وبلاگ سهرابستان
ارتش قوی، ارتشی است که سایه اش بجنگد، نه خودش ارتش سبزها در این ایام، نمونه بارز این ضرب المثل پرمعنی است. سبزها فقط سایه اشان دارد با لشگر کودتا می جنگد و هر بار نیز بدون شلیک حتی یک گلوله، خاکریز دیگری را فتح می کند. سبزها فقط اعلام کردند که شبهای احیاء خواهند آمد، ناچار شدند مراسم 20 ساله مرقد «بنیانگزار جمهوری اسلامی» را تعطیل کنند، مراسم سالگرد مرحوم طالقانی و دهها مراسم دیگر نیز در همین مدت فقط با قدرت سایه سبزها لغو گردیده و لشگر تا دندان مسلح کودتا مفتضحانه سنگر به سنگر عقب نشینی می کند.
حال بزرگترین مصیبت حکومت شده است روز قـدرت نمایی دلاوران سـبز «قدس» در 27 شهریورماه. از شدت وحشت به صدا و سیما ماموریت افشای کهریزک را می دهند و رسماً از شاکیان می خواهند که برای گرفتن حق السکوت نقدی مراجعه کنند. به دفتر میرحسین و کروبی حمله و آنجا را غارت می کنند، و در شبهای احیاء، الویری و بهشتی را بازداشت می کنند و در راهند که گرد و خاک بیشتری هم برپا کنند. همه بقول خودشان ارزشهای دینی و انقلابی را زیر پا می گزارند تا بلکه امروز را به فردا برسانند.
کابوسهای حکومت تمامی ندارد و هر روز اخبار نگران کننده ای از حوزه های علمیه و روحانیت، از سردمداران مجلس، از سرداران قدیمی، از افسران ارتش، از اقتصاد درمانده، از دیوارنویسی ها و پخش اعلامیه و سی دی، از تحرکات در شهرستانها، از ورشکستگی صنایع بزرگ و خطر اغتشاشات کارگری، از جلسات مراجع و قصد آنها برای صدور اعلامیه، از پاچه گیریهای درون دولت بین خودشان و مبارزه برای حذف رقبا، از اطلاعات و اخبار لو رفته ای که نمی دانند چگونه درز کرده، از فرارسیدن سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاهها و مراکز تحصیلی می رسد و صدها اخبار دلهره آور دیگری که قلب ضعیف کودتا را به سکته نزدیکتر می کند.
خامنه ای هم دوباره عزم نماز جمعه کرده تا تئوری «از قمه کشی تا نازکشی» را تجربه کند. خامنه ای 29 خرداد که در مقام سخیف فرمانده لباس شخصی ها ظاهر و دستور به کشتار مردم داد، می رود تا در سناریویی جدید، روز جمعه 20 شهریور، بفاصله 3 ماه، خود را در مقام فردی بی طرف که دچار آلزایمر شده و گذشته را یادش نمی آید و برای اولین بار نام کهریزک و کوی دانشگاه را دو هفته پیش شنیده و خودش خونخواه کشته ها و دادخواه شکنجه شدگان است، جا بزند. واقعاً مشخص نیست که وی نمی تواند بفهمد که دورانش تمام شده و نزد مردم ایران ذره ای ارزش و اعتبار ندارد یا اینکه نمی خواهد این واقعیت را بپذیرد.
روز جمعه 27 شهریور، روز قـدرت نمایی دلاوران سـبز است و حکومت چاره ای برای فرار از آن ندارد، مگر اینکه این خاکریز را نیز عقب نشینی کرده و راهپیمایی را ممنوع نماید، روز قدس بی روز قدس. باز هم شکست از سایه ارتش سبزها.
هر کدام از این عقب نشینی های ذلیلانه حکومت، به جنبش سبز روحیه مضاعفی می دهد تا خود را برای گامهای بعدی بیشتر آماده کنند.
رهبری که ناشیانه دستور کشتار مردم در 30 خرداد را داد و بخیال خودش با این ابراز قدرت، همه سر جایشان می نشستند و یکبار دیگر قدرت و جبروت رهبر بنمایش گذاشته می شد، حکومتش را وارد جنگ با مردمی کرد که بعد از 3 ماه همه چیز را بنفع خودشان تغییر داده و رژیم را وادار به وضع حکومت نظامی اعلام نشده نموده اند.
حال بزرگترین مصیبت حکومت شده است روز قـدرت نمایی دلاوران سـبز «قدس» در 27 شهریورماه. از شدت وحشت به صدا و سیما ماموریت افشای کهریزک را می دهند و رسماً از شاکیان می خواهند که برای گرفتن حق السکوت نقدی مراجعه کنند. به دفتر میرحسین و کروبی حمله و آنجا را غارت می کنند، و در شبهای احیاء، الویری و بهشتی را بازداشت می کنند و در راهند که گرد و خاک بیشتری هم برپا کنند. همه بقول خودشان ارزشهای دینی و انقلابی را زیر پا می گزارند تا بلکه امروز را به فردا برسانند.
کابوسهای حکومت تمامی ندارد و هر روز اخبار نگران کننده ای از حوزه های علمیه و روحانیت، از سردمداران مجلس، از سرداران قدیمی، از افسران ارتش، از اقتصاد درمانده، از دیوارنویسی ها و پخش اعلامیه و سی دی، از تحرکات در شهرستانها، از ورشکستگی صنایع بزرگ و خطر اغتشاشات کارگری، از جلسات مراجع و قصد آنها برای صدور اعلامیه، از پاچه گیریهای درون دولت بین خودشان و مبارزه برای حذف رقبا، از اطلاعات و اخبار لو رفته ای که نمی دانند چگونه درز کرده، از فرارسیدن سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاهها و مراکز تحصیلی می رسد و صدها اخبار دلهره آور دیگری که قلب ضعیف کودتا را به سکته نزدیکتر می کند.
خامنه ای هم دوباره عزم نماز جمعه کرده تا تئوری «از قمه کشی تا نازکشی» را تجربه کند. خامنه ای 29 خرداد که در مقام سخیف فرمانده لباس شخصی ها ظاهر و دستور به کشتار مردم داد، می رود تا در سناریویی جدید، روز جمعه 20 شهریور، بفاصله 3 ماه، خود را در مقام فردی بی طرف که دچار آلزایمر شده و گذشته را یادش نمی آید و برای اولین بار نام کهریزک و کوی دانشگاه را دو هفته پیش شنیده و خودش خونخواه کشته ها و دادخواه شکنجه شدگان است، جا بزند. واقعاً مشخص نیست که وی نمی تواند بفهمد که دورانش تمام شده و نزد مردم ایران ذره ای ارزش و اعتبار ندارد یا اینکه نمی خواهد این واقعیت را بپذیرد.
روز جمعه 27 شهریور، روز قـدرت نمایی دلاوران سـبز است و حکومت چاره ای برای فرار از آن ندارد، مگر اینکه این خاکریز را نیز عقب نشینی کرده و راهپیمایی را ممنوع نماید، روز قدس بی روز قدس. باز هم شکست از سایه ارتش سبزها.
هر کدام از این عقب نشینی های ذلیلانه حکومت، به جنبش سبز روحیه مضاعفی می دهد تا خود را برای گامهای بعدی بیشتر آماده کنند.
رهبری که ناشیانه دستور کشتار مردم در 30 خرداد را داد و بخیال خودش با این ابراز قدرت، همه سر جایشان می نشستند و یکبار دیگر قدرت و جبروت رهبر بنمایش گذاشته می شد، حکومتش را وارد جنگ با مردمی کرد که بعد از 3 ماه همه چیز را بنفع خودشان تغییر داده و رژیم را وادار به وضع حکومت نظامی اعلام نشده نموده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر