا وي در اجلاس شصت و چهارم سازمان ملل در نيويورك «ديپلماسي رسانه‌اي» در پيش گيرد و بيش از هر رئيس دولتي به ميان خبرنگاران بيايد و به مانند چهار سفر پيشين، درخواست رسانه‌هاي بين‌المللي براي مصاحبه را بپذيرد.

«کلیت جنبش دانشجویی از جنبش سبز جدا نیست»

در طول اعتراضات و ناآرامی‏های مربوط به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، یکی از نگرانی‏هایی که در جامعه ابراز می‏شد بالا گرفتن اعتراضات پس ازبازگشایی دانشگاه‏ها بود. این نگرانی بی‏مورد نبود و تقریبا از روز آغاز گشایش دانشگاه‏ها، همه‏ی دانشگاه‏های ایران کم و بیش دست‏خوش اعتراضات و تظاهرات هستند.

میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که هفته‏ی گذشته همراه با ۱۶دانشجوی دیگر در پارک جمشیدیه دستگیر و پس از دو روز آزاد شد، تحلیلی کلی از این روند ارائه می‏کند:

هفته‏ی گذشته ما جلسه‏ای از طرف دفتر تحکیم داشتیم. جلسه‏ی شورای تهران دفترتحکیم وحدت بود که در آن انجمن‏های اسلامی تهران دور هم جمع می‏شوند و به بحث وتبادل نظر می‏پردازند.

در آن جلسه همان‏طور که در اخبار آمده بود برخورد امنیتی شد و ۱۷ نفر از بچه‏ها که از دانشجویان دانشگاه‏های مختلف مانند پلی‏تکنیک، تهران، خواجه نصیر و دانشگاه آزاد بودند بازداشت شدند.

بعد از این که همه‏ی ما یک روز در بازداشت بودیم ۲ نفر از دانشجویان دانشگاه تهران به زندان اوین منتقل شدند.

تعداد زیادی از بچه‏ها نیز، به خصوص دانشجویان دانشگاه شریف و دانشگاه تهران، هم‏چنان از سوی کمیته‏ی پی‏گیری وزارت اطلاعات احضارمی‏شوند.

دانشگاه علم و صنعت چطور به این اعتراضات کشیده شده؟ در حالی که در این دانشگاه معمولا کم‏تر از این خبرها هست.

بعد از این که یکی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت کشته شد اعتراضات دامنه‏دارتر شده و این مسایل بیشتر در این دانشگاه مطرح می‏شود. خیلی از فیلم‏هایی که روی سایت‏ها آمده است نشان‏گر این است که این دانشجویان طبق قراری که گذاشته‏اندهرروز در سلف سرویس شعار الله‏اکبر سر می‏دهند و هم با شهدای دانشجو و هم با جنبش سبز اعلام همبستگی می‏کنند.

دانشگاه تهران الان چه وضعیتی دارد؟

دانشگاه تهران به علت فضای امنیتی‏ای که وجود دارد کمی محدودتر شده است. ولی دانشجویان هم‏چنان دنبال بهانه‏هایی هستند که بتوانند اعتراض خود را نسبت به شرایط بعد از انتخابات و عدم مشروعیتی که برای دولت قائل هستند ابراز کنند.

بحث عمده این است که در حال حاضر تلاش می‏کنند با بازداشت و احضار دانشجویان فضا را امنیتی کنند. بخصوص در دانشگاه علم و صنعت گویا بسیاری از دانشجویان فعال راممنوع‏الورود کرده‏اند و یا اصلا اجازه‏ی ثبت‏نام به آنان نداده‏اند و گفته‏انداحتمالا تعدادی از دانشجویان را اخراج خواهند کرد.

اما برخورد دانشجویان در این مدت نشان داده که فضای اعتراض بدون حضور فعالان دانشجویی نیز به حیات خود ادامه می‏دهد و اعتراضات ادامه خواهد یافت.

من فکر می‏کنم مسئولین به جای این که بخواهند صورت مساله را پاک کنند، دانشجویان را تهدید یا بازداشت کنند، باید ریشه‏ی مساله را در جای دیگر که همان عدم مشروعیت دولت و فضایی است که بعد از انتخابات ایجاد کرده‏اند پیدا کنند و روندی را که تاکنون داشته‏اند اصلاح کنند تا بلکه بچه‏ها کوتاه بیایند و اعتراضات کم‏تر شود.

از دیگر دانشگاه‏های کشور چه خبری دارید؟

دانشگاه‏هایی که اعتراضات در آن شکل گرفته روز به روز بیشتر می‏شوند. می‏توانم از دانشگاه بوعلی نام ببرم که یک سری نوارهای سبز در دانشگاه پخش شده و دانشجویان دارند همراهی خود با جنبش سبز را نشان می‏دهند.

در دانشگاه قزوین هم یک سری تجمعات شکل گرفته است. دانشگاه بابل با تمام شدن تعطیلات تابستان مورد هجمه‏ی نیروهای امنیتی قرار گرفت و تعداد گسترده‏ای ازدانشجویان بازداشت شدند.

احکام سنگین انضباطی برای دانشجویان تعیین کردند و همین‏طور از سوی دادگاه انقلاب برای عده‏ای از دانشجویان حکم‏های سنگین صادر شد. در این دانشگاه هم دراعتراض به این روند امنیتی حاکم یک سری اعتراضات صورت گرفته.

انجمن اسلامی دانشگاه هم بیانیه‏ای صادر کرده و در آن همراهی خود را با جنبش سبزاعلام کرده است.

نکته‏ی جالب هم این است که این دانشجویان اعلام کرده‏اند: «اعتراض‏هایی که شکل گرفت و جنبشی که پیش از انتخابات به وجود آمد، تا حدودی وام‏دار اعتراضات مدنی وجنبش‏های مدنی از جمله فعالین دانشجویی در چهار سال گذشته بوده است».

دو تن از ۱۷ دانشجویی که آزاد نشده‏اند عزت ترابی و احمد احمدیان هم‏چنان در بازداشت هستند. برادر احمد احمدیان از نگرانی خانواده در این بارهمی‏گوید:

با پی‏گیری‏هایی که کردیم در نهایت گفتند که این دو نفر به بند اطلاعات زندان اوین (همان بند ۲۰۹) اعزام شده‏اند و ادامه‏ی پی‏گیری هم باید از مراجع قضایی باشد. تا امروز هم که حدود یک هفته از بازداشت‏شان می‏گذرد هیچ‏کدام از این دو نفر، هیچ تماسی با خانواده‏های‌شان نداشته‏اند. هیچ اطلاعی هم از وضعیت‏ شان نداریم.

برادر شما دانشجوی کدام رشته و کدام دانشگاه بود؟

دانشجوی متالوژی دانشکده‏ی فنی دانشگاه تهران در ترم پنجم است.

گویا ایشان قبل از بازداشت از کوی دانشگاه هم اخراج شده بود؟

بله، روز سه‏شنبه‏ی هفته‏ی پیش از دستگیری، به خوابگاه مراجعه کرده و حکمی تحویل ایشان داده بودند مبنی بر این که از فردای آن روز حق رجوع به خوابگاه و استفاده ازامکانات خوابگاه را ندارد و اگر تخلفی ببینند او را تحویل کلانتری می‏دهند.

چه مرجعی و تحت چه عنوانی این حکم را صادر کرده بود؟

برگی را به ایشان تحویل داده بودند با این مضمون که بنا بر تصمیم کمیته‏ ی انضباطی تا رسیدگی و تعیین تکلیف ایشان حق ورود به خوابگاه را ندارد. کارت کوی خوابگاه او را هم باطل کرده بودند.

وکیلی هم برای ایشان گرفته‏اید؟

بله اقدام کردیم. آقای پوربابایی وکالت ایشان را پذیرفته است. منتها تجربه‏ی این چند ساله نشان می‏دهد که وکیل اجازه‏ی ورود به این پرونده‏ها را نخواهد یافت و به قول خودشان تا مراحل بازجویی و بازپرسی پرونده تمام شود، وکیل اجازه‏ی ورود به پرونده را ندارد.

یکی دیگر از نکات قابل توجه در اعتراضات اخیر دانشجویی، پیوستن گسترده‏ی دانشگاه آزاد به این اعتراضات است.

سلمان سیما، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد در این باره می‏گوید:

کلیت جنبش دانشجویی از جنبش سبز جدا نیست و ۶۰ درصد دانشجویان را نیز دانشجویان دانشگاه آزاد تشکیل می‏دهند. دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، به عنوان اولین مجموعه واحدهای دانشگاه آزاد و پرجمعیت‏ ترین واحد این دانشگاه است.

روز هفتم مهر به بهانه‏ی تولد مهندس میرحسین موسوی فریاد «مرگ بر دیکتاتور» دردانشگاه طنین‏انداز شد. بچه‏ها به این وسیله اعتراض خودشان را نشان دادند. این هفته نیز هم‏زمان با تولد شیخ مهدی کروبی، دوستان و دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز اعتراضاتشان را پی‏گیر شدند.

این نشان می‏دهد که جنبش سبز در دانشگاه آزادهم ریشه دوانده و ریشه‏ دارد.

ممکن است اطلاعات بیشتری در مورد شکل و محتوی این اعتراضات و تظاهرات دردانشگاه آزاد، به خصوص اعتراضات اخیر توضیح بدهید؟

از چند روز پیش، پس از جریانات هفته‏‏های گذشته که در دانشگاه آزاد اتفاق افتاد دانشجویان زیادی به اشکال مختلف به دفتر پی‏گیری وزارت اطلاعت یا حراست دانشگاه وکلا نهادهای امنیتی و انضباطی احضار شدند و از سوی مسئولین با لحن ملایم و بعضا بالحن تهدید با دانشجویان صحبت‏ها و برخوردهایی انجام شده است.

روز سه‏شنبه، چهاردهم مهر هم مثل هفته‏ی گذشته گویا حراست قصد پراکنده کردن بچه‏ها را داشته، ولی حضور پرشور دانشجویان مانع از این شده که این اتفاق صورت بگیرد و بازهم مثل همیشه شعارهای مرگ بر دیکتاتور؛ کروبی باغیرت برس به داد ملت؛کروبی بت‏شکن بت بزرگ‏و بشکن؛ یا حسین میرحسین سر داده می‏شود.

اتفاق جالبی که در این واحد افتاد پیوند صمیمانه‏ و دوستانه‏ای است که میان دانشجویان طرف‏دار مهندس میرحسین موسوی و دانشجویان طرفدار شیخ مهدی کروبی ایجادشده است و همه تحت لوای جنبش سبز دارند کارهای اعتراضی و دانشجویی‏ شان را پی می‏گیرند.

راديو زمانه

کمیته گزارشگران حقوق بشر

مرگ سميه جعفر قلی دانشجوی دانشگاه پلی تکنيک به ضرب گلوله ماموران انتظامی

Balatarin

17 مهر 1388

امیرکبیر -

* ممانعت مديريت دانشگاه از برگزاری مراسم يادبود اين دانشجو

مديريت دانشگاه اميرکبير به درخواست نيروهای امنيتی از برگزاری مراسم يادبود برای يکی از دانشجويان و نيز کارمند اين دانشگاه که چند روز قبل به ضرب گلوله ماموران نيروی انتظامی کشته شد، ممانعت بعمل آوردند.

به گزارش خبرنامه اميرکبير، سميه جعفر قلی، فارغ التحصيل کارشناسی ارشد مهندسی کامپيوتر دانشگاه اميرکبير و يکی از کارکنان مرکز تحصيلات تکميلی آموزش های مجازی در هفته ی نخست مهرماه، در حاليکه به همراه حميدرضا و سارا؛همسر و دختر ۸ ماهه اش در حال بازگشت از قم به تهران بودند، بر اثر اشتباه فاحش يکی از ماموران نيروی انتظامی، که در همان حين در تعقيب خودروی ديگری بوده اند، در اتوبان تهران-قم و شليک گلوله بسر زخمی شده و جان سپرد.

بدنبال مرگ دلخراش اين دانشجوی دانشگاه پلی تکنيک، جمعی از دانشجويان دانشکده کامپيوتر و اعضای شورای صنفی اين دانشکده برای برگزاری يک مراسم يادبود برای اين دانشجوی بيگناه، با ممانعت ها و سنگ اندازی های عجيب مديريت انتصابی دانشگاه پلی تکنيک شده اند.

به گزارش خبرنامه اميرکبير، ديروز عليرضا رهائی طی تماسی با رئيس دانشکده کامپيوتر اين دانشگاه شخصا به وی دستور ممانعت از هرگونه برنامه يادبود برای اين دانشجوی کشته شده را داد. هم چنين واعظ از مسئولان حراست پلی تکنيک نيز به دستور نهادهای امنيتی تلاش زيادی برای ممانعت از اين مراسم بعمل آورد.

اين واقعه دلخراش در حالی رخ داد که پس از گذشت ۱۰ روز از اين فاجعه طی تماس های مکرر از سوی ارگان های مختلف لغو فوری مراسم يادبود درخواست شد.اما با پيگيری و اصرار مسئولان دانشکده کامپيوتر و نيز مسئولان مرکز تحصيلات تکميلی آموزش های مجازی اين مراسم روز گذشته در سکوت و بی خبری کامل و نيز بی اطلاعی دانشجويان در اين دانشگاه برگزار شد.

ممانعت از برگزاری مراسم يادبود برای اين دانشجوی در حالی است که جمع گسترده ای از دانشجويان اين دانشگاه از آغاز سال تحصيلی، از حضور بر سر کلاس های درس منع شده و از ثبت نام آنها نيز جلوگيری بعمل آمده است.

هم چنين با وجود احتمالاتی مبنی بر حضور کامران دانشجو در اين دانشگاه طی روزهای آتی جمع قابل توجهی از دانشجويان به اين دانشگاه ممنوع الورود شده اند.

گفتنی است مديريت دانشگاه و نهادهای امنيتی از بيم اعتراضات گسترده دانشجوئی به مرگ دلخراش اين دانشجو، تاکنون برای عدم اطلاع رسانی خبری پيرامون اين حادثه هولناک تلاش های زيادی نموده اند.

کمیته گزارشگران حقوق بشر

محسن سازگارا 16 مهر 88


قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا وابسته به سپاه همه چیز را بلعید، 6000 نفر را در عسلویه بیکار کرد؛ حال خواستار برداشت یک میلیارد دلار! از حساب ذخیره ارزیس

روزنامه های امروز تهران از رستم قاسمی فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا نقل کردند که خواستار تامین یک میلیارد دلار از حساب ذخیره ارزیست.
حیات نو نوشت:
تاكنون چندين شرکت نفتى و گازى، از جمله شرکت بريتانيايي ـ هلندى رويال داچ شل، اينپکس ژاپن و استات اويل نروژ از ايران رفته يا افزايش سرمايه‌گذارى خود را متوقف کردند. اين روزها سردار رستم قاسمي، فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبياء در گفت‌وگو با مهر از کمبود اعتبار براى فازهاى پارس جنوبى خبر داده و از بيکار شدن شش هزار نيروى مشغول به کار در پارس جنوبى سخن گفته است.فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبياء گفته است که مشکلات مالى به رکود کار در فازهاى و ميدان‌هاى گازى پارس جنوبى انجاميده است و اخراج کارکنان را در پى داشته است. فازهاى ديگر پارس جنوبى نيز با مشکلات مشابه‌اى روبه‌رو هستند.

سردار رستم قاسمي، فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبياء گفته است که تامين مالى عمليات در فازهاى و ميدان مشترک گازى پارس جنوبى در گرو برداشت يک ميليارد دلارى از حساب ذخيره ارزى است. به گفته‌ى وي، اجراى فازهاى يادشده با مشکلات شديد ناشى از کمبود منابع مالى مواجه شده است.

قراردادهاى «بدون تشريفات»
با روى کارآمدن دولت احمدى‌نژاد بخشى از پروژه‌هاى مهم گازى و نفتى کشور، بعضا بدون انجام روال قانونى مربوط به مناقصه‌ها، به برخى نهادها و شرکت‌هاى وابسته به آن واگذار شدند. طرح توسعه فازهاى و پارس جنوبى در مرداد به صورت ترک تشريفات قانونى به قرارگاه خاتم‌الانبيا واگذار شد. ارزش مالى اين قرارداد دو ميليارد و ميليون دلار است. به باور منتقدان رويکرد دولت در واگذارى پروژه‌هاى بزرگ کشور، سبب شده که برخى نهادها به کارفرماهاى بزرگ کشور بدل شوند. محافل مربوط به بخش خصوصى پيوسته به اين رويکرد دولت انتقاد و اعتراض داشته‌اند. برخى منابع خبرى خروج سرمايه‌گذاران خارجى از فعاليت در پارس جنوبى را هم با رويکرد دولت بى‌ارتباط نمى‌دانند.

تاخير در اجراى فازهاى 15 و 16
فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبياء با اشاره به کسرى شديد منابع مالى در سيستم شرکت ملى نفت، گفت: عدم تامين منابع مالى فازهاى 15 و 16 پارس جنوبى موجب شده است اجراى اين طرح با تاخيرهايى همراه شود. سردار رستم قاسمى در گفت‌وگو با مهر درباره آخرين وضعيت تامين منابع مالى فازهاى 15 و 16 ميدان مشترک پارس جنوبي، گفت: مقرر شده است هفته آينده در شوراى اقتصاد درخصوص برداشت منابع از حساب ذخيره ارزى جلسه‌اى برگزار شود که اميدواريم با برداشت يک ميليارد دلارى از ذخيره ارزى در اين نشست موافقت شود. وى با تاکيد بر اينکه هم اکنون اجراى فازهاى 15 و 16 پارس جنوبى با مشکلات شديد کمبود منابع مالى مواجه شده است، تصريح کرد: اين موضوع در روند اجراى اين طرح نيز اثرگذار بوده است. فرمانده قرارگاه سازندگى خاتم‌الانبياء با اشاره به کسرى شديد منابع مالى در سيستم شرکت ملى نفت ايران، يادآور شد: براى اجراى اين طرح بايد ماهانه حدود 50 ميليون دلار منابع مالى تزريق مى شد اما اين در حالى است که در طى شش ماه گذشته در مجموع حدود 150 ميليون دلار منابع مالى به فازهاى 15 و 16 تزريق شده است.

6 هزار نفر بيکار شدند
اين مقام مسئول در ادامه با بيان اينکه مشکلات مالى ايجاد شده در اجراى فازهاى 15 و 16 موجب خروج نيروهاى کار و حجم اشتغال در اين طرح گازى شده است، بيان کرد: بر اساس برنامه بايد در شرايط فعلى حدود 10 هزار نفر به صورت روزانه در کارگاه هاى فازهاى 15 و 16 فعاليت مى کردند اما هم اکنون تعداد شاغلين اين دو فاز به چهار هزار نفر کاهش يافته است. فرمانده قرارگاه سازندگى خاتم‌الانبياء با اشاره به اينکه در صورت تامين منابع مالى امکان جبران تاخيرهاى ايجاد شده در اين دو فاز ميدان پارس جنوبى وجود دارد، اظهار داشت: اما در صورت عدم تامين به موقع منابع تاخيرهاى زيادى به اجرا و تکميل اين طرح تحميل خواهد شد.قاسمى در پاسخ به اين سوال مهر که پيش‌بينى تاخيرهاى ايجاد شده در اين طرح گازى چند ماه خواهد بود، اعلام کرد: پيش‌بينى دقيق تاخيرها در حال حاضر قابل محاسبه نيست.

وى با بيان اينکه تاکنون بالغ بر يک ميليارد دلار سرمايه در اجراى فازهاى 15 و 16 پارس جنوبى هزينه شده است، گفت: با وجود مشکلات موجود فعلا برنامه‌اى براى جذب مشارکت خارجى در اين طرح گازى نداريم. به گزارش مهر، مرداد ماه سال 1385 قرارداد طرح توسعه فازهاى 15 و 16 پارس جنوبى به ارزش دو ميليارد و 97ميليون دلار به صورت ترک تشريفات به قرارگاه سازندگى خاتم‌الانبيا واگذار شده بود. هدف از توسعه اين دوفاز پارس جنوبى که مشابه فازهاى 17 و 18 اين ميدان است، برداشت روزانه 56 ميليون و 600 هزار مترمکعب گاز از مخزن و توليد 50 ميليون مترمکعب گاز تصفيه شده و سالانه يک ميليون تن اتان و يک ميليون و 50 هزار تن گاز مايع از هر يک از اين فازها است.

وجود مشکل مالي
مشکل تامين مالى صرفا محدود به فازهاى ياد شده نيست. پيش از اين نيز غلامرضا منوچهرى مديرعامل پتروپارس از وجود مشکلات مالى در اجراى فاز 12 ميدان گازى پارس جنوبى خبر داده و گفته بود: وجود مشکلات مالى در طرح توسعه بزرگ‌ترين فاز پارس جنوبى کماکان پابرجا است.در همين حال على خيرانديش مدير عامل شرکت مايع‌سازى گاز طبيعى از تاخير پنج درصدى در اجراى طرح ايران ال ان جى خبر داد و به مهر گفته بود: در حال حاضر به دليل عدم تامين به موقع منابع مالى و اعتبارى اجراى طرح از برنامه عقب افتاده است. وى با بيان اينکه در شرايط کنونى پيشرفت اجراى اين پروژه حدود 25 درصد بوده است، اظهار کرده بود: اگر تامين منابع مالى اين طرح بموقع انجام بگيرد، تا دو سال آينده توليد LNG در اين پروژه آغاز خواهد شد.در اين رابطه رکن الدين جوادى مدير عامل شرکت مهندسى و ساختمان صنايع نفت (اويک) با اشاره به عدم تخصيص 200 ميليون يورو پيش پرداخت اجراى فازهاى 20 و 21 پارس جنوبي، گفته بود: براى آغاز اين طرح شرکت نفت بايد به عنوان کارفرما رقمى معادل پنج درصد از کل قرارداد را در اختيار اويک قرار دهد

از وبلاگ مرگ بر دیکتاتور

نامه اعتراض انجمن مطالعات خاورمیانه آمریکای شمالی به مقامات ایرانی در مورد نقض حقوق دانشجویان و اساتید دانشگاههای ایران

نامه اعتراض انجمن مطالعات خاورمیانه آمریکای شمالی به مقامات ایرانی در مورد نقض حقوق دانشجویان و اساتید دانشگاههای ایران

کمیته آزادی علمی انجمن مطالعات خاورمیانه امریکای شمالی در اعتراض به نقض حقوق دانشجویان و اساتید دانشگاهی در ایران نامه ذیل را خطاب به مقامات ایرانی منتشر کرد. متن انگلیسی نامه دراین پیوند موجود است: ttp://www.mesa.arizona.edu/caf/letters_iran.html#Iran090630
ترجمه فارسی این نامه توسط کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران برای اطلاع عموم به شرح زیر است:

15 مهرماه 1388
آیت الله علی خامنه ای
رهبر جمهوری اسلامی ایران
رونوشت به: جناب محمد خزائی؛ سفیر ایران در سازمان ملل متحد، نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد
خیابان سوم، پلاک 622، نیویورک
از طریق نمابر
مقام محترم رهبری،
من برای چهارمین باری است که در سال جاری(2009) به نمایندگی از کمیته آزادی علمی انجمن مطالعات خاورمیانه امریکای شمالی برای شما نامه می نویسم تا نگرانی های بسیار جدی و بهت و حیرت رو به افزایش خود را در مورد تهدیدها، بازداشت ها، اخراج ها، و سرکوب خشونت بار غیر قابل توجیهی که توسط مقامات ایرانی علیه فعالیت های مسالمت آمیز دانشحویان در دانشگاه های کشور ایران بکار برده می شود و همچنین موج اخیر آزار و اذیت و اخراج پرسنل دانشگاهی بخاطر دگراندیشی ایدئولوژیک و سیاسی، ابراز کنم. ادامه مطلب در سایت پیک ایران: نامه اعتراض انجمن مطالعات خاورمیانه آمریکای شمالی به مقامات ایرانی در مورد نقض حقوق دانشجویان و اساتید دانشگاههای ایران

شکاف میان مجلس و دولت ایران عمیق‌تر می‌شود

دويچه وله : با شکست فراکسیون ایثارگران و نمایندگان طرفدار دولت در حذف علی لاریجانی از ریاست فراکسیون اصولگرایان و شکایت سه نماینده‌ی مجلس از معاون اول احمدی‌نژاد، شکاف میان دولت و مجلس عمیق‌تر می‌شود.

پایگاه اینترنتی آینده که به اصولگرایان معتدل تعلق دارد، با پرتو افکندن بر مسائل پشت پرده‌ی انتخابات هیئت‌رئیسه‌ی فراکسیون اصولگرایان، نشان می‌دهد که شکاف میان طرفداران و منتقدان احمدی‌نژاد در این فراکسیون به اوج خود رسیده است، تا آنجا که در بحث‌های درونی این فراکسیون، از نمایندگان طرفدار دولت، به عنوان "افراطیون" نام برده می‌شود.

شش‌ماه جنگ روانی علیه لاریجانی

آینده می‌نویسد: «پس از حدود شش‌ماه برنامه‌ریزی، جنگ روانی و تخریب توسط حامیان دولت علیه رئیس مجلس، اکثریت قاطع شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان مجلس هشتم، با انتخاب دکتر علی لاریجانی به ریاست این فراکسیون، ناکامی دیگری برای جریان افراطی رقم زد».
براساس گزارش آینده، در انتخابات هیئت رئیسه‌ی فراکسیون اصولگرایان، هر هفت عضو این هیئت از میان نمایندگان معتدل نزدیک به لاریجانی انتخاب شدند و حجت‌الاسلام آقا تهرانی استاد اخلاق دولت احمدی‌نژاد، تنها ۷ رای آورد و به هیئت رئیسه راه نیافت».
آینده، با اشاره به سابقه‌ی تلاش‌های نمایندگان طرفدار احمدی‌نژاد برای حذف لاریجانی از ریاست مجلس ادامه می‌دهد: «عملکرد مستقل مجلس هشتم در برابر دولت طی سال گذشته سبب شد که نمایندگان مجلس هشتم با افزایش آرای دکتر لاریجانی به ۲۲۰ رای، گام اول سناریوی حامیان دولت را خنثی کنند».
پایگاه اینترنتی اصولگرایان معتدل، تلاش برای کنار نهادن لاریجانی از ریاست فراکسیون اصولگرایان مجلس را، گام دوم سناریوی طرفداران دولت می‌داند که خنثی شده است.

شکایت از معاون اول احمدی‌نژاد

موضوع دیگری که این روزها به صف‌آرائی میان دولت و مجلس منتهی شده، شکایت سه نماینده‌ی مجلس از محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی‌نژاد و شکایت متقابل این مقام از آن‌ها است، که باید در کمیسیون اصل نود مجلس بررسی شود.
احمد توکلی، الیاس نادران و علیرضا زاکانی سه نماینده‌ی مجلس چند روز پیش شکایتی را تسلیم کمیسیون اصل نود کردند که در آن محمدرضا رحیمی به جعل مدرک تحصیلی، استفاده از امکانات دولتی و دریافت حقوق با ارائه‌ی مدرک تقلبی متهم شده است.
روز پنجشنبه (۱۶ مهر) خبرگزاری‌ها گزارش دادند که محمدرضا رحیمی متقابلا شکایتی علیه سه نماینده‌ی معترض تسلیم کمیسیون اصل نود کرده است.
محمدرضا رحیمی، در دوره‌ی نخست ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، معاون حقوقی و پارلمانی وی بود. دو سال پیش، هنگامی که بحث تقلبی بودن مدرک تحصیلی علی کردان وزیر کشور سابق در مجلس مطرح شد، گروهی از نمایندگان، محمدرضا رحیمی را نیز به ارائه‌ی مدرک تحصیلی تقلبی متهم کردند.
الیاس نادران، نماینده‌ی شاکی مجلس، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری فردا گفته است که اگر شکایت وی علیه رحیمی در کمیسیون اصل نود بررسی نشود، به قوه‌ی قضائيه شکایت خواهد کرد.

عدم همکاری مدیران با وزارت علوم

همزمان با این صف‌‌آرائی‌ها، محمدمهدی زاهدی وزیر علوم دولت نهم، در گفت‌وگوئی با خبرگزاری مهر اعلام کرد که وزارت علوم به علت عدم دریافت مدارک تحصیلی مدیران قوای سه‌گانه، هنوز موفق نشده است مدارک تحصیلی آنان را مورد ارزشیابی قرار دهد.
پس از جنجال تقلبی بودن مدارک تحصیلی کردان و رحیمی، محمود احمدی‌نژاد روز ششم شهریور سال گذشته به وزارت علوم دستور داد که مدارک تحصیلی همه مدیران کشور را مورد ارزشیابی قرار دهد.
به گفته وزیر علوم دولت نهم، وزارت علوم تاکنون تنها مدارک تحصیلی ۲۵ تا ۳۰ درصد مدیران را دریافت کرده که بخشی از آن‌ها نیز رونوشت برابر اصل نیست و به این دلیل نمی‌تواند مورد ارزشیابی قرار گیرد.

نویسنده: جواد طالعی


دویچه وله

عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: جوادلاریجانی تخریب می كند


عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: متاسفانه گاهی اوقات برخی از این آقایان و حتی آقای جواد لاریجانی صحبت هایی دارند كه شخصا ادبیات آنها را نمی پسندم و این آقایان كه جزو شخصیت های نظام هستند باید به گونه ای با مسائل برخورد كنند كه نقش اصلاحی را در جامعه ایفا كنند و نه تخریبی و اگر اینگونه عمل كنند مشكلات اجتماعی كه چه بخواهیم و چه نخواهیم در جامعه وجود دارد كم می شود.

به گزارش ايلنا، غروی در عین حال تاكید كرد: اگر بنا باشد با منطق و ادبیات دیگری با مسائل برخورد كنیم جواب نمی دهد و آثار منفی خواهد داشت.

محمد غروی در تحلیل خود از تاكید بر لزوم حفظ جایگاه مرجعیت اظهار داشت: مراجع در جامعه ما دارای جایگاهی عظیم هستند و ظرفیت عظیمی به حساب می آیند و برای شكل گیری هنجارهای صحیح اجتماعی و رفع مشكلات از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند.

کرمان نما

۱۳۸۸/۷/۱۶

13 آبان در راه است 2



ولایت فقیه یک ولایت مطلقه است = خامنه ای برگزیدۀ خدا است

در نشست يازدهم دفتر گفتمان انقلاب اسلامی عنوان شد:
ولایت فقیه یک ولایت مطلقه است


یازدهمین نشست از سلسله نشست های دفتر گفتمان انقلاب اسلامی با عنوان "جستاری در مبانی نظری ولایت فقیه" عصر سه شنبه برگزار شد.

به گزارش جهان، "حجت الاسلام دكتر احمد جهان بزرگی" در آغاز این نشست با بهره گیری از مباحث مطرح شده پیشین پیرامون موضوع ولایت فقیه به تشریح مبانی مشروعیت حکومت اسلامی پرداخت.

وی مفاهیمی چون مقبولیت، مشروعیت و قانونیت را از جمله معانی واژه مشروعیت دانست و اظهار داشت: صاحب نظران مکاتب مختلف، دیدگاه های متفاوتی در خصوص مشروعیت حکومت ها دارند که از آن جمله می توان به مشروعیت تکوینی، مشروعیت مردمی محض و مشروعیت تغلب اشاره کرد.

دکتر جهان بزرگی نظریه برخی طلاب و دانشگاهیان را مرتبط با نظریه مشروعیت مجموعی دانست و گفت: این افراد معتقدند خدا حاکم مورد نظر خود را با اسم یا مشخصات به مردم معرفی کرده و تبعیت از او را بر مردم واجب دانسته است. لیکن این حاکمیت تا زمانی حقانیت دارد که مورد پذرش میزان نصف + 1 از مردم باشد. لذا ضروری است جهت اثبات این اصل، هرچند سال بکبار حکومت به رفراندوم گذاشته شود و مطابق این نظریه، مردم در حقانیت بخشی به حکومت با خدا شریک هستند.
به گفته این مدرس حوزه و دانشگاه با وجود تمامی نظرات مطرح شده آنچه مورد نظر اکثر فقها در طول تاریخ تشیع از جمله حضرت امام(ره) می باشد؛ نظریه "مشروعیت تشریعی الهی" است که بر اساس آن خدا حاکم مورد نظر را در دوران پیامبر با اسم و در عصر غیبت با مشخصات معرفی می کند و تبعیت از او بر مردم واجب است. لیکن نقش مردم در این حکومت فعلیت بخشی است و حقانیت بخش حکومت، خداست. در نتیجه لزومی به برگزاری رفراندوم جهت اثبات حقانیت حکومت نیست.

ولایت فقیه یک ولایت مطلقه است
عضو هیأت علمی پزوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه این جلسه به تشریح حدود و اختیارات حاکم اسلامی پرداخت و اظهار داشت: ولایت فقیه به معنای عام؛ شامل همه آن ولایت هایی می شود که امام معصوم(ع) برای اداره جامعه داشته است.
وی از سه ولایت تکوینی، ولایت در امور شخصی مردم و ولایت در اداره امور جامعه به عنوان اقسام ولایت امام معصوم(ع) نام برد و افزود: ولایت حاکم اسلامی بر اداره امور جامعه مشتمل بر ولایت در پذیرش، قضا، فتوا، تصرف، ولایت در تعیین موضوعات، امور حسبیه و ولایت در نظارت است.
جهان بزرگی ادامه داد: اگر افراد معتقد به این باشند که تمام اقسام نه گانه ولایت به فقیه جامع الشرایط منتقل می گردد، معتقد به ولایت مطلقه فقیه اند و در غیر اینصورت در زمره معتقدین به ولایت مقیده فقیه قرار می گیرند مانند "شیخ انصاری" که معتقد بوده است در عصر غیبت ولایت در تصرف اموال و نفوس باید تعطیل شود.
وی از قانون الهی، قانون اساسی، قوانین موضوعه، عدالت، مشورت، نصیحت و انتقاد، مصلحت جامعه و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان سازو کارهای محدود کننده ولی فقیه نام برد و تأکید کرد: با توجه به این محدودیت هاست که می توان اثبات کرد از نظر مکتب اسلام ولایت فقیه ولایتی آزاد و رها نمی باشد.
بخش پایانی سخنان حجت الاسلام جهان بزرگی به بررسی پیشینه ولایت فقیه اختصاص بیافت.
وی از پیامبر و ائمه معصوین (ع) به عنوان پایه گذاران نظری ولایت فقیه در جامعه یاد کرد و گفت: در این دوران امیرالمؤمنین علی(ع) در حالیکه خود از منصب حکومت دور بودند، چند تن از فقهای آگاه چون "سلمان" و "حذيفه" را جهت اداره امور مردم در بلاد اسلامی برگزیدند و به این ترتیب شکل عملی ولایت فقیه بر جامعه عینیت یافت.
نشست یازدهم دفتر گفتمان انقلاب اسلامی در خاتمه با اظهار نظر و پرسش حاضران همراه شد.
دكتر جهان بزرگی در پاسخ به این سؤال که فعلیت بخشی مردم به حکومت تا چه حد است اظهار داشت: در طول تاریخ و در تمامی جوامع همیشه جمیع دولت ها شامل 5 در صد موافق فعال، 5 درصد مخالف فعال و بقیه جمعیت منفعل بوده است و همواره جمعیت موافق فعال علیه جمعیت مخالف فعال، فعالیت داشته اند. خود حکومت نیز هیچگاه مقابل مخالفين صف آرایی نکرده بلکه با خلع رهبران این احزاب و ممانعت از فعالیبت آنها، عملاً بدنه گروه را منفعل نموده است.

لازم به ذکر است دفتر گفتمان انقلاب اسلامی قصد دارد هفته آینده با همكاري بسيج دانشجويي دانشكده ادبيات، همایشی را با عنوان "انديشه اي در سرازيري" و با حضور اساتید برجسته حوزه و دانشگاه، حجج اسلام "دكتر عبدالحسین خسرو پناه" و دکتر "سيد عباس نبوي" و نيز "دكتر فياض برگزار نماید؛اين همايش كه به بررسي نظري علل وقايع پس از انتخابات مي پردازد عصر سه شنبه 21 مهر در تالار فردوسي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران برگزار خواهد گرديد.

سلام نیوز

تظاهرات دانشگاه آزاد تهران



یوتوب/ نداسلطان

13 آبان در راه است



پاسخ کروبی به ادعای احمدی نژاد: قلب واقعیت، فرهنگ لا یتغیر رئیس قوه مجریه شده است

سلام: قلب واقعیت، فرهنگ لا یتغیر رئیس قوه مجریه شده است. نمی دانم نیویورک چه خصوصیتی دارد که ایشان هر گاه به آنجا می روند این خصوصیت فردی شان دو چندان می‌گردد.

مهدی کروبی به ادعاهای کذب احمدی نژاد پیرو مصاحبه با شبکهPBS امریکا در نامه ای که فرزندش به ضرغامی نوشته آورده است: قلب واقعیت، فرهنگ لا یتغیر رئیس قوه مجریه شده است. نمی دانم نیویورک چه خصوصیتی دارد که ایشان هر گاه به آنجا می روند این خصوصیت فردی شان دو چندان می گردد.

به گزارش سلام و به نقل از سایت شخصی مهدی کروبی متن کامل این نامه به اين شرح است :

برادر گرامی آقای مهندس ضرغامی

ریاست محترم سازمان صدا و سیما

با سلام

همانطور که میدانید سه شنبه شب مصاحبه آقای احمدی نژاد با چارلی رز مجری شبکه پی بی اس آمریکا از شبکه یک سیما پخش شد. مجری این شبکه تلویزیونی آمریکایی در ارتباط با حوادث پس از انتخابات به موضوع تجاوز در زندانها اشاره کرد که آقای احمدی‌نژاد در پاسخ مدعی شدند آقای کروبی این حرف‌ها را زده است و وقتی هیات سه نفره قوه قضائیه از او اسناد خواستند گفت عصبانی شدم ، این حرف‌ها را زدم و هیچ سندی ندارم.

جای بسی تاسف است که قلب واقعیت، فرهنگ لا یتغیر رئیس قوه مجریه شده است. نمی دانم نیویورک چه خصوصیتی دارد که ایشان هر گاه به آنجا می روند این خصوصیت فردی شان دو چندان می گردد. از بد حادثه، سیمای جمهوری اسلامی نیز به ابزاری برای ترویج این فرهنگ مذموم قرار گرفته که نتیجه مستقیم آن ، سلب اعتماد مردم از حاکمیت و رسانه ملی است .

آقای کروبی ضمن تکذیب ادعای مطرح شده آقای احمدی نژاد جهت اطلاع مردم بزرگ ایران فرمودند:

"مردم عزیز بدانند اخبار بسیارتکان دهنده ای از بازداشتگاه های قانونی و غیر قانونی علیه فرزندان این کشور که تنها حق قانونی خود را مطالبه کرده بودند، بدست من رسید. وظیفه شرعی، قانونی، ملی و انسانی خود دیدم مراتب را اعلام و اجازه ندهم تعرض به جان، مال، ناموس و کرامت مردم به امری عادی در جمهوری اسلامی تبدیل گردد. بعد از تعین هیات از سوی ریاست محترم قوه قضائیه، نشست های خوبی برگزار شد و من مستندات مربوط را با این اطمینان که هیت 3 نفره کمر به پیگیری جنایات و مجازات مرتکبین اعم از مباشرین و آمران بسته، تحویل هیات دادم. به ناگاه و بجای پیگیری حوادث تکان دهنده، حملات یکجانبه از سوی دین فروشان به من آغاز و دفتر حزب اعتماد ملی و دفتر شخصی ام پلمب گردید و کپی دیگری از مستندات در اختیار مقامات قرار گرفت. ادعای مطرح شده در آن مصاحبه کذب محض و من کماکان بر پیگیری جنایت انجام گرفته که وجدان هر انسان آزاده ای را بدرد می آورد، تاکید دارم. از سیمای به اصطلاح ملی می خواهم یک سوم وقتی که در اختیار دادستان محترم قرارداده به من یا نماینده ای از سوی من اختصاص دهد تا ابعاد این جنایت ها را برای مردم بگویم و ملت ، صاحبان اصلی این کشور به عنوان هیات منصفه عمومی به قضاوت میان ما و شما بپردازند. امام (ره) می فرمودند جان من فدای تک تک مردم، حال چگونه است که این مردم اینقدر نامحرم شده اند و نباید از آنچه بر سر فرزندانشان رفته از طریق سیستم خود مطلع شوند."

آقای ضرغامی

ازآنجا که شما را فردی صادق و باهوش می دانم، به عنوان یک دوست توصیه می کنم که دیوار بی اعتمادی موجود میان مردم و رسانه ملی که این روزها به نظر آنان به رسانه میلی تبدیل شده را از میان بردارید. صلاح کشور و مردم در آگاهی آنان است والا کیست که نداند جریان آزاد اطلاعات در پرتو تکنولوژی موجود، علیرغم همه تدبیر ها ، مرز ها را در هم ریخته و مردم را در جریان حوادث قرار می دهد.

توفیق و سلامت شما را از ایزد یکتا مسئلت دارم.

سلام نیوز

دستگیری دبیر کل و اعضای کانون صنفی معلمان در روز جهانی معلم

دستگیری دبیر کل و اعضای کانون صنفی معلمان در روز جهانی معلم
سه‌شنبه، 14 مهر 1388

امروز سه شنبه چهاردهم مهر ماه ۱۲ نفر از اعضای کانون صنفی معلمان در منزل دبیر کل کانون صنفی معلمان ، آقای باغانی بازداشت شدند .

آقای اصغر ذاتی ، سخنگوی سابق و عضو کانون صنفی معلمان ایران در این مورد به سخن معلم گفت:
" حوالی بعد ظهر امروز دو ماشین ون که هیچ گونه آرمی نداشتند با توقف در مقابل منزل دبیر کل کانون صنفی معلمان تمام افراد حاضر در این جلسه را بازداشت کرده و با خود به مکان نامعلومی منتقل کردند .

افرادی که بازداشت شده اند آقایان باغانی ، بهشتی ، رضایی ، بهلولی ، نیک نژاد ، جوادی ، جوادپور ، قریشیان ، دهقان ، نوری و خانم بادپرهستند .

آقای ذاتی افزود : اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران به صورت همیشگی و متوالی جلسات خود را روزهای سه شنبه بعد ظهر برگزار می کنند و هیچ برنامه خاصی جهت تجمع و... نداشته اند .

بیانیه کانون صنفی معلمان به مناسبت روز جهانی معلم: معلمان دربند را آزاد کنید

بیانیه کانون صنفی معلمان به مناسبت روز جهانی معلم: معلمان دربند را آزاد کنید
سه‌شنبه، 14 مهر 1388
ادوارنیوز: کانون صنفی معلمان ایران در بیانیه ای به مناسبت روز جهانی معلم خواسته های خود را مطرح کرد.

متن کامل بیانیه به این شرح است:

به نام خداوند جان وخرد

بيانيه كانون صنفي معلمان ايران به مناسبت روز جهاني معلم

همكاران گرامي

همانگونه كه مي دانيد در سال 1994ميلادي، روز پنجم اكتبر، برابرسيزدهم مهرماه، از سوي سازمان يونسكو،"روز جهاني معلم"(World Teachers' Day) نامگذاري گرديد. هرچند اين روز، در نظام جمهوري اسلامي به عنوان روز جهاني گراميداشت مقام معلم، به رسميت شناخته شده است، اماسال هاست نه تنها ازسوي هيچ نهاد و ارگاني رسمي از جمله آموزش و پرورش، پاس داشته نمي شود متآسفانه حتي در تقويم رسمي كشور نيز به آن كمترين اشاره اي نگرديده ونمي گردد! روزي كه بي گمان در سرمشق و الگوي پديده ي نوين"جهاني شدن" معنا و مفهوم مي يابد، همان پديده اي كه نشان وخبراز جهاني همبسته و همپيوند مي دهد. جهاني كوچك كه در آن به سختي مي توان از دانشي بومي وحقيقتي محلي سخن گفت. دنيايي كه در آن انديشه و تفكر جهاني، همچون فن آوري فراگير آن؛ روز به روز در اجتماع وسياست و فرهنگ نيز پا به پيش مي گذارد و سخن از آموزه هاي بومي اين حيطه ها را دشوارتر مي سازد. گويا در چنين بستر و زمينه اي است كه وقتي از "روزجهاني معلم" سخن گفته مي شود، حساسيت و مقاومت هاي بسياري را برمي انگيزد، آنچنان كه حتي از كمترين اشاره اي به اين روز دريغ مي گردد.


روز جهاني معلم، اشاره اي است به معلم و آموزش و پرورش جهاني. معلم جهاني ، آموزشگري است با نگاه و انديشه اي فراگير، خردمند، آگاه وآشنا به حقوق خويش، كه دانش آموزش را نيز، به همين الگوتربيت مي كند. كسي كه از انديشه و نگرشي نقاد و جست وجوگر برخورداراست. حقوق بشر، حقوق شهروندي وديگر ارزش هاي زندگي نوين را مي شناسد وستايشگرآزادي انسان است. صلح طلب و آرامش جوست وبه آدمي با هر نژاد و رنگ وآييني احترام مي گذارد وعشق مي ورزد. انساني خردگرا كه به آساني زيربارانديشه هاي جزمي نرفته ، رام و پيروآنها نمي شود.


روز جهاني معلم، همچنين اشاره اي به آموزش و پرورش نوين است. نظامي كه سمت و سوي آن رو به دموكراسي است و در آن دامنه ي اختيارات معلم، گسترده وفراگير است. به ويژه درمقايسه با نظام آموزشي سنتي، معلم به مراتب از فضاي آزاد بيشتري برخوردار است. چنين نظامي، همچنين درتعيين هدف هاي خويش، علمي و مستقل عمل مي كند وخود را ابزاري در دست ايدئولوژي و سياست حاكم نمي بيند و نمي گذارد. پرورش ذهن وتربيت جان و روان دانش آموز را ، اسيرنگاه و نگرش تنگ بينانه جاهلانه نمي كند. نظام پرورشي نوين، اخلاق مدار و اخلاق گراست اما، نه اخلاقي بومي ومحلي ، بلكه اخلاقي جهاني. اخلاقي مبتني بر:" فرهنگ همبستگی و برابري اجتماعی و اقتصادی، فرهنگ عدم خشونت، فرهنگ بردباري و راستگویی، فرهنگ حقوق برابر برای جمیع انسان ها". بهرحال، اگرپيام روز جهاني معلم، نشاني است ازچنين آموزه و ارزش هايي، آيا مي توان پذيرفت جاي فعا ل فرهنگي آن، زندان باشد؟ آيا مي توان معلمي اينچنين را به شلاق محكوم نمود كه چرا به احقاق حق خويش و جامعه، برخواسته است؟ آياچنين نظامي، نبايد درمرتبه و جايگاه محوري سياستگذاري ها بنشيند؟


در پايان، كانون صنفي معلمان ايران، ضمن تبريك "روزجهاني معلم" به همه ي فرهنگيان جهان و تجديد عهد و پيمان خويش با همكاران فرهنگي ، بارديگر بر مطالبات و خواسته هاي زير تآكيد نموده و اجراي آن را از مسئولان و دست اندركاران مملكتي موكدا خواستار است:

1. آزادي بي قيد و شرط همكاران فرهنگي دربند: رسول بداقي، هاشم خواستار، فرزاد كمانگر، عبداله مومني، جعفرابراهيمي، محمد داوري و...
2. مختومه شدن تمامي پرونده هايي كه از سال 78 تاكنون در شعب مختلف دادگاه ها و دادسراها برعليه فعالان صنفي تشكيل شده و اعاده تمامي حقوق تضييع شده آنان.
3. رفع محدوديت از فعاليت همه ي نهادهاي مدني دانشجويان، حقوق زنان، كارگران، حقوقدان، روزنامه نگاران و...بويژه كانون ها ي صنفي معلمان سراسر كشور.

كانون صنفي معلمان ايران

برای سومین بار: تعیین وقت دادگاه برای شبنم مددزاده

سرانجام پس از کارشکنی های مداوم دادگاه انقلاب تهران و نهادهای امنیتی و برای سومین بار، شعبه ی 28 دادگاه انقلاب تهران جهت دادرسی پرونده ی نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت تعیین وقت کرد.

به گزارش خبر نامه امیرکبیر صبح دیروز پس از مراجعات مکرر وکیل شبنم مددزاده و خانواده اش، دادگاه انقلاب روز شنبه 18 ام مهر ماه را روز برگزاری جلسه دادگاه این فعال دانشجویی اعلام کرد تا سر انجام پس از 235 روز بازداشت موقت جلسه ی محاکمه ی مددزاده برگزار شود.

با وجود اینکه بازجویی های شبنم مددزاده از اواسط اردیبهشت ماه پایان یافته بود اما قاضی حداد پس از پایان مرحله تحقیقات با آزادی وی با قرار کفالت به شدت مخالفت کرد. با وجود اتمام مراحل بازجویی، فشار های غیر انسانی و غیر قانونی (مانند ممانعت از استفاده از سرویس بهداشتی و نگهداری دو هفته ای در بند ویزه ی معتادین پر خطر) بر این فعال دانشجویی تا به امروز ادامه داشته است.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر پیش از این قرار بود دادگاه این فعال دانشجویی در 23 تیر ماه برگزار شود که دادگاه انقلاب در توجیهی عجیب دلیل برگزار نشدن این جلسه را غفلت مدیر دفتر شعبه ی 28 عنوان کرد. سپس دادگاه مددزاده به 22 شهریور ماه موکول شد که به دلیل آن چه "کمبود مدعی العموم" عنوان شد، از برگزاری آن جلوگیری شد و این بار پس از حدود 8 ماه قرار است دادگاه این فعال دانشجویی روز شنبه، 18 ام مهرماه برگزار شود.

شبنم مددزاده، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم و نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت است که در روز یکم اسفند ماه 87 در حالی که عازم جلسه ی شورای تهران دفتر تحکیم بود، به شکل نامعلومی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. برادر وی که در همان روز جهت پیگیری وضعیت خواهرش به نهادهای امنیتی و قضایی مراجعه کرده بود نیز بازداشت شد و وضعیت وی کماکان در هاله ای از ابهام است.

خواهر محمد کامرانی: ما مطمئنیم که محمد در کهریزک کشته شده سعید مرتضوی: کشته‌شدگان کهریزک آسیب‌دیدگی قبلی داشتند


دويچه وله : در حالی که اعلام شده گزارش کمیته‌ی ویژه‌ی مجلس در مورد بازداشت‌گاه کهریزک به زودی منتشر می‌شود، سعید مرتضوی دادستان سابق تهران در یک مصاحبه، دخالت خود در انتقال زندانیان به این بازداشت‌گاه را انکار کرد.
همه‌چیز از یک گزارش آغاز شد. روز شنبه یازدهم مهرماه پایگاه خبری جهان نیوز از سایت‌های نزدیک به دولت دهم، اعلام کرد که اطلاعاتی در مورد متهم اصلی جنایت کهریزک به دست آورده است. در این گزارش عنوان شده بود که انتقال زندانیان به کهریزک با ابلاغیه‌ی کتبی رئیس وقت قوه‌ی قضائیه تنها در اختیار یک مقام قضایی بوده و هیچ فرد دیگری اجازه اعزام زندانیان به کهریزک را نداشته است.
طبق این گزارش به محض اینکه آیت‌الله خامنه‌ای از انتقال بازداشت‌شدگان به کهریزک مطلع می‌شود دستور می‌دهد که زندانیان به جای دیگری منتقل شده و کهریزک نیز تعطیل شود. اما این مقام قضایی به این بهانه که جای دیگری برای زندانیان وجود ندارد از دستور رهبر جمهوری اسلامی سرپیچی می‌کند.
بنا بر گزارش سایت جهان‌نیوز آقای خامنه‌ای برای بار دوم به دبیر شورای عالی امنیت ملی تاکید می‌کند که کهریزک باید تعطیل شود. اما مقام قضایی یادشده باز هم از دستور سرپیچی می‌کند تا اینکه حال چند نفر از زندانیان کهریزک وخیم می‌شود و سه نفر از آنان به نام‌های محسن روح‌الامینی، امیر جوادی‌فر و محمد کامرانی در راه انتقال به زندان اوین جان می‌سپارند.
در ادامه‌ی این گزارش آمده است: «با توجه به بازداشت مسئولین زندان کهریزک و ۱۰ نفر از پرسنل نیروی انتظامی، فشارهایی از سوی این مقام قضایی (که طبق گزارش هیات ویژه‌ی مجلس، متهم اصلی این پرونده است) در جریان می‌باشد که این گزارش قرائت نشود و صرفاً به نام چند متهم نیروی انتظامی بسنده شود. همچنین پزشکی قانونی هم از سوی این مقام قضایی تحت فشار بود تا گزارش خلاف واقع منتشر نماید و دلیل مرگ این افراد را مننژیت اعلام کند اما این سازمان علی رغم فشارها گزارش صحیح را منتشر کرد و اعلام نمود که علت مرگ جان‌باختگان کهریزک مننژیت نبوده است».
در گزارش سایت جهان نیوز هیچ نامی از این ’’مقام قضایی‘‘ برده نشده است اما یک روز پس از انتشار این گزارش، سایت پرچم که گفته می‌شود توسط نمایندگان حامی احمدی‌نژاد اداره می‌شود، برای اولین بار پس از ماجرای کهریزک با سعید مرتضوی دادستان سابق تهران در این مورد گفت و گو کرد و به طور مستقیم از او به عنوان کسی یاد کرد که در گزارش جهان نیوز به عنوان متهم اصلی کهریزک نامیده شده بود.
این گفت و گو با این پرسش آغاز شد: «آقای مرتضوی اولین نکته‌ای که این روزها به نوعی ابهام و اشکال در مدیریت واقعه کهریزک به وجود آورده ماجرای تلفن دبیر شورای عالی امنیت ملی به شماست که پیام رهبری را درباره تعطیلی این بازداشتگاه ابلاغ کرده و گفته می‌شود که شما از فرمان رهبری تمرد کرده و به دلیل تاخیر در انجام دستورات ایشان فجایع کهریزک رخ داده است». بدین ترتیب برای اولین بار نام سعید مرتضوی مستقیما به عنوان متهم اصلی کهریزک در رسانه‌ها برده شد.
سعید مرتضوی دراین گفت و گو ماجرای تلفن دبیر شورای عالی امنیت ملی به خود را تایید کرد اما گفت که این تلفن در ۲۲ تیرماه بوده و هیچ ربطی به ماجرای کهریزک نداشته چرا که همانطور که در رسانه‌ها نیز منتشر شد، ابلاغ دستور تعطیلی کهریزک توسط آقای خامنه‌ای در مرداد ماه بود و نه در تیرماه.
مرتضوی همچنین ادعا کرده که بازداشت‌گاه کهریزک هیچ مشکلی از نظر امکانات نداشته و در انتهای هر قسمت چندین سرویس بهداشتی با تجهیزات کامل وجود داشته است. وی همچنین گفته است: «هیچ کس ادعا نکرده که تجاوز و یا تعرضی در این زندان به او شده است. مثلا از جمله شکایت‌های زندانیان این است که مثلا مسئول بند یا زندانبان در ورزش اجباری آنان را بسیار اذیت کرده است. یا احیانا برخورد نامناسبی از سوی مامور زندان انجام شده است. حتی این سه تنی که در کهریزک جان باخته‌اند نیز در درگیری ها و اغتشاشات مجروح شده و به کهریزک برده شدند که دو تن از آنها به بیمارستان منتقل و یک تن نیز در راه جان باخت».
آزاده کامرانی خواهر محمد کامرانی یکی از کشته‌شدگان کهریزک در گفت و گو با دویچه‌وله می‌گوید مطمئن است که برادرش در کهریزک جان سپرده: « صددرصد. ما شک نداریم. ما خودمان از سلامت کامل محمد اطلاع داشتیم و هر بلایی که سر محمد آمده، همه توی کهریزک بوده. ما که به این مسئله شک نداریم و مطمئناً پزشکی قانونی هم همه را ثابت می‌کند. اصلاً برای ما جای هیچ شکی نیست. برای مردم هم همینطور».
وی در مورد علت مرگ محمد طبق گزارش پزشک قانونی می‌گوید: «گزارش پزشکی قانونی را هنوز به دست خود ما هم نرسانده‌اند. اما تا جایی که وکیل و تا حدودی هم پدرم اطلاع دارد، چه در مورد روح‌الامینی و چه در مورد محمد، پزشکی قانونی خودش عنوان کرده که به خاطر ضرب و شتم و شکنجه‌ای که شده‌اند، (نارسایی کلیه و کبد در اینها ایجاد شده بود».
آزاده کامرانی می‌گوید در گزارش پزشک قانونی هیچ صحبتی از مننژیت یا بیماری قبلی نیست. جهان نیوز هم در گزارش خود نوشته بود که پزشکی قانونی علت مرگ را مننژیت اعلام نکرده است.
بازداشت‌گاه کهریزک در حوزه‌ی دادستان تهران نیست!
ادعای دیگری که مرتضوی در گفت‌وگوی خود با خبرنگار پرچم مطرح کرده این است که اصلا بازداشت‌گاه کهریزک در حوزه‌ی استحفاظی تهران نیست و بنابراین مسئولیت آنجا هم با دادستان تهران یعنی مرتضوی نبوده.
خلیل بهرامیان وکیل و حقوقدان در این مورد می‌گوید: «ایشان دقیقاً در این مصاحبه مطرح می‌کند که خودش به‌عنوان یک مدیر زیر نظر آقای شاهرودی تمام کارهای زندان کهریزک را انجام داده. این فاجعه است! این فاجعه‌ای است که آقای مرتضوی آن را انجام داده، بعد نازشست هم به او داده‌اند و او را معاون دادستان کل کشور کرده‌اند. او در این مصاحبه تمام چیزها را مطرح می‌کند، بعد می‌بیند که کوره خیلی داغ است، می‌گوید در حوزه‌ی من نیست. مرد حسابی! تمام کارها را در تهران تو انجام دادی، چه کسی دستور داده که زندانیان را به کهریزک ببرند؟ مگر اینها در تهران نبودند، چرا آنها را به کهریزک فرستادی؟ حالا می‌خواهد تقصیرها را گردن دادستان کهریزک یا رییس مجتمع قضایی کهریزک بیندازد البته از نظر من او هم مسئول است، اینها همه بایستی تحت پیگرد قرار بگیرند که البته در ایران امکان‌پذیر نیست و این قضیه ‌به نظر من مقوله‌ی جنایت علیه بشریت است و عاملان آن باید به محاکمه کشیده بشوند و تحت پیگرد قرار بگیرند. به نظر من در این جریانات خیلی‌ها باید تحت پیگرد قرار بگیرند، ازجمله آقای مرتضوی به‌عنوان مسئول مستقیم تمام این مسایل باید تحت پیگرد قرار بگیرد».
اما دادستان سابق تهران تنها به گفت و گو بسنده نکرد و در روز سیزدهم مهرماه طی نامه‌ای که سایت تابناک آن را منتشر کرد، مدعی شد که علیرضا زاکانی نماینده‌ی مجلس که ماجرای تلفن دبیر شورای عالی امنیت ملی به مرتضوی را برای رسانه‌ها فاش کرده بود، با وی خصومت شخصی دارد.
مرتضوی یک بار دیگر مطالبی را که در مصاحبه با پرچم گفته بود در نامه‌ی خود تکرار کرده و مدعی شده که تاریخ تلفن دبیر شورای امنیت به وی توسط زاکانی تغییر داده شده. وی همچنین گفته است: «انگیزه مغرضانه آقای زاكانی از این جعل تاریخ و انتساب کذب مسلما فضاسازی كاذب و انتقام‌گیری شخصی است که قبلا در مطبوعات و سایت مورد اشاره در موضوعات دیگر نیز سابقه دارد».
وی همچنین در این نامه تایید می‌کند که بازداشت‌گاه کهریزک زیر نظر دادگستری استان تهران، دادسرا و فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ حدود ۱۰ سال قبل تاسیس شده بود.
نام بردن از نیروی انتظامی تهران در جریان کهریزک تنها از سوی مرتضوی صورت نگرفته. قبل‌تر برخی از سایت‌های خبری از احمدرضا رادان فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ به عنوان یکی از آمران و حتی عاملان شکنجه‌ی زندانیان در کهریزک نام برده بودند.
رادان در نشست مطبوعاتی‌اش در پاسخ به این اتهام گفت: «اقدام دومی که در انقلاب‌های رنگین صورت می‌گیرد این است که در صوت موفق نشدن تلاش می‌کنند نیروهای اثرگذار را از صحنه خارج کنند. ضربه‌هایی هم وارد شد که هدف، خارج کردن نیروهاست تا اگر غائله‌ای پیش آمد نتوانند کارآیی لازم را داشته باشند».
اما اینکه چرا مرتضوی اصرار بر این دارد که همه‌چیز در کهریزک عادی بوده، شاید به نوعی خود تاییدکنننده جنایاتی باشد که در این بازداشت‌گاه در فاصله‌ی روزهای ۱۸ تا ۲۳ تیرماه روی داده.
خواهر محمد کامرانی یکی از کسانی که در این فاصله در کهریزک جان باخته می‌گوید: «من فکر می‌کنم این سخنان آقای مرتضوی طبیعی باشد. چون هیچ کسی نمی‌آید مسئولیت این جنایت‌ها را به‌عهده بگیرد. خب طبیعی است که آقای مرتضوی یک جور از خودشان دفاع می‌کنند، نیروی انتظامی هم جور دیگری از خودش دفاع می‌کند. منتها حالا ما منتظریم ببینیم دادگاه چه رأیی می‌دهد و چه کسی را متهم می‌کند. این صحبت‌هایی که آقای مرتضوی گفتند، خب این باعث تأسف است ولی انتظار دیگری نمی‌شود از ایشان داشت. اینها همه عوام‌فریبی است».
آیا مرتضوی محاکمه می‌شود؟
این که دو سایت که هردو وابسته به دولت هستند، سعید مرتضوی دادستان سابق تهران را به عنوان متهم اصلی پرونده‌ی کهریزک زیر سوال برده‌اند، کمی غیرعادی است. آیا واقعا دستگاه قضایی با حمایت دستگاه اجرایی و البته قوه‌ی قانون‌گذاری قصد محاکمه‌ی دادستان جنجالی تهران را دارد؟
خلیل بهرامیان به این موضوع خوش‌بین نیست: «آقای مرتضوی را به‌عنوان معاون دادستان کل کشور تعیین کرده‌اند. اگر قرار بود ایشان تحت پیگرد قرار بگیرند، قبل از این که به ایشان پستی واگذار می‌شد، باید این کار می‌شد. شرط اول برای تحت پیگرد قرار گفتن یک قاضی، تعلیق قضایی ایشان است. بنابراین به نظر من این فعلاً یک بحث سیاسی و برای سرگرمی است که البته از طرف برخی نمایندگان و خود دستگاه اقتدارگرا ترتیب داده شده است».
ورود حداقل سه نماینده‌ی مجلس، زاکانی، سروری و تجری به این ماجرا نیز نظر بهرامیان را تغییر نمی‌دهد. او می‌گوید خود این نمایندگان نیز در ماجراهای پیش‌آمده پس از انتخابات و در موضوع کهریزک متهم‌اند و باید مورد پرسش قرار بگیرند: «به نظر من خود نمایندگان مجلس هم نمی‌توانند در این قضایا بی‌نظر بوده باشند چرا که این بازداشت‌ها و بگیروببندها بخصوص در تهران نمی‌تواند بدون تأیید و تجویز کمیسیون امنیت اجتماعی صورت بگیرد و این نمایندگان مجلس هم از نظر من اکثریت قریب‌ به اتفاقشان دستشان به این مسایل آلوده است. به نظر من آن چیزی که دارد اتفاق می‌افتد، باج‌گیری وامتیازگیری است. اصولاً سیستم قضایی کشور به نحوی است که توسط افراد کوچک اداره می‌شود و این افراد کوچک نمی‌توانند کار بزرگی مثل اجرای عدالت را انجام بدهند».
محسن روح‌الامینی، محمد کامرانی و امیر جوادی‌فر کسانی هستند که تا کنون نامشان در فهرست کشته‌شدگان کهریزک برده شده. گفته می‌شود فرد چهارمی نیز یک هفته پس از آزادی از کهریزک فوت شده که اطلاعات دقیقی از وی در دست نیست. یک شخص مطلع که نخواست نامش فاش شود در گفت و گو با دویچه‌وله از «رامین آقازاده» به عنوان این فرد چهارم نام برد.
میترا شجاعی

مرگ سمیه جعفر قلی دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک به ضرب گلوله ماموران انتظامی

مرگ سمیه جعفر قلی دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک به ضرب گلوله ماموران انتظامی/ ممانعت مدیریت دانشگاه از برگزاری مراسم یادبود این دانشجو



مدیریت دانشگاه امیرکبیر به درخواست نیروهای امنیتی از برگزاری مراسم یادبود برای یکی از دانشجویان و نیز کارمند این دانشگاه که چند روز قبل به ضرب گلوله ماموران نیروی انتظامی کشته شد، ممانعت بعمل آوردند.


به گزارش خبرنامه امیرکبیر، سمیه جعفر قلی، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر دانشگاه امیرکبیر و یکی از کارکنان مرکز تحصیلات تکمیلی آموزش های مجازی در هفته ی نخست مهرماه، در حالیکه به همراه حمیدرضا و سارا؛همسر و دختر 8 ماهه اش در حال بازگشت از قم به تهران بودند، بر اثر اشتباه فاحش یکی از ماموران نیروی انتظامی، که در همان حین در تعقیب خودروی دیگری بوده اند، در اتوبان تهران-قم و شلیک گلوله بسر زخمی شده و جان سپرد.

بدنبال مرگ دلخراش این دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک، جمعی از دانشجویان دانشکده کامپیوتر و اعضای شورای صنفی این دانشکده برای برگزاری یک مراسم یادبود برای این دانشجوی بیگناه، با ممانعت ها و سنگ اندازی های عجیب مدیریت انتصابی دانشگاه پلی تکنیک شده اند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، دیروز علیرضا رهائی طی تماسی با رئیس دانشکده کامپیوتر این دانشگاه شخصا به وی دستور ممانعت از هرگونه برنامه یادبود برای این دانشجوی کشته شده را داد. هم چنین واعظ از مسئولان حراست پلی تکنیک نیز به دستور نهادهای امنیتی تلاش زیادی برای ممانعت از این مراسم بعمل آورد.

این واقعه دلخراش در حالی رخ داد که پس از گذشت 10 روز از این فاجعه طی تماس های مکرر از سوی ارگان های مختلف لغو فوری مراسم یادبود درخواست شد.اما با پیگیری و اصرار مسئولان دانشکده کامپیوتر و نیز مسئولان مرکز تحصیلات تکمیلی آموزش های مجازی این مراسم روز گذشته در سکوت و بی خبری کامل و نیز بی اطلاعی دانشجویان در این دانشگاه برگزار شد.

خبرنامه امیرکبیر

ممانعت از برگزاری مراسم یادبود برای این دانشجوی در حالی است که جمع گسترده ای از دانشجویان این دانشگاه از آغاز سال تحصیلی، از حضور بر سر کلاس های درس منع شده و از ثبت نام آنها نیز جلوگیری بعمل آمده است.

هم چنین با وجود احتمالاتی مبنی بر حضور کامران دانشجو در این دانشگاه طی روزهای آتی جمع قابل توجهی از دانشجویان به این دانشگاه ممنوع الورود شده اند.

گفتنی است مدیریت دانشگاه و نهادهای امنیتی از بیم اعتراضات گسترده دانشجوئی به مرگ دلخراش این دانشجو، تاکنون برای عدم اطلاع رسانی خبری پیرامون این حادثه هولناک تلاش های زیادی نموده اند.

مادر سهرابی اعرابی : هیچکس مسئولیت قتل فرزندم را بعهده گرفته نمی گیرد


برگی از تاریخ/ آن چه هر ایرانی باید بداند

سعید ابن عاص” لشگری راهی گرگان نمود . مردم آنجا از راه صلح آمدند . سپس 100 هزار درهم خراج و گاه 200 هزار درهم خراج به اعراب میدادند . لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام گريزان شدند . یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر “تمیشه” بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد . “سعید عاص” شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند . به آن شرط که سپاه “سعید ابن عاص” مردمان شهر را نکشد . لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند . در این کشتار عبدالله پسر عمر – عبدالله پسر عباس – عبدالله پسر زیبر – حسن ابن علی ( امام حسن ) – حسین ابن علی ( امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند . ( تاریخ طبری)

خیانتی ديگر که برای 25 سال دامن کشور را خواهد گرفت

خیانتی ديگر که برای 25 سال دامن کشور را خواهد گرفت

دکتر نژاد حسینیان معاون سابق امور بین‌الملل وزارت نفت خبرداده است:

اگر حجم صادرات به هند و پاكستان روزانه 60 میلیون متر مكعب باشد، از جیب مردم ایران روزانه 25 میلیون دلار به هندی‌ها و پاكستانی‌ها تخفیف داده می‌شود و اگر 150 میلیون متر مكعب در روز صادر كند، میزان تخفیف روزانه بالغ بر 55 میلیون دلار خواهد شد و در دوره 25 ساله قرارداد برای حالت اول 225 میلیارد دلار و برای حالت دوم 495 میلیارد دلار تخفیف داده می‌شود.

به طور خلاصه قرار است برای رفع تنش بین هند و پاكستان از طرف هر ایرانی 2.3 تا 7 میلیون دلار به شركت‌های گاز هند و پاكستان كمك بلاعوض شود


اصرار به امضای آن حتی با قیمت های پائین دارند تا به مردم بگویند قراردادی را كه چندین سال در دست مذاكره بوده و دو دولت قبلی نتوانسته بودند آن را امضا كنند، ما با قاطعیت امضا كردیم


با توجه به اینکه این قرارداد باید در مجلس تصویب شود، باید همه مردم را از خیانتی که برای 25 سال دامن کشور را خواهد گرفت، آگاه کنیم و از نمایندگان خود بخواهیم جلو آنرا بگیرند. لطفا این ایمیل را برای همه کسانی که می شناسید بفرستید


صدور حکم اعدام برای یکی از متهمان وقایع پس از انتخابات


شماره 854-2009

15 مهر 1388

کمیته گزارشگران حقوق بشر- محمدرضا علی زمانی، عضو انجمن پادشاهی ایران که در جلسه دوم محاکمه عوامل دخیل در اعتراضات مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوری، اعترافات مفصلی از وی اخذ گردید و سخنان وی در دادگاه انقلاب با پخش تلویزیونی نیز مواجه شده بود، روز دوشنبه 13 مهرماه از بند 209 زندان اوین به شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی منتقل شده و حکم اعدام به وی ابلاغ شد.

هیچ یک از متهمانی که در جلسات دوم و سوم دادگاه های علنی، مورد محاکمه قرار گرفتند، امکان دسترسی به وکلای انتخابی را نداشتند و با وکلای تسخیری مورد تأیید دادگاه انقلاب، در این محاکمات حضور یافته بودند.

کمیته گزارشگران حقوق بشر


دعوا سر كهريزك بالا گرفت ؛ گزارش مجلس روي چه نامهايي انگشت مي گذارد ؟


مرتضوي البته معتقد است كه ماجراي گزارش هاي رسانه هاي نزديك به زاكاني بيشتر به دليل مشكلات شخصي اين دو نفر است .
شفاف : علي زاكاني نماينده تهران از آن دسته نمايندگان اصولگرايي است كه در انتخابات رياست جمهوري اخير از حاميان جدي و سرسخت محمود احمدي نژاد بوده است .

او بارها در ايام پيش از انتخابات اعلام كرده بود كه ما اصولگرايان اجازه نخواهيم داد كه افرادي مانند موسوي و خاتمي دوباره سكان اجرايي كشور را به دست گيرند . شايد به دليل چنين موضع محكمي در دفاع از احمدي نژاد و مخالفت با موسوي و خاتمي است كه كسي در وفاداري وي به جناح اصولگرا ترديد نمي كند .

زاكاني همانند عماد افروغ كه همواره سعي مي كرده از موضعي مستقل و آكادميك به مسائل بپردازد نمي پردازد . بلكه وي را بايد از سران اصلي اصولگرايان در مجلس هشتم خواند . اما آيا حمايت از احمدي نژاد و سپس مخالفت جدي با حوادث بعد از انتخابات و رفتار موسوي و كروبي سبب شده كه زاكاني و نمايندگاني چون وي در برابر حوادثي مانند كهريزك كوتاه بيايند ؟

اين پرسشي است كه به گواه اخبار و گزارش هاي سايت و هفته نامه نزديك به زاكاني بايد گفت پاسخش منفي است . او اينروزها يكي از افشاگران پشت صحنه وقايع كهريزك است .

طي روزهاي گذشته سايت و هفته نامه نزديك به وي به انتشار گزارش هايي پرداختند كه مطابق آنها يك مقام سابق قضايي در ماجراي كهريزك به دليل تمرد از فرامين رهبري معظم انقلاب مقصر اصلي بوده است .

هر چند در اين گزارش نامي از كسي برده نشد اما سعيد مرتضوي دادستان سابق تهران نسبت به آن واكنش نشان داد .

مرتضوي البته معتقد است كه ماجراي گزارش هاي رسانه هاي نزديك به زاكاني بيشتر به دليل مشكلات شخصي اين دو نفر است . اما با اين حال تا گزارش مجلس منتشر نشود و مدارك و اسناد آن معلوم شود معلوم نمي شود كه واقعاً حق با كدام يك از اين دو نفر است .

اما پيرو واكنش سعيد مرتضوي سايت نزديك به زاكاني بار ديگر در گزارش خود نوشت :

در آستانه قرائت گزارش کمیته ویژه از جنایت کهریزک، اخباری منتشر شد که حاکی از تلاشهای آشکار و پنهان برخی متهمین برای جلوگیری از روشن شدن حقیقت و معرفی عاملان آن را داشت.

به گزارش جهان، هر چند که در این اخبار نامی از متهمان برده نشده بود و صرفاً به عنوان مقام قضایی سابق اکتفا شد، اما روز گذشته ناگهان سعید مرتضوی دادستان سابق تهران این خبر را به خود گرفته و در مصاحبه ای اعلام کرد که هیچ مسئولیتی در حوادث کهریزک نداشته است!

وی همچنین با انتشار نامه ای، پیگیری های سایت جهان و هفته نامه پنجره را درباره این جنایت، به دلیل انتقام جویی یکی از نمایندگان مجلس از وی دانست.

در عین حال سعید مرتضوی اعلام کرد که با توجه به موقعیت جغرافیایی کهریزک که در شهرری واقع است، دادستان تهران هیچ نقشی در اعزام افراد به آنجا ندارد.

در همین رابطه یک عضو کمیته ویژه پیگیری حوادث کهریزک به خبرنگار جهان گفت: بزودی با انتشار سندی معتبر این ادعا هم زیر سوال خواهد رفت.

همزمان با این ادعاها، عکسهایی از زندان کهریزک در برخی رسانه ها و با اهداف خاص منتشر شد که وضعیت این بازداشتگاه را کاملاً عادی جلوه می داد.

اما روز گذشته اتفاق جالب دیگری نیز به وقوع پیوست.

احمد رضا رادان پس از چند ماه غیبت رسانه‌ای در نشستی مطبوعاتی شرکت نمود و به نوعی به شایعات منتشر شده درباره خود خاتمه داد.

سردار رادان مبنی بر اینکه در موضوع کهریزک 7 نفر از پرسنل ناجا بازداشت شدند یا 10 نفر به خبرنگاران گفت: در این رابطه 10 نفر مورد بازجویی و سوال قرار گرفتند و برای هشت نفر از پرسنل ناجا قرار بازداشت صادر شده است.

ایلنا در این زمینه گزارش داد: احمدرضا رادان در رابطه با شایعه نقش خود در بازداشتگاه کهریزک پاسخی نداد و گفت: اقدام دومی که در انقلاب‌های رنگین صورت می‌گیرد این است که در صورت موفق نشدن، تلاش می‌کنند، نیروهای اثرگذار را از صحنه خارج کنند؛ ضربه‌هایی هم وارد شد که هدف، خارج کردن این نیروها است تا اگر قائله‌ای پیش آمد نتوانند کارآیی لازم را داشته باشند.

محسن سازگارا جریان کهریزک و مرتضوی


پروژه هاله نور (2) با شکست مواجه شد

پروژه هاله نور (2) با شکست مواجه شد

سایت آینده نیوز در تهران: با رد درخواست ملاقات نماینده حامی دولت برای ارائه گزارش سفر نیویورک از سوی مراجع تقلید، پروژه هاله نور 2 با شکست مواجه شد.

پس از بازگشت دکتر احمدی نژاد و همراهانش از سفر نیویورک و کاهش توجه افکار عمومی و رسانه ها به این سفر به نسبت سال های گذشته که با موضوع صندلی های خالی تشدید نیز شده بود، تیم تبلیغاتی حامیان دولت برای جبران این ناکامی تبلیغاتی، به یکی از نمایندگان روحانی حامی دولت که در سفر نیویورک حضور داشت، مأموریتی جهت دیدار با مراجع تقلید و ارائه گزارشی از دستاوردهای بزرگ! این سفر داده اند.

با اعلام درخواست این حامی سرسخت دولت از دو تن از مراجع تقلید جهت ملاقات و ارائه گزارش به مراجع تقلید که احتمال ارائه مطالبی نظیر داستان هاله نور در سفر اول دکتر احمدی نژاد به سازمان ملل را می دادند، مراجع تقلید با این درخواست مخالفت کرده و نماینده مذکور را به حضور نپذیرفتند.

گفتنی است دکتر احمدی نژاد پس از سفر نخست خود به نیویورک، در دیدار با آیت ا... جوادی آملی اقدام به ارائه گزارشی اغراق آمیز از مشاهدات خود و اطرافیانش در این سفر کرد که انتشار فیلم این دیدار توسط سایت "بازتاب"، با واکنش های فراوانی مواجه شد که به داستان هاله نور مشهور گردید.

ایران پرس نیوز

پاسخ یک شاعر با سیدعلی خامنه ای


شبکه جنبش راه سبز(جرس)، فروغ ابتهاج : روز 10 مهر غزلی از سیدعلی خامنه‌ای، در سایت فارس نیوز منتشر شد.

این غزل را ایشان در جلسه‌ای که با ناشنوایان داشتند، قرائت کرده و سعی کرده بودند از زبان ناشنوایان به توصیف حال و روز و خصوصیت‌های خودشان نیز بپردازند و جالب تر از همه چیز شاید، تخلص ایشان به "امین" است.

از آنجایی که نویسنده این سطور -که از قضا دستی هم در شعر و شاعری دارد- شعر ایشان را توصیف چندان دقیقی از ویژگی‌های ایشان نیافت، سعی نمود در جوابیه‌ای با همان ردیف و وزن، ویژگی‌های ایشان را یک بار دیگر مرور کند.

در این شعر سعی شده است یکایک ابیات تا جای ممکن پاسخی باشند بر ابیات شعری که مقام رهبری گفته است.
در ابتدا شعر وی و سپس جوابیه این حقیر در پی می آید:

مناجات ناشنوایان
سیدعلی خامنه‌ای

ما خیل بندگانیم ما را تو می‌شناسی
هر چند بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی

ویرانه‌ئیم و در دل گنجی ز راز داریم
با آنكه بی‌نشانیم، ما را تو می‌شناسی

با هر كسی نگوییم راز خموشی خویش
بیگانه با كسانیم ما را تو می‌شناسی

آیینه‌ایم و هرچند لب بسته‌ایم از خلق
بس رازها كه دانیم ما را تو می‌شناسی

از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را
فارغ از این و آنیم ما را تو می‌شناسی

از ظن خویش هركس، از ما فسانه‌ها گفت
چون نای بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی

در ما صفای طفلی، نفْسُرد از هیاهو
گلزار بی‌خزانیم ما را تو می‌شناسی

آیینه‌سان برابر گوییم هرچه گوییم
یك‌رو و یك‌زبانیم ما را تو می‌شناسی

خط نگه نویسد حال درون ما را
در چشم خود نهانیم ما را تو می‌شناسی

لب بسته چون حكیمان، سرخوش چو كودكانیم
هم پیر و هم جوانیم ما را تو می‌شناسی

با دُرد و صافِ گیتی، گه سرخوش است گه غم
ما دُرد غم كشانیم ما را تو می‌شناسی

از وادی خموشی راهی به نیك‌روزی است
ما روزبه، از آنیم ما را تو می‌شناسی

كس راز غیر از ما، نشنید بس "امین"ایم
بهر كسان امانیم ما را تو می‌شناسی

جوابیه به غزل- مناجات شنوایان

ما خیل خفتگانیم ما را تو می شناسی
در رأس باطلانیم ما را تو می شناسی

ویرانه‌ایم و در دل آرامشی نداریم
چندیست لب به جانیم ما را تو می شناسی

با هر کسی نگوییم راز تحجّر خویش
بیگانه با زمانیم ما را تو می شناسی


تاریک گشته چندی آئینه دل ما
زنگار بستگانیم ما را تو می شناسی

با صد دروغ بستیم گوش و زبان خود را
رسوای این و آنیم ما را تو می شناسی

از ظن خویش گفتیم افسانه‌ها که دانی
از کف شده عنانیم، ما را تو می شناسی

چندی مریض گشتیم، بعدش علیل گشتیم
چون برگ در خزانیم ما را تو می شناسی

جز کذب غیر و تهمت، چیز دگر نگوییم
صدرو و صدزبانیم ما را تو می شناسی

آری فقط تو دانی حال درون ما را
کشتی شکستگانیم، ما را تو می شناسی

عمری گذشت و جز ظلم بر دیگران نکردیم
منفور بندگانیم، ما را تو می شناسی

تکفیر و قتل و غارت چندیست حرفه ماست
جز فتنه ما ندانیم، ما را تو می شناسی

عمریست در خموشی، نوری نمانده ما را
ما تیره رو از آنیم، ما را تو می شناسی

کس حرف راست از ما نشنید بس "دروغ"ایم
آری! دگر نمانیم ما را تو می شناسی

۱۳۸۸/۷/۱۵

باز هم سخنی چند با آیت الله منتظری اندر باب مفهوم استالین ستیزی

باز هم سخنی چند با آیت الله منتظری

اندر باب مفهوم استالین ستیزی

باب چهارم

ا. م. شیری

٦ـ منظره ای مختصر از نتایج استالین زدائی و دستاوردهای دموکراسی سرمایه داری

قبل از هر سخنی، تأکید بر این نکته ضرورت دارد که، انقلاب کبیر اکتبر که با کشته شدن هشت نفر در حوادث مختلف پیروز شد و آنهمه دستاوردهای شگرف را در پی داشت، به قیمت کشته شدن بیش از یک میلیون نفر، یعنی تقریبا دو برابر اعدام شدگان اتحاد شوروی در طول ٣۱ سال رهبری استالین و آواره شدن ۱٢ میلیون نفر، درهم کوبیده شد. این همان نکته بسیار مهمی است که "دموکراتهای انساندوست"، نه تنها هیچ تمایلی به طرح آن ندارند، حتی، طوری رفتار می کنند که گوئی چنین فاجعه ای اتفاق نیافتاده است و سعی می کنند آن را هم مثل همه فجایع بزرگ تاریخ، بدست فراموشی بسپارند.

بلی، اتحاد شوروی را تکه- پاره کردند. تکه- پاره که نه، بطرز فجیعی به شهادت رساندند و پشت عدالت اجتماعی(سوسیالسم) را به خاک مالیدند. این فقط آغاز فاجعه ای بود که نام استالین زدائی به آن داده بودند. در ویرانه های اتحاد شوروی، در جمهوریهای "مستقل" مفلس و مفلوک، دولتهای ملوک الطوایفی ــ مافیائی الیگارشی مالی و نئوفاشیست ها را بر سر کار گماردند. جمهوریهای شورائی همچو حیاط بی در ودروازه ای به جولانگاه مأموران امنیتی آمریکا، اروپا و دیگر کشورهای دور و نزدیک تبدیل شدند. رسانه های غربی و بومی دست آموز تمام اسرار مملکتی و حتی، محرمات را به روی جاسوسان و مأموران اطاعاتی خارجی باز کردند و سپس تخریب نمودند. کیش شخصیت و شخصیت پرستی به حد اعلای خود رسانده شد. رهبران و مقامات تازه پوست عوض کرده این جمهوریها، تا مرتبه خدائی ارتقاء داده شدند. موج ناامنی و خشونت همه آنها را در بر گرفت. ترورهای خیابانی، تصفیه حسابهای باندهای مافیائی، قتلهای سفارشی، درگیریهای مسلحانه موضعی و منطقه ای به مشخصه اصلی اکثر این جمهوریها تبدیل گردید. فقط در سال ٢۰۰۰، بیش از دو هزار فقره حادثه انفجار قطار و آپارتمانهای مسکونی، سقوط هواپیماها و هلی کوپترها، غرق شدن کشتیها و غیره به ثبت رسید. در همه این حوادث، مخالفان نظم جدید کشته می شدند. فیودوراوف، کمونیست و چشم پزشک مشهور که بخاطر انقلاب درعلم چشم پزشکی، شهرت جهانی یافت، الکساندر لئبداوف، استاندار استان کراسنایارسک در دو حادثه جداگانه سقوط هلی کوپتر کشته شدند. در همین سال، یک کشتی زیر دریائی اتمی روسیه بنام کورسک، با ۱۱٨ نفر خدمه، در پانصد متری یک زیر دریائی آمریکائی در دریای بارنس غرق شد. در بدنه این زیردریائی، یک سوراخ ناشی از شلیک موشک ایجاد شده بود. کمیسیونی را برهبری ایلیا کلیبانوف، معاون نخست وزیر وقت روسیه، مأمور تحقیق این موضوع کردند که تشخیص دهند سوراخ، نتیجه شلیک از بیرون بوده است و یا انفجار یک موشک از داخل. همه می دانند که تشخیص آن به هیچ تخصصی خاصی نیاز ندارد. بعد از دوسال کار بی نتیجه این کمیسیون، مسئله بفراموشی سپرده شد.

تخم نفرت و خصومت بین خلقهای دوست و برادر که دهه ها و سده ها با هم و در کنار هم زندگی کرده بودند، افشانده شد. روحیه ملی گرائی کاذب کور و شوونیسم را رواج دادند. هر ملتی، دیگری را دشمن ازلی و ابدی خود معرفی کرد. بسیاریها بجان هم افتادند. همدیگر را بیرحمانه کشتار کردند. جنگ و دعوا بین چچنها، اینگوشها، ترکان قره چای، تاتار، باشقیر، چرکز و کومئک و ملل داغستان با روسها، تاتارها با خاخولها(اوکرائینی)، گرجیها با آستینها، آجارها و آبخازها، جنگ بین ارمنیها و آذریها، مولداوها با ترکهای قاقائوز و دنیستریها و غیره دهها هزار کشته و زخمی و معلول بجای گذاشت. پاکسازی ملی و تشکیل ملت خالص، راه گشای تمام مشکلات تعریف شد. ترکان ازبک کلیه ترکان مسخطی را از کشورشان بیرون راندند. تمامی آذریها از ارمنستان و ارمنی ها از آذربایجان (از هر طرف بیش از یک میلیون نفر) بیرون رانده شدند. بین خلقها و مللی که در طول تاریخ با هم زندگی کرده، تاریخ و فرهنگ و سرنوشت مشترک داشتند، در پایان قرن بیستم، در عصر همگرائی ملتها، مرز کشیده شد. همراه با ملی گرائی، البته که مثل همیشه، ادیان الهی نیز جایگاه خاص خود را گرفتند. میسیونرهای دینی از اروپا، آمریکا، ترکیه، ایران و کشورهای مرتجع عربی، بویژه عربستان سعودی به کشورهای جدید التاسیس سرازیر شدند. در هر جمهوری، صدها کنیسه، کلیسا، مسجد و دیگر معابد دینی احداث شد. در جمهوریهای مسلمان نشین، مثل همیشه و همه جا، خودسرانه و بدون توجه به هیچ کس و هیچ چیز، صدای اذان را از بلندگوهای مساجد بلند کردند. در شرایطی که تاراجگران و دزدان، با تحمیل بیکاری، بی خانمانی، فقر، گرسنگی، اعتیاد، فحشاء و گدائی به جامعه، مردم را با یأس و ناامیدی روبرو ساخته بودند، ادیان آسمانی با تئوری تحمل عذاب های این دنیا، بمنزله امتحان ورودی به بهشت برین است، بیاری شان آمدند. با موعظه های "خیرخواهانه"، برتری ناملایمات این دنیا نسبت به عذاب الیم جهنم را به بخش اعظم مردم قبولاندند و از اعتراض به وضعیت موجود باز داشتند. بموازات اینها، فال بینی و فال ستارگان، غیبگوئی و کفخوانی، معالجه بیمار از راه دور، به تلویزیونهای دولتی هم راه یافت.

در کوتاه مدتی، فعالیت هزاران کارخانه و مؤسسه تولیدی بجز بخش تولید و تهیه مواد خام صادراتی و مولد انرژی مثل، نفت و گاز، بتدریج متوقف شدند. صنایع پیشرفته زمان شوروی در اکثر جمهوریها مثل گرجستان، ترکمنستان، تاجیکستان بطور کامل، در بعضی جمهوریها، مثل روسیه، بلاروس، اوکرائین، بخشا در هم کوبیده شد. نه کاری ماند و نه کارگری. بدین ترتیب، توده های کار و زحمت بحالت بی شکل درآورده شدند و از اتحادیه های کارگری در جمهوریهای آسیای میانه و قفقاز، فقط نام مبارکشان باقی ماند. در نتیجه، رقم بیکاری بدون احتساب تخمه و سیگار فروشی، آوارگی در بازارهای مکاره و کارهای روزمزدی، بمیزان بالای ٦۰ درصد نیروی قادر به کار رسید. بازارهای بسیار بزرگ مکاره که ساکنان آنها در اثر ورشکستگی گروه- گروه جا عوض می کنند، یکی بعد از دیگر گشایش یافت. دهها میلیون باب دکان بقالی، مغازه، فروشگاه، قهوه خانه و رستوران، بار و دیسکوهای شبانه، آرایشگاه زنانه و مردانه، قمارخانه ها و تالارهای پر شکوه جشن، جای کارخانه های تولیدی را گرفتند. بسیاری از میادین، پیاده روهای عریض، فضای سبز اطراف آپارتمانهای مسکونی، اکثر زیرزمینهای آپارتمانهای مسکونی، آشغال شوت کنها، به بهانه کمک به توسعه بخش خصوصی، برای باز کردن بقالی و آرایشگری و ماشین شوئی و غیره به قیمت گزافی بمردم فروخته شد. بدین ترتیب، جوامع خودکفای پیشین به جوامع کاملا مصرفی و وارد کننده کالاها، اجناس و خواروبار واقعا بنجل خارجی تبدیل شدند.

دهها میلیون اتومبیل کهنه و تازه ساخت اروپا، آمریکا و ژاپن به این کشورها وارد شد. جالب توجه اینکه، معلوم نیست اگر سوسیالیسم زدائیان به هدف خود نائل نمی شدند، این اتومبیلها در کدام بازار بفروش می رسیدند و چه بر سر تولید کنندگان آنها می آمد. روشن است که کارخانه ها باید کار کنند. آنها را باقساط می فروشند، جاده ها و پلها می سازند، خطوط تراموای شهری، اتوبوسهای برقی، قطارهای اطراف شهری را از بین می برند و مردم را به خرید این اتومبیلها مجبور می کنند. مسافرکشی با این اتومبیلها، تنها کاری بود که مهندسان، متخصصان، کارکنان مؤسسات علمی و دیگران می توانستند بکنند. یافتن مشاغلی مانند رانندگی، نگهبانی، خدمتکاری، کنیزی و کلفتی برای شرکتهای خارجی و کارکنان آنها، بزرگترین آرزوی جویندگان کار محسوب می شود.

همه تعاونی های کشاورزی اعم از دولتی و غیر دولتی، کشاورزی و سیستم آبیاری مکانیزه و تکنولوژی مرتبط با آنها، محو و نابود شدند. طبق گزارشهای رسمی، تا کنون فقط در جمهوری فدراتیو روسیه ۱۱ هزار آبادی از بین رفته است و بطور متوسط روزانه دو روستا نیز از نقشه کشور حذف می شود. در نتیجه، حاشیه نشینی و تجمع در اطراف شهرهای بزرگ، زندگی همه را مختل ساخت. جنگلها و کناره دریاها و رودخانه ها به بخش خصوصی واگذار شده است. به ترتیبی که هیچ کس نمی تواند بدون پرداخت هزینه، در سایه درختی بنشیند و یا در آب دریا و رودخانه، آب تنی کند.

سیستم آموزش، بیمه ، بهداشت و خدمات پزشکی همگانی رایگان منحل گردید. میزان بیسوادی در میان نسل نو پا، به بیش از ٢۰ درصد رسیده است. حق مطلب را ادا نکرده ام اگر نگویم که هر سال چند دانشگاه و یا مؤسسه تحصیلات عالی خصوصی در این کشورها تأسیس می شود و بعد از دو- سه سال چاپیدن مردم، غیب می شوند و جای خود را به تازه ترها می دهند. دو سوم مهدکودکها رسما منحل و بسته شد. ٨۰ درصد از یک سوم باقیمانده نیز به بخش خصوصی واگذار گردید که هزینه ماهانه آنها با درآمد کمتر خانواده ای مطابقت دارد. این در حالیست که، وزارت آموزش و پرورش جمهوریها ثبت نام کودکان در مدارس را بدون طی دوره مهد کودک، ممنوع کرده است. بدین ترتیب، مهدکودکها را نیز به محل چپاول مردم تبدیل کردند. لازم به ذکر است که، طبق قوانین آموزشی و تربیتی اتحاد شوروی، مهدکودکها نمی بایست در فاصله بیش از سیصد متر از آپارتمانهای مسکونی احداث شوند. با این حساب می توان تعداد آنها را حدس زد. بخش عمده شبکه استراحتگاهها و نقاهتگاهها نابود و بخش کوچکی از آنها به بخش خصوصی واگذار شد. بطوریکه، هزینه یک شبانه روز اقامت در آنها، بیش از حقوق ٦ ماه یک کارگر شاغل را بالغ می شود. کارکنان مراکز علمی و آکادمی های علوم به نصف کاهش داده شد. اجاره نشینی، خانه بدوشی، کارتن خوابی رواج بی سابقه ای یافت. بگزارش تلویزیونها روسیه، در فصل طولانی سرمای این کشور، بطور متوسط روزانه یکصد نفر از کارتن خوابان و خانه بدوشان فقط در شهر مسکو در اثر سرما می میرند. تمام مغازه های کتابفروشی به استثنای موارد معدودی بسته شدند. دهها و صدها نشریه، مجله و روزنامه، عمدتا محتوی فال بینی، فال ستارگان و بیش از همه جدول ارقام و کلمات متقاطع منتشر شدند.

امکانات مسافرت هوائی از دسترسی عموم خارج شد. بخش اعظم مردم، دیگر راه فرودگاهها را هم فراموش کرده اند. هزینه مصرف آب و فاضلاب، گاز و نفت و دیگر خدمات شهری که در دوره شوروی تقریبا رایگان بود، بحدی افزایش داده شد که بیش از ٤۰ درآمد خانوارها را می بلعد.

فقر، گرسنگی، گدائی، اعتیاد، فحشاء و تن فروشی بطور بی سابقه ای گسترش یافت. طبق آمارهای رسمی، بطور متوسط ٤٨ درصد مردم به زیر خط فقر رانده شده اند. اما، بر اساس برآوردهای مختلف، این رقم بسیار پائین تر از حد واقعی است. طبق گزارش دولت روسیه به سازمان ملل متحد، ٣۵ میلیون نفر از ۱٤۵ میلیون نفر جمعیت این کشور، در زیر خط فقر به سر می برند. تعداد معتادان به مواد مخدر، تنها در روسیه، بیش از ۵ میلیون نفر است. در تمام این سالها، هزاران نفر زیر فشار فقر و گرسنگی، از جمله ۵۰۰ افسر ارتش روسیه، ارتشی که دنیا را از شر طاعون فاشیسم رهانید، تنها در سال ٢۰۰۰ خودکشی کرده اند. میلیونها نفر در جستجوی یک لقمه نان، در کشورهای مختلف جهان آواره شدند. هزاران خانواده از هم پاشیدند. کودکان، پیر زنان و پیرمردان شوروی که در یک دست عصا و در دست دیگر کیسه های پر از دانه، در فصل زمستان به پرندگان غیر مهاجر دانه می پاشیدند، نه تنها به همین دانه ها نیز محتاج شدند، حتی مجبور شدند غذای خود را مثل مور و ملخ در زباله دانی های شهرها بجویند.

در طول سالهای بعد از تجزیه اتحاد شوروی، بیشتر جمهوریها رشد جمعیتی معکوس دارند. در طول ٩ سال پس از تخریب عدالت اجتماعی، جمعیت روسیه ۱۰ میلیون نفر، یعنی تقریبا ٢۰ برابر همه اعدام شدگان ٣۱ سال دوره رهبری استالین، کاهش یافت. اگر میزان زاد و ولدها و مرگ و میرهای طبیعی این سالها را هم در نظر بگیریم، می توان تصور کرد چه تعداد انسان به انحاء مختلف از بین رفته است و هیچ کس هم قاتل و جنایتکار شناخته نمی شود.

دهها انجمن، مؤسسه و بنیاد خیریه برای کمک به مستمندان تأسیس شده است. روزی نیست که بیماری را با چشم گریان در صفحه تلویزیونها ظاهر نسازند و برای معالجه اش از انسانهای خیر،اغنیا و مستمندان طلب استمداد ننمایند.

میلیونها کودک بی سرپرست در کوچه و خیابانها آواره شده اند. گدائی می کنند، در سر چهار راهها به شیشه پاک کنی مشغول می شوند، در زیر زمینها می خوابند. تعداد این کودکان فقط در جمهوری قدراتیو روسیه، به بیش از ۵ میلیون کودک می رسد. کودک فروشی و فروش اعضای داخلی بدن انسان، یکی از مهمترین منبع امرار معاش بخش قابل توجهی از مردم شده است. اروپائیان، آمریکائیها، اسرائیلیان و شیوخ عرب، مشتریان عمده کودکان این کشورها هستند. در مورد تعداد کودکان فروخته شده تا کنون آمار دقیقی ارائه نشده است. اما، مطبوعات و رسانه ها روسیه رقم دهها هزار کودک را ذکر می کنند و طبق گزارش سه سال قبل سازمان ملل متحد، تعداد انسانهای خرید و فروش شده در طول ٢۰ اخیر، بیش از تعداد بردگان خرید و فروش شده در تمام ششصد سال دوران برده داری بوده است که بخش اصلی آن را زنان و کودکان جوامع سوسیالیستی پیشین تشکیل می دهند. برخی کارشناسان، دلیل علاقمندی غرب و اسرائیل به خرید کودکان جمهوریهای سابق اتحاد شوروی را چنین توضیح می دهند: بر اساس یکی سری بررسیهای بعمل آمده، بخشی از این کودکان را معلول و ناقص العضو کرده، به مافیا گدایان می فروشند. گروههائی را به دلالان محترم اعضای بدن و تاجران باشخصیت سکس واگذار می کنند و اکثریت آنها را برای پذیرش در صفوف پرسنلی ارتشهای آمریکا، ناتو و اسرائیل، بویژه برای هدایت بمب افکن های جنگی آماده می کنند و عده ای را نیز برای انجام عملیات انتهاری و خرابکاری تربیت می نمایند.

جالبتر اینکه، در اتحاد شوروی، زمانیکه والنتینا تروشکووا، اولین زن فضانورد جهان بمسافرت فضائی خود رفت، دختران و زنان جوان شوروی بامید رفتن به فضا، در مقابل ادارات سازمان فضائی کشور صف کشیدند. اما، امروز، با حلول "دموکراسی" به جان جمهوریهای "مستقل"، دختران و زنان جوان این کشورها که هفتاد درصدشان دارای تحصیلات عالی بودند، بخاطر لقمه ای نان، در مقابل ادارات صدور پاسپورت و روادید به صف ایستادند تا کشور خویش را بقصد فحشاء و تن فروشی ترک کنند. طبق آمارهای دهشتناک موجود، تا سال ٢۰۰۰ میلادی، فقط از جمهوری اوکراین بیش از یک و نیم میلیون نفر زن و دختر زیر ٢۵ سال، بقصد فحشاء از کشور خارج شده اند. در جمهوریهای دیگر، وضع از این هم اسفناک تر است. در حدود ٦۰۰۰ نفر از زنان همکیش شما(مسلمان) به اتهام و یا به جرم فحشاء، در زندانهای دوبی بسر می برند.

دهها فرستنده تلویزیونی راه اندازی شده است که از صبح تا عصر درس آشپزی می دهند، از سر عصر تا نیمه شب، شوها و سریالهای واقع جلف و تهوع آور نشان می دهند و از نیمه شب تا صبح، فیلمهای بزن- بکش، آتش بزن- ویران کن، مثل صحنه های کشتار غزه، عراق، افغانستان و... و یا فیلمهای مستهجن سکسی پخش می کنند. در فواصل این برنامه ها، در هر ده دقیقه، ده دقیقه هم آگهی های بازرگانی پخش می کنند.

بیمارستانهای ویژه برای بیماران سخت علاج و شدیدا مسری، تیمارستانها، خانه های سالمندان، یتیمخانه ها، مهد کودکها، یکی بعد از دیگری به آتش کشیده می شوند و بیماران، پیران و کودکان زنده- زنده در آتش می سوزند.

در مقابل همه این فقر و بدبختی ها، به ازای پدید آمدن دهها میلیون نفر گرسنه در ویرانه های بجا مانده از اتحاد شوروی، مجموعا از این کشورها در حدود ۵۰۰ نفر، در رأس آنها، آلک دئریپاسک، مرد ٣٩ ساله ای که در زمان تخریب سوسیالیسم ۱٩ ساله و دانشجو بود، با ٦۱ میلیارد دلار ثروت "خدادادی"، به لیست میلیاردرهای طلائی جهان افزوده شده است. مردم کشور، به فقرا و اغنیا و شهرها به مناطق فقیرنشین و اعیان نشین تقسیم شده اند. رانده شدگان به دامن فقر، بتدریج از مناطق مرکزی و اعیان نشین شهرها بیرون رانده شدند. فرهنگ، آداب و سنن ملی، روابط اجتماعی مردم تخریب و روانشناسی فردگرائی(ایندیویدوآلیستی)، ترویج گردید و جای اصل انسانی «یکی برای همه و همه برای یکی» را، اصل «همه برای یکی و یکی برای خوش» گرفت. به حضور نمایندگان کارگران و دهقانان و زحمتکشان در مجالس قانونگذاری پایان داده شد و جای آنها را درست مثل کشورهای غربی، "ثروتمندان خیر"، صاحبان شرکتها، اعضای باندهای مافیائی و همپالگی آنها گرفتند. در هر جمهوری، دهها بانک و مؤسسه مالی، بازارهای بورس (رایج ترین قمارخانه های سرمایه داری) تأسیس و اقتصاد کشورها، فقط به بخش مالی وابسته شد. یعنی طبق فرمول اقتصادی نئولیبرالی، مقوله کالا، از فرمول پول- کالا- پول، حذف و فرمول پول- پول جایگزین آن شد. علاوه بر اینها، جمهوری فدارتیو روسیه با الگو برداری از لاس وگاس آمریکا، هم اکنون پروژه احداث سه شهر قمارخانه ای برای قمار بازان را در سه منطقه مهم کشوری، یعنی قفقاز شمالی(کراسنادار)، کالنینگراد و کراسنایارسک آغاز کرده است. با تمام این تفاصیل، مردم جمهوریهای منشعب از اتحاد شوروی، هنوز هم که هنوز است، به حساب امکانات و اندوخته های خود از زمان شوروی روی پا ایستاده اند.

در تمام این موارد، جمهوری بلاروس بطور کلی و جمهوری مولداوی تا حدودی مستثنی از قاعده کلی وضعیت بعد از شوروی هستند. الغرض، این قصه هم سری دراز دارد.

اسناد و مدارک تمام این مدعاها، در ادارات و وزارت خانه های ذیربط دولتها، بویژه در گزاشهای سالانه به مجلس قانونگذاری روسیه موجود است.

۷ـ پیامدهای جهانی استالین ستیزی

کشتار حقیقت و وارونه نشان دادن حقایق سوسیالیسم، اولین و خطرناکترین نتیجه استالین ستیزی بود که موجبات تفرقه و پراکندگی شدید و اغتشاشات سیاسی ــ ایدئولوژیک در جبهه نیروهای ترقیخواه جهان را فراهم آورد. تغییر نقشه سیاسی جهان و احیای سیستم مستعمرات در جهان، بویژه در شرق اروپا، مدرنیزه کردن نظامهای برده داری و فئودالیسم، تقسیم چک و سلاواکی، بلعیدن جمهوری آلمان دموکراتیک، اشغال و تجزیه جمهوری فدرال یوگسلاوی به ٨ قطعه کوچک قابل سوار شدن، تشدید تاراجگری و در نتیجه، تشدید و گسترش فقر و گرسنگی، بیکاری و بی مسکنی در سراسر جهان، حذف و یا محدود ساختن بخشهائی از خدمات اجتماعی، حذف و یا محدود کردن برخی از امتیازات زحمتکشان، افزایش ساعات کار هفتگی کارگران در اروپا، روشن کردن آتش جنگهای موضعی و منطقه ای، تشدید حملات نظامی به ستمدیدگان فلسطین، اشغال نظامی کشورهای افغانستان و عراق، فراهم ساختن شریط لازم برای گردش آزاد سرمایه در تمام نقاط جهان، تسهیل و تسریع جهانی سازی امپریالیستی، از بین بردن صنایع تولیدی کشورهای سوسیالیستی و انحصاری کردن تولید، جهانی کردن مصرفگرائی، دستیابی به بازارهای بکر بلوک شرق برای مهار بحران سرمایه داری و... رئوس دستاوردهای این جنگ سخیف بودند. امپریالیسم برغم آنکه موقتا به همه اهداف خود نائل شد ولی، فقط توانست بحران ذاتی نظام سرمایه داری را بمدت تقریبا ٢۰ سال به تأخیر اندازد. اما، نباید فراموش کرد که «چاه کن، همیشه در بن چاه است». بالاخره بحران مالی ــ اقتصادی ذاتی سرمایه داری از یک سال پیش علنی تر شد و دیگر قابل مهار کردن نیست. خوشبختانه، حرکت چرخ تاریخ یکطرفه است و فقط به سمت جلو می چرد.

٨ـ سخن پایانی

حضرت آیت الله منتظری! من چنین ادعائی ندارم که در این نوشتار فهرست وار و فشرده، همه آنچه را می توانستم بگویم، گفته ام و امیدوارم شما نیز بهمین ترتیب بپذیرید. بقصد جلوگیری از اطاله بیش از حد کلام، از توضیح و تشریح بیشتر موضوعات پرهیز نمودم. از ارائه نمونه های بیشتر، آمارهای دقیقتر و تاریخها، خودداری کردم و به همین حد که بتوانم رئوس مطالب را بیان دارم، اکتفا نمودم. جوابیه شما شایسته تشکر و قدردانی فراوان است. شما عبارتی در بیانیه خود بکار بردید، دو صفحه توضیح دادم و همین پاسخ مختصر به جوابیه شما نیز، کارپایه ای شد برای یک تحقیق جامع علمی. در آینده در حد توان سعی خواهم کرد با ارائه نمونه های بیشتر، اسناد و مدارک مشخص و معتبر تاریخی، واقعیات آن دوره را در اختیار جویندگان حقیقت قرار خواهم داد.

گذشته از همه اینها، منظور من از این نوشتار اصلا بدین معنی نبوده و نیست که نظام سوسیالیستی کاملا ایده آل در مدت تقریبا سه دهه(دوره رهبری استالین)در اتحاد شوروی مستقر شده، بی نقص و عیب بوده، در دوره ساختمان عدالت اجتماعی هم هیچ اشتباهی رخ نداده و هیچ حقی هم ناحق نشده است. بلکه، تجربه ساختمان سوسیالیسم در اتحاد شوروی، زمینه مادی تاریخی و عینی مساعدی است که باید آموخت و برای ساختن نوع عالی تر آن در آینده به کار بست. حاکمیت کارگران و زحمتکشان در شوروی راه تازه ای در پیش پای بشریت گشود. طبیعی است که در مسیر هر راه ناپیموده ای، پیچ و خمها، سراشیبی و سربالائی ها و پرتگاههای ناشناخته زیادی وجود دارد. در این راه، بسیاریها در تند پیچها راه گم کردند، برخی ها در سراشیبی ها پایشان لغزید، عده ای در سربالائیها عقب ماندند و برخی ها با یک تنه زدن شاید هم آگاهانه، در پرتگاه سقوط کردند. طی کردن این راه، نیازمند یک سری آزمونها و خطاها بود. با این همه، خطاها و اشتباهات به آن حد و درجه ای نبود که دشمنان عدالت اجتماعی تبلیغ می کنند. مقیاس خطاها نسبت به دستاوردها، ناچیز و قابل اغماض و گذشت بودند.

در پایان، از شما بعنوان یک شخصیت دینی- سیاسی طرفدار نزهت اخلاقی فردی و اجتماعی، آمر به معروف ناهی از منکر، مبلغ برابری و برادری انسانها و مدافع عدل و قسط الهی چند سؤال می کنم و خواهشمندم فقط لحظاتی تصور کنید، این دو تصویری که از جامعه سوسیالیستی و بعد از آن در اتحاد شوروی ارائه کرده ام، بی کم و کاست یک واقعیت مطلق است، در آن صورت؛

۱ـ کدامیک از دو منظره فشرده ای را که ترسیم کرده ام، به نظر شما انسانی تر است و با عدل و قسط الهی شباهتهائی دارد و یا نزدیک است؟ با ذهنیت و تصوری که از شما دارم، بگمانم، منظره اول را نشان خواهید داد.

٢ـ شما می دانید که ساختار جامعه ایران ما، رونوشت همین منظره دوم است. با این وصف، اگر اختیار ساخت جامعه آینده ایران به عهده شما واگذار شود، آیا حاضرید نوع بهتر، عالی تر و تکامل یافته تر منظره اول را بسازید و یا علاقمندید ساخت جامعه دمکرات و پیشرفته ای مشابه جوامع اروپائی، بویژه آمریکا را که در یک طرف میلیاردرهای طلائی و در سوی دیگر، خیل بیشمار بیکاران، گرسنگان و نیمه گرسنگان، محرومان از تحصیل، مسکن، بهداشت و تأمینات اجتماعی رایگان، اجاره نشینان، خانه بدوشان و کارتن خوابان، معتادان، تن فروشان، گدایان و بی پناهان را رهبری کنید؟

٣ـ در این صورت و یا در هر حال، مفهوم، علت و ماهیت استالین ستیزی برای شما روشن و آشکار است یا نه؟

٤ـ هچنین، شما نامه مشهور آیت الله خمینی به میخائیل گارباچف را در خدمت کدام یک از این دو منظره ارائه شده ارزیابی می کنید، در خدمت جامعه عاری از بیکاری و گرسنگی، اعتیاد و گدائی، فقر و فساد و فحشاء یا برعکس؟

۵ـ آیا آن نامه را همرأئی، همآوائی، همآهنگی با کلچاک ها، دنیکین ها، هیتلر ها، خروشچوف، ریگان ها، بوش ها، تاچرها، کوهل ها، گارباچف ها، یلتسین ها، لخ والساها، مرکل ها، سارکوزیها و هزاران های دیگر می دانید یا نه؟

چکیده سخن اینکه، من بسیار امیدوارم در حسن نیت اینجانب تردید نداشته باشید و باور کنید که اصلا و بهیچوجه علاقمند نیستم نام شما را در لیست ستیزگران با عدالت اجتماعی ببینم، صدای شما را در میان هیاهوی در هم و بر هم آنها بشنوم. «تا، چه قبول افتد و چه در نظر آید»...

موفق و مؤید باشید

۵ مهر ماه ۱٣٨٨

_________________

تأکید: این نوشتار را فعلا در همین جا به پایان می برم. اگر در آینده فرصتی دست دهد، به صورت یک کارتحقیقی جامع ارائه خواهم کرد.

بخش های پیشین این نوشتار را در لینک های زیر بخوانید:

- سیخونک: باز هم سخنی چند با آیت الله منتظری اندر باب ...
سیخونک: باز هم سخنی چند با آیت الله منتظری اندر باب ...
باز هم سخنی چند با آیت الله منتظری اندر باب مفهوم استالین ستیزی ...