........اما برنامه های محرم و رمضان جای خود را داشتند . این برنامه ها برای همه مردم
گرامی داشته می شد , حتی برای اقلیت های دینی .
دانشگاه و بعد از چند سال انقلاب 57 و بعد نزول اجلال شیطان بزرگ به مام میهن که با
لطمه می زنند .بگیر و ببندها و زندانها و شکنجه ها و اعدام ها و مصادره اموال مردم از جمله
کارهایی بود که همیشه نام اسلام را بر خود داشت .
آن زمان را نیز مغایر با افکار خودم یافتم . سوالات بسیاری نیز داشتم و همیشه از کسانی که
ادعای مذهبی بودن داشتند می پرسیدم , اما با برخوردهای نامناسب روبرو می شدم و تهمت
مسلمان شدن یا کشته شدن , تقسیم غنایم و ازاد گذاشتن در چپاول و ....همگی کارهایی بود که
در همان صدر اسلام نیز انجام می شد .
الآن هم بعد از سی سال جنایتکاران به نام دین و اسلام هرچه می خواهند می کنند . میگیرند ,
تنها اتفاقی که برای من روی داد , همان نوک سوزن اعتقادم نیز به باد رفت . دیگر خود را
مدیون چیزی به نام دین نمی دانم و باری را بر دوشم حس نمی کنم . خودم هستم و خودم و
-
مطلب جالبی بود .من هم دقیفا همین تجربه شما را داشته ام .اما الان اینگونه نیست که ندانسته اون تفکرات قدیمی را کنار گذاشته باشم بلکه با دلیل وعقل ومنطق به این نتیجه رسیده ام که دین افیونی بیش نیست .توصیه میکنم کتاب "تولدی دیگر "نوشته "شجاع الدین شفا "رو حتما بخون (میتونی تو گوگل سرچ ودانلود کنی ).این کتاب فوق العاده است وبا بیان منطقی خیلی از اون سوالاتی که برات پیش اومده رو پاسخ میده .این کا حداقل به آدم این ارامش رو میده که اشتباه نمیکنه وبرای نحو تفکرش دلیل منطقی داره .پایدار باشی - از : دارالمجانین