سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۶/۱۰

اراذل و اوباش واقعى!


سرمقاله آفتاب يزد:
در سـال‌هـاى گذشته ، فرماندهان انـتظامى در خصوص مبارزه با اراذل و اوبـاش ادعاهاى زيادى مطرح كردند. جديت فرماندهان انتظامى در حدى بود كه در برخى مراحل موجب بيدقتيهاى هـزيـنـه‌سـاز بـراى كشور از قبيل آفتابهاندازى به گردن متهمان و نمايش تلويزيونى آن شد. اما ظاهراً متوليان اجراى طرح آنقدر از كارآمدى سناريوهاى خود اطـمـيـنان داشتند كه برخى پيامدهاى جانبى را در برابر دستاوردهاى طرح،قـــابـــل تــحــمـــل تلـقــى مــي‌كــردنــد. كـســانــى كــه به عنوان اراذل و اوباش معرفى شدند در اين ويژگى اشتراك داشتند كه با تكيه بر <زور بازو> و با كنار گذاشتن عقل، انصاف و دين، به حقوق اقشار ضعيف جامعه تجاوز مينمودند و همين امر براى بعضى از آنها، مجازات اعدام را در پى داشت. اكنون با گذشت حدود 2 سال از آن زمان، به نظر ميرسد نسل جديد از اين اراذل و اوباش، سر برآوردهاند. اين گروه همان مامورانى هستند كه به گفته رئيس پليس پايتخت، در جريان ناآراميهاى اخير، به دور از چشم فـرمـانـدهان و مسئولان، به اتومبيلهاى مردم در حاشيه خيابانها حمله ميكردند و شيشه ماشين مردم بيگناه را خرد ميكردهاند. در اين مورد ميتوان با قاطعيت گفت كه نسل دوم اوباش، بسيار حقيرتر از نسل اول هستند. زيرا نسل اوليها، هر چه بودند از زور بازوى خود براى تجاوز به حريم مردم استفاده ميكردند و مانند گاوى بودند كهشاخدارد اما از عقل و انصاف محروم است. اما اوباش جديد، هيچ زور شخصى ندارند و ا ز شاخى كه قانون به دست آنها داده براى قانون شكنى استفاده ميكنند و با ا رتزاق از خوان مردم محروم ايران، به حقوق گروهى از همان مردم تجاوز مي‌‌نمايند. اين حقارت، آنها را مستلزم مجازات بيشتر نيز ميكند ولذا يك مقام عاليرتبه انتظامى نبايد توقع داشته باشد كه خبررسانى ناقص و مبهم او، موجب اقناع افكار عمومى و فراموشى موضوع شود. اين ماجرا، لايههاى ديگرى نيز دارد. در روزهــاى پـس از انـتـخابات، تـحـركات آرام، مدنى و حقخواهانه گروهى از معترضان انتخابات، با واكنش شديد و هـدفمند برخى رسانهها مواجه شد. حتى تصاوير حمله به خودروهاى پارك شده در كنار خيابان‌ و خرد كردن شيشه آنها به عنوان سندى از قانون شكنى و اغتشاشگرى معترضان به انتخابات، مورد استناد قرار گرفت تا برخى مخالفان بيمنطق موسوى و كروبي، طرفداران اين دو كانديدا را به <بى منطقى>، <اغتشاشگرى> و <قانون شكنى> متهم كنند. لذا شايد پذيرش اينكه همه اين ماموران خاطىهر چند نفر كه بودهانداز روى شرارت شخصى و ويژگياوباشگري، دست به اين قانون شكنى و تجاوزگرى زده باشند، كمى سختبه نظر ميرسد. به عبارت ديگر، اگر عزم واقعى براى ريشهيابى حوادث بعد از انـتـخـابـات وجـود داشـتـه بـاشـد بايد علاوه بر پيگيرى اظـهـارنـظـرهـاى خـودخـواهانه و تحريك آميز در برخى تريبونهاى عمومي، ريشه واقعى اين حركات و بهرهگيرى تبليغاتى عدهاى از حاميان دولت از آن براى حمله به <اصلاح طلبان معترض>‌ نيز مورد بررسى قرار گيرد. رسيدگى دقيق به اين موضوع، ميتواند چراغى روشنگر در برابر كسانى باشد كه به صورت واقعى به دنبال شناسايى عوامل جنايات احـتـمـالى در برخى بازداشتها يا بازداشتگاهها هستند. كميتههاى رسمى و غيررسمى كه با نام يا بدون نام، خود را متولى <حقيقتيابى> در حوادث اخير ميدانند اگر لختى بينديشند قطعاً خود را با يك سوال اساسى و در عين حال راهگشا مـواجه خواهند ديد. اين سوال واضح مرتبط با سخنان رئيس پليس تهران ميباشد كه گفته است: <با ماموران خاطى كه به دور از چشم فرماندهان خود، اقدام به شكستن شيشهها يا برخورد با عابران پياده ميكردند، برخورد خواهد شد>‌. راستى مامورى كه در سطح خيابانها و با پذيرش ريسك ديده شدن توسط مردم، خبرنگاران، دوربينها، موبايلها، بازرسان حكومتى و... دست به اوباش گرى ميزند و شيشه خودرو مردمى را كه هيچ تقصير و نقشى در اعتراضات خيابانى نداشتهاند ميشكند، در خفا و دور از دوربين و بازرس، با متهمان بازداشتىكه آنها را مقصر ميداندچه برخوردى خواهد كرد؟ براى مامور قانون كه در برابر چشم ديگران، بـه بدترين روش و با شيوه مخصوص <اراذل و اوباش>دست به قانون شكنى ميزند آيا اعمالِ انواع ديگر شرارت، رذالت و اوباشگري، خيلى سخت است؟ تبليغات گسترده رسانهاى در روزهاى اخير، بر عزم جدى نظام براى مقابله با جنايتكاران در هر لباس و مقامى متمركز است. اگر واقعاً اينگونه است و مسئولان مربوطه خود را به اجراى دستور رهبرى براى احقاق حقوق آسيبديدگان، موظف ميبينند بايد شناسايى و معرفى و مجازات سنگين اين اوباشواقعى را وجهه همت خويش قرار دهند. در آن صـورت شـايـد خـاطره تلخ برخى پروژههاى نيمهتمام گذشته مانند شناسايى عوامل حمله به كوى دانشگاه و موارد مشابه، از ذهن مردم پاك شود يا كمرنگگردد.

هیچ نظری موجود نیست: