سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۷/۷

سوال از آقای موسوی/ مينا فرخنده

پنجشنبه‏، 2009‏/08‏/16
به نقل از به پيش! 45، 25 شهريور 1388، 15 سپتامبر 2009

بيش از دو ماه از شروع مبارزات خود جوش مردم می گذرد، برهه ای که بخاطر گستردگی اعتراضات راديکال مردمی که تحت پوشش تقلب در رای گيری شکل گرفت و بخاطر انرژی بيکران خود" که از سالها ظلم و ستم و ديکتاتوری بر هم انباشته شده آب می خورد" نتوانست در اين چهارچوب تنگ باقی بماند. برهه ای که بخاطر کشتار و شقاوت و وحشيگری رژيم هارجمهوری اسلامی که با تمام قوا و با توسل به تمام نيروهای سرکوبگرش دست به حمله بر عليه معترضين زد، نقطه سياه ديگری است در تاريخ ايران که برای هميشه در ياد ها خواهد ماند.

از شروع اعتراضات راديکال مردمی که باشعارهايی بر عليه تقلب در رای گيری شروع شد و به "مرگ بر ديکتاتور"، " می کشم می کشم آنکه برادرم را کشت" ،" نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيم"، "خون نداديم که سازش کنيم"،"بسيجی مزدور برو گم شو" ادامه پيدا کرد. جريانات رنگ ووارنگ داخل حکومت و حاميان غير حکومتی شان که هر کدام برای نجات نظام جمهوری اسلامی و به قدرت رسيدن خود برنامه های اقتصادي، سياسی خود را محق می دانند، سعی کردند خود را پشت مبارزات مردم پنهان کنند. آقای موسوی که شاهد ضرب و شتم و دستگيری ها و کشتار معترضان بود، مردم را به تظاهرات آرام دعوت می کرد و بدون توجه به قساوت هائی که برعليه اين مبارزان اعمال می شد، فرمودند:" وقتی مرا دستگير کردند، مردم به خيابان ها بريزند." آقای موسوی و ديگر کانديداهای رياست جمهوری سعی کردند از اعتراضات مردم برای فشار به جناح مخالف خود سود ببرند و در عين حال اعتراضات مردمی را با محدود کردن شعار ها به "سکوت" تحت کنترل داشته باشند تا اين نظامی که انقدر جامعه را به فلاکت رسانده، مبادا صدمه ای ببيند.
با موضعگيری آشکار ولايت فقيه به نفع جناح احمدی نژاد وبقصد کنار گذاشتن جناح رقيب، موسوی و متحدانش در صدد برامدند که به قيمت خون شهيدان هم که شده برای ثبات هر چه بيشتر خود بپا خيزند و در عوض حتی به خود زحمت پاسخگويی به خواست های بحق کارگران که بخشی از آن در نامه کارگران شرکت واحد آمده را نمی دهند و نامه سرگشاده آنها بی جواب می ماند، کارگران می پرسند:
ـ نظر صريح کانديداهای دوره دهم رياست جمهوری در رابطه با تشکيل تشکل های مستقل کارگری و صنفی بدون دخالت دولت و کارفرما چيست ؟
ـ سرکوب تشکل های مستقل کارگری را چگونه توجيه می کنند ؟
ـآيا به خواست تشکل های کارگری که دستمزد حداقل يک ميليون تومان را با امضاء کارگران کارخانجات سراسر کشور اعلام نمودند گردن خواهيد نهاد؟
ـ نظر خود را نسبت به کنوانسيون های بين المللی کارگری ، حقوق کودک ، زنان وحقوق بشر اعلام نموده و بفرمائيد چگونه به آنها پايبند خواهيد بود ؟....
جوابی که ايشان با اين سکوت و بی توجهی خود به سنديکای کارگران شرکت واحد می دهند روشن است. ايشان می بايست برای حفظ نظام, يعنی حفظ خودشان بجنگند.

تنها شانسی که آقای موسوی ويارانش آوردند اين است که آقای احمدی نژاد زحمت ايشان را کم کردند و جواب کارگران و در واقع جواب همه مردم را داده اند که "سنديكا چيست و نمي‌دانم چرا برخى اصرار دارند از متخلفين دفاع كنند. متاسفانه برخى رسانه‌هاى ما يك فضاى ديكتاتورى راه انداخته‌اند كه در آن هر توهينى را مطرح مي‌كنند". با اين جواب که انگاراز آسمان برای آقای موسوی افتاد، ايشان ديگرلازم نيست در اين رابطه موضع بگيرند و جواب اين معضل را بدهند.
از فهرست تعهدات آقای موسوی به زنان، چنين برمی ايد که: آزادی و برابری زنان تنها در سطحی می بايست باشد که حجاب به خطر نيفتد و زنان طبق معمول دنباله رو و حرف شنومردان باشند. تا آنجا که اقتدار مرد ها برزنان به خطر نيفتد، اجازه دارند مورد حمايت قرار گيرند و به وضعيتشان رسيدگی شود.
نظرايشان در رابطه با تشکل های مستقل از دولت، همچون تشکل های دانشجويی و زنان، چه است؟ آيا بازهم آنها به بهانه های نهی از منکر محکوم می شوند و اعضايشان مورد پيگرد قانونی قرار می گيرند؟
آقای موسوی نمی خواهند بفهمند که تشکل آزاد و مستقل حق مردم است، ايشان با اين شعارها" تشکل حق ماست"، " تشکل آزاد، تشکل مستقل حق ماست" کاملا بيگانه هستند چه برسد به شعارهايی همچون "اعتراض اعتراض، اعتراض عمومی ـ اعتصاب اعتصاب، اعتصاب عمومی" که می تواند لرزه بر اندامشان بيندازد.
حق تشکل!
حقوق زن و کودک!
آزادی قلم و انديشه تا آنجا معنی می دهد که در خدمت آقای موسوی باشد و برايشان رأی جمع کند.
برای آقای موسوي، زندانی سياسی فقط کسانی هستند که به نفع جناح ايشان معترض بوده اند، اينکه آيا اگر ايشان برفرض اينکه به قدرت برسند با مخالفان خود همچنان مثل گذشته برخورد خواهند کرد، بی جواب مانده است!

کسی نيست که بگويد معامله اينطور نمی تواند باشد:" مال من مال خودم، مال مردم هم مال خودم" مردم تجربه سالهای 57 و شکست انقلاب را دارند و هنوز فراموش نکرده اند که چه می خواستند و چه شد. مردم جواب مشخص می خواهند، در صورت نگرفتن پاسخ خود آرام نخواهند نشست.

برداشت از روشنگری

هیچ نظری موجود نیست: