سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۶/۱

من، یک ایرانی، وصیت می کنم

پس از مرگم، نامم به مسجد مبرید

بر سر پیکر بی جانم آخوند و ملا مبرید

مسجدی که لانه آدم کُشان است، پشت بامش پناه اهریمنان است، نه شایسته ما ایرانیان است.

پیکرم به دشت و کوه بَرید، به دور از شهر انبوه بَرید
بگذارید جسمم از خاک شود، چناری از آن قد برآرد به بلندی پیروزی و با هزاران برگ سبز فریاد بزند: زنده باد آزادی!

مرا به گورستان آخوند ها مبرید، به جهنم زهرا و رضا مبرید، نمی خواهم جسم مرده ام این نامردمان را نفعی برساند.

مرا به نوحه خوان نیازی نیست. مرا به شیاد ریا کار نیازی نیست. مرا با خرافه و نیرنگ کاری نیست.

از اطلاعات نت

همان یادی که دوستان از من کنند، وگر به بدی و کژی یاد کنند ، به از کاری است که نوحه خوانان کنند.

گر ندیدید پیکر پاره پاره ام، ور از شما مال طلبیدند، تا ببینید جِسمم و بیندیشید چاره ام، رهایم کنید:
همان به که این پیکر خونین رها شود، خوراک سگان و شغالان شود

به هر جا افکنند این جسم بی جان - چو بیرون می شود روح من از آن
زنم فریاد تا یابم عزیزان - کجایی اشکان، سهراب، ندا جان

هیچ نظری موجود نیست: