سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۷/۱۴

واجبی پیشکش به برادر سعید مرتضوی

در سرزمین اسلام زدۀ ما واجبی هم خود حکایتی است.
همانگونه که می شود آن را برای نظافت بکار برد و بخش هایی از تن را از ناسره پاک کرد وسترد، می توان آن را بعنوان اسلحه ای سیاسی بکار گرفت تا بر دیگ جوشانی سرپوش گذاشت و یا جنایاتی به ابعاد یک سرزمین را پوشاند.
درست مثل قهوه که قجری اش اگر چه به تاریخ پیوسطه است، اما ضرب المثلش همانند واجبی معروفی است که در بالا گفته آمد.
شعر واجبی را سال ها پیش و در راستای «آن سعید» سروده شد، اما بازی چرخ را که انگار «این سعید» نیز در چرخۀ واجبی است.
پس تقدیم به «آن» و «این» سعید و وجودِ نازنینِ رهبر که بنظر می رسد وقتش رسیده است که «جام زهر»، «قهوۀ قجر» و «طشت واجبی» را یک جا سرکشد:

واجبی:

نوره مگو! کیمیا! واجبی الواجبی

داروی دردِ شما، واجبی الواجبی


گاه که لازم شود، ناستِ اژدر نشان

تیز بری رهگشا، واجبی الواجبی


گه که نیاز افتدت، محرم راز آیدت

رازِ سران خونبها، واجبی الواجبی


شاه «ولایت» ببین، از تهِ زندانِ دین

کرد ز غم ها رها، واجبی الواجبی


گر که نبودی بکار، کار شما بود زار

خوان تو بجانش دعا، واجبی الواجبی


ویژگی اش پاکی است، یکسره با هم خورید

پاک جهان بی شما، واجبی الواجبی



یاور استوار

هیچ نظری موجود نیست: