سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۷/۱۳

شیخ کدام مصلحت؟

آقای هاشمی!

یک مشق ساده برای نسل من بنویسید.

آقای هاشمی!

حاشیه رفتن و به روی خود نیاوردن، در زیر آتشفشان نشستن و خلق و خوی خونسرد به خود گرفتن، در اوج خشم، خم به ابرو نیاوردن و خلاصه رندانه و سیاست مدارانه گوشه ردا و قبا از معرکه کنار کشیدن کار هرکه باشد کار نسل من نیست. پس همانند همه آن بارهایی که به گاه انتخابات، چهره و چشم به روی نسل من می گشودید و گوش می کردید به هر آنچه فارغ از پیچ و خم های سیاست بر زبان جماعت ساده وصادق جوان جاری می شد، اینبار نیز گوش کنید! من به رغم تحلیل همکاران دیگرم باور ندارم که گریه آن روز شما برای نسل نشسته به گرد میز انتخابات ریاست جمهوری نهم، نمایشی بود. دشواری درد و رنجی که به نسل من رفته است آنقدر سنگین و سهمگین هست که اگر هر مدیر مجمع و هر خبره مجلسی تنها یک دم در چشم های یکی از ما نگاه کند و چشم هایش از شرم و درد خیس وسرخ نشود باید به وجدان و قلب نداشته او تردید کرد. برای همین به اشک های شما در برابر همان جوانی که از فراموش شدن ناله می کند، باید دوباره نگاه کرد تا دریافت که آن اشک نشسته بر گونه پیر به میدان کارزار آمده، نمی تواند واقعی نباشد آنگاه که شوق جوانان پیرشده را در چشم های نگران شان می بیند که چه مشتقانه برای دیده شدن و انکار نشدن و وجود داشتن و ساختن فردایی دگرگونه به او که سالها مرد سوال برانگیز سیاست ایران بوده است پناه آورده بودند. حتما می دانستی که این نسل نشسته در خانه انتخاباتی شما، اشک که سهل است، پایش برسد جان هم کف دست می گیرند و بی هراس به خیابان می آیند؟ کدام بغض در برابر این همه صداقت یک نسل، توان مقاومت دارد؟ پس دوربین ها هم اگر نبودند، من هنوز باور دارم که همان چند جوان محدود و دست چین شده که به حلقه بزرگان راه یافته بودند، خود کافی بودند که اشک شما را برای تمام رنج های حقارتی که در تمان این سالها کشیده ایم، جاری سازند. ادامه:

روز آن لاین


هیچ نظری موجود نیست: