سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۶/۱۲

تجاوز جنسی, شهادت قربانيان و فشارهای تازه

*در برابر اعمال فشار عوامل و کارگزاران حکومتی عناصر متجاوز و شکنجه گر که می خواهند نام و نشانی قربانيان شجاعی را بدانند که به خود جرائت داده اند علنی از آنچه بر آنها رفته سخن بگويند و از اين طريق متجاوزان را رسوا کنند, بهترين راه روشنگری علنی و مستند و دادخواهی جمعی و مراجعه به افکار عمومی است...
روشنگری: در باره جنايات فجيع در زندان ها در حق دستگيرشدگان جنبش اعتراضی مردم و بويژه اعمال شکنجه و تجاوز جنسی در زندان ها به دختران و پسران جوان, يک نکته مهم و کليدی وجود دارد که اگر در مرکز توجه قرار نگيرد و به راهنمای اقدام تبديل نشود اين خطر را ايجاد می کند که به جای افزايش فشار بر کودتاچيان و رو کردن دست آنها برای آنها فرصت های فرار و توجيه و انحراف افکار عمومی پديد آورد. آن خطر عبارت است از ترجيح رويکردهای مبتنی بر تحقيق و تفحص دستگاههای وابسته به حکومت نسبت به علنيت و افشاگری.

رويکرد نخست متضمن اين تصور و پنداشت است که اولا: شکنجه و تجاوز جنسی موضوعی بديع و غيرعادی در رژيم جمهوری اسلامی است, در حالی که اسناد متعددی وجود دارد که نشان می دهد که تجاوز جنسی مستمرا در زندان ها و در حق زندانيان صورت پذيرفته و در طول سال های عمر اين رژيم بارها و بارها تکرار شده است.

ثانيا: دستگاههای حکومتی را مشوق و محرک اعمال تجاوز جنسی و شکنجه های وحشيانه ديگر در زندان ها نمی داند و تصور بی طرفی و رعايت انصاف و بيان حقيقت را در مورد اين نهادها بوجود می آورد. در حالی که حتی اگر همه سوابق فاجعه بار اين نهادهای حکومتی باصطلاح تحقيق و تفحص را هم ناديده بگيريم و مثلا فراموش کنيم که حاصل تحقيق و تفحص از فاجعه کوی دانشگاه چه بوده و يا نتيجه قتل های زنجيره ای, باز از عملکرد جاری همين نهادها در باره اخبار و گزارش های شکنجه ها در زندان, تجاوز جنسی و يا مواردی چون دفن پيکرهای قربانيان بی نام و نشان در بهشت زهرا نمی توانيم بگذريم. در مورد اخير, وقتی سايت "نوروز" خبر به خاک سپرده شدن "پيکر دهها نفر از شهروندان تهرانی در تاريخ های 21 و 24 تيرماه بدون اسم و مشخصات فردی در قطعه 302 بهشت زهرای تهران" را منتشر کرد, اين خبر به فاصله چند ساعت از سوی يک عضو کميته ويژه کميسيون امنيت ملی, بدون هيچ گونه تحقيق و بررسی تکذيب شد.

در حقيقت هدف اصلی از تشکيل نهادهای تحقيق و تفحص حکومتی در مورد جناياتی که از سوی نظام صورت می گيرد, گم و گور کردن اسناد, تهديد و ارعاب شاهدان, پنهان کردن چهره های اصلی و شبکه آمران و عاملان جنايت, مشمول مرور زمان کردن اصل ماجرا و سپس در فرصت مناسب که حساسيت افکار عمومی فروکش کند, تبرئه جانيان و تبهکاران است. درست به همين دليل مستند سازی جنايات صورت گرفته در زندان های مخفی و غير رسمی وابسته به پاسداران و امنيتی های کودتاچی و اردوگاههای شکنجه مانند کهريزک از طريق فيلم برداری از قربانيان و همچنين گزارش کتبی آنان و انتشار علنی اين گزارش ها و تلاش برای دادخواهی مستقل جمعی قربانيان تجاوزات جنسی, از معرفی آنان به دستگاه جرم و جنايت و تجاوز جنسی و نهادهای مدافع و کميسيون های توجيه گر اين پليدی ها و پلشتی های ضد بشری رژيم هزار بار مهم تر و حياتی تر است.

در حقيقت در شرايطی که فيلم مشاهدات و گزارش قربانيان تجاوز جنسی در زندان ها تا جايی که مهدی کروبی از آنها اطلاع دارد, به استناد سخنان خود وی هنوز به طور کامل به شکل علنی انتشار نيافته است, خبر معرفی چهار نفر از اين قربانيان به مجلس و کميته تحقيق آن, نگرانی از سرنوشت اين چهار انسان شجاع دردکشيده و فشارهای تازه نيروهای امنيتی و اطلاعاتی عليه اين افراد را شدت می دهد. در حالی که قربانيان اصلی موج تجاوز و شکنجه در زندان ها و بی قانونی و خودسری نهادهای حکومتی مردم هستند, نمی توان همين دستگاههای حکومتی را بر مردم محرم دانست و نمی توان افکار عمومی را به صورت قطره چکانی در جريان اين تجاوزها قرار داد و مفيد نيست که قربانيان برای دستگاه قضايی و کميته تحقيق مجلس و امنيتی ها و شکنجه گران کاملا شناخته شده و همزمان برای مردم و حتی برای حاميان موسوی و کروبی ناشناخته باشند. ترديد نبايد کرد که فشاری که افکار عمومی داخلی و بين المللی در صورت افشاگری مستند و علنی بر متجاوزان کودتاچی و دستگاههای سلاخی و آدمکشی و جنايت آنها وارد می کند و تاثيراتی که اين فشار بر جا خواهد گذاشت به مراتب نيرومندتر و گسترده تر از معرفی قربانيان آن به نهادهای قضايی و کميسيون های تحقيق مجلس است. البته هر شکل از دادخواهی در داخل جامعه بر سکوت مطلق و فقدان هر نوع اقدام ترحيج دارد, ولی از سوی ديگر آزمودن دوباره آنچه هزار بار آزموده شده است توجيه پذير نيست. در برابر اعمال فشار از سوی نيروهای امنيتی و پاسدار و بويژه عوامل و کارگزاران اين عناصر متجاوز که می خواهند نام و نشانی قربانيان شجاعی را بدانند که به خود جرائت داده اند علنی از آنچه بر آنها رفته سخن بگويند و از اين طريق متجاوزان را رسوا کنند, بهترين راه روشنگری علنی و مستند و دادخواهی جمعی و مراجعه به افکار عمومی است.

حاصل عملی معرفی 4 نفر از قربانيان شکنجه و تجاوز جنسی به کميته ويژه مجلس , گزارش نگران کننده منتشر شده در سايت سحام نيوز, (سايت نزديک به مهدی کروبی است) در مورد فشارهای تازه ای بر يکی از قربانيان که جزئيات آن هم شرح داده شده است و مشروح آن در لينک زير آمده است؛ نمونه ای که با عطف به سابقه سياه و مشحون از رياکاری و تقلب و دروغ نهادهای تفحصی حکومتی مصداق اين بيت است که: در حانه اگر کس است/ يک حرف بس است

http://www.roshangari.net/as/sitedata/20090824150636/20090824150636.html

هیچ نظری موجود نیست: