ترانه موسوی ! راست یا دروغ؟
اگر پیگیر اخبار (چه اخبار رسمی دولت و چه اخبار غیردولتی) باشید حتما نام ترانه موسوی را شنیده اید.
تصویر منسوب به ترانه موسوی
خانم جوانی که گویا به هنگام شرکت در مراسم هفتم تیر در مسجد قبا توسط نیروهای لباس شخصی ربوده می شود و گفته می شود که بعد از انتشار اخباری مبنی بر احتمال هتک حرمت وی، جنازه سوخته اش در اطراف قزوین یافته میشود. (شرح کامل ماجرا را از اینجا بخوانید)
گویا این خبر ابتدا توسط سایتهای نوروز شهرزاد و وبلاگ چریک آنلاین و زیر زمین منتشر شده است.
خبر ابتدا بسیار شوکه کننده به نظر می رسد، بنابراین دوست داریم خبر را باور نکنیم، از طرف دیگر خبر منتشر شده دارای جزئیات فراوانی است. مثلا اینکه متولد سال 60 است و در تقاطع میرداماد و شریعتی کلاس آرایشگری داشت، یا پدرش دندانساز و درارای ناراحتی قلبی بوده (و بنا به گفته وبلاگ چریک آنلاین اخیرا درگذشته است) حتی عکسی هم از او منتشر شده است (البته قطعیت تعلق عکس به ترانه موسوی مورد نظر، مشخص نیست)
در میان اخبار منتشر شده گفته هایی از شاهدان عینی یا خانواده وی نقل شده اما همچنین ذکر شده است که آنها هیچکدام نمی خواهند رسما این مطالب را عنوان کنند. چه ماجرا درست باشد و چه غلط، دلایل زیادی وجود دارد که افراد مطلع سعی کنند خطرات مختلف را به جان خود نخرند و بسیار محتاطانه با قضیه برخورد کنند. هرچند در دسترس بودن مدارک معتبر تر ، بهتر میتوانست صحت و سقم قضیه را مشخص کند اما در عین حال دلیل واضحی بر رد مدعاها نیز وجود ندارد.
صدا و سیما واکنش نشان می دهد:
بعد از گذشت 20 روز از انتشار خبر ترانه موسوی، صدا و سیما به ناگاه از دیروز در صدد بر می آید تا به این مساله پاسخ بدهد. نفس این واکنش صدا و سیما از دو بعد قابل توجه است:
1- صدا و سیما معمولا با نادیده گرفتن اصل قضایا سعی میکند در چنین مواقعی از طریق انکار کل ماجرا پیش برود. تجربیات قبلی نیز نشان داده که صدا و سیما در برابر اخبار این چنینی (هرچند هم پر سر و صدا باشد) تا آخرین نفس ایستادگی میکند و از مکانیزم “انکار” استفاده میکند. با توجه به این شرایط خود واکنش نشان دادن صدا و سیما به این خبر میتواند جالب توجه باشد.
2- تاخیر 20 روزه در تهیه و پخش این “جوابیه” نیز قابل تامل است. در حقیقت نوع گزارش تهیه شده (که در سطرهای بعدی تحلیل خواهد شد) نشان می دهد که این گزارش کار چندان زمان بری نبوده که نیاز به 20 روز دقت و عملیات پیچیده داشته باشد. اتفاقا برعکس، تدوین ناشیانه و تغییرات مکرر در بازپخشهای آن نشان میدهد که کار بسیار سرسری و عجولانه تهیه شده است. اما چرا بعد از 20 روز؟
اما گذشته از این دو موضوع، گزارش صدا و سیما موارد جالب دیگری نیز در خود دارد:
1- تنها سه ترانه موسوی در کل کشور؟!
گزارش تلوزیون ادعا میکند که آمار تمام ترانه موسوی های ایران را در آورده و تنها سه ترانه موسوی در ایران وجود دارند دو تایشان سالهاست که در خارج از کشور هستند و به ایران نیامده اند و دیگری تنها دو سال دارد!! این ادعا چنان ساده و سطحی است که میتوان به راحتی آن را رد کرد. اولا بنا به آمار مرکز ثبت احوال ایران (در این آدرس جستجو بفرمایید( حداقل 4812 نفر با نام ترانه تاکنون در سیستم رایانه ای این مرکز ثبت شده اند. متاسفانه من سیستمی برای پیگیری آمار نامهای خانوادگی پیدا نکردم. اما می توان گفت فامیل موسوی از نظر تعداد، جزو رایجترین فامیلی های ایران است. با این وجود، حتی اگر یک درصد احتمال موسوی بودن نام فامیلی کسی را بدهیم. بازهم حداقل 50 ترانه موسوی باید داشته باشیم.
توضیح در حاشیه: البته هیچگاه قوانین احتمالات دقیقا به معنای اثبات فراوانی یک رخداد نیست (به زبان ساده تر احتمال 50% شیر شدن سکه، هیچ وقت به این معنی نیست که حتما در دو بار پرتاب سکه یکی از آنها شیر خواهد آمد.) اما این احتمالات در تحلیل می تواند کمک کننده باشد.
علاوه بر آن میتوان براحتی موارد نقضی برای این آمار سه تایی تلویزیون راستگو! پیدا کرد. مثلا آن ترانه موسوی که در گروه موسیقی ارکیده نوازنده ابوا بوده(منبع) یا ترانه موسوی که در گرگان مدیر یک آموزشگاه است (این لینک)همچنین جستجو در مرکز اطلاعات 118 نیز نشان میدهد علاوه بر این موارد ، تعداد زیادی ترانه موسوی تلفن دار در تهران داریم(در حال حاضر سایت اطلاعات 118 کلا داون شده و بعید نیست در چند روز آتی تعدیل هایی در برخی اسامی صورت گرفته باشد)
2-ما همان ترانه موسوی را که گفتید یافتیم!
غیرحرفه ای ترین بخش گزارش به این ادعا مربوط میشود. با این ادعا اگر تلوزیون نتواند اثبات کند که این ترانه همان ترانه است(که نتوانست) تیغ به سمت خودش بر میگردد زیرا قسمت مشکوک قضیه(وجود چنین فردی و چنین احتمالی) را با این عمل اثبات کرده اما نتوانسته صحت و سلامت او را تایید کند و سرجمع این دو به نفع تایید شایعه خواهد بود.
تلوزیون به راحتی ادعا میکند که دارد با خانواده ترانه موسوی دیدار میکند اما خود ترانه مورد نظر در دسترس نمی باشد. تنها عکسی هم که در این دیدار نشان داده می شود همان عکسی است که در اینترنت از او منتشر شده (تاکید میکنم که دلیل قاطعی هم بر تعلق این عکس به همان ترانه موسوی اصلی نداریم) اصولا گزارشگر اگر میتوانست، براحتی کذب بودن شایعه را اثبات میکرد، چگونه؟ با نشان دادن چند عکس دیگر یا کارت شناسایی از همان ترانه موسوی که پیدایش کرده اند. گزارشگری که تا درون چاردیورای خانواده موسوی رفته و عکس منتشر شده او در اینترنت (آن هم در قطع بزرگ)را هم در دست دارد، آیا از نشان دادن . یک قطعه عکس رسمی او حیا میکند؟
در حقیقت ما در این گزارش ترانه موسوی را نمی بینیم؟ چرا؟ چون خارج است! تنها یک نیمچه گفتگوی تلفنی می شنویم که باید بپذیریم همان ترانه است! گزارشگران برون مرزی صدا و سیما که وقت تهیه گزارش از بستنی فروشهای لندن را هم دارند، در این فرصت 20 روزه نتوانسته اند با ترانه موسوی اصلی گزارشی تهیه کنند. همچنین خانواده او هم که در این نمایش تلوزیونی شرکت داشته اند، حداقل یک عکس دیگر (غیر از عکس منتشر شده در اینترنت) از او ندارند.
جالب نیست؟ از سه ترانه موجود، یکی 2 سالش است، یکی 40 سال است به ایران نیامده و دیگری که متولد 63 است، هیچ عکس و نشانی از خود نزد خانواده اش نگذاشته و او هم سالهاست در کانادا زندگی میکند.
سناریو تکمیل است، بدون اینکه مجبور باشیم خود ترانه موسوی یا هرگونه مدرک دیگری از سلامت او را نشان دهیم!
شاید همین الان که من این متن را می نویسم، عده ای از عزیزان در صدا و سیما در حال ساخت تصاویر با کیفیت و مدارکی برای اثبات زنده بودن ترانه موسوی هستند!
3- اگر بنا به دروغ باشد؟
به راستی اگر قصد منتشر کنندگان خبر ترانه موسوی دروغ بوده، چرا فرد معلوم المکان و با مشخصات دقیقی را برای این کار انتخاب کرده اند؟ گزارش تلوزیون این ادعا را مطرح میکند که این عکس و آن مشخصات دقیقا مال کسی به نام ترانه موسوی است. یعنی اصل وجود فرد با تمام جزییاتش درست است. آیا شایعه پردازان نمی توانستند فرد موهومی با مشخصات متناقض را بعنوان سوژه در نظر بگیرند؟ کسی قصد شایعه سازی دارد و اینقدر آدرس دقیق در مورد دروغ خود می دهد، منطقا می داند که این دروغ ابه راحتی فشا خواهد شد. پس چرا باید این کار را بکند؟
در اینجا سوالهایی مطرح می شود:
آیا آن کسی که صدا و سیما پیدا کرده واقعا ترانه موسوی بوده؟ آیا اصلا خود این شایعه ساخته و پرداخته کسانی بوده که عمدا می خواستند با ارائه آدرس دقیق دروغ بودن شایعه خودشان را اثبات کنند؟ آیا این مساله و تکذیب بعدی ، نقش سرپوش را برای برخی مسائل دیگرایفا می کرده؟ شاید هم ماجرای نقل شده کاملا صحت داشته که چنین آشفتگی را برانگیخته است؟
به هیچ عنوان قصد قضاوت در این مورد را ندارم، زیرا که نه مستنداتی به نفع شایعه منتشره دیده ام و نه مستنداتی بر علیه آن. در حقیقت پرداختن ناشیانه تلویزیون به قضیه بیشتر شک من را بر می انگیزد. در هر حال، مشکل کشور ما این نیست که چرا ما فقط سه تا ترانه موسوی در کشور 70-80 میلیونی مان داریم. مشکل ما این هم نیست که چرا از هر اسم ایرانی دو سوم افرادش خارج از کشور زندگی میکنند! مشکل ما حتی این هم نیست که اخبار منتشره در مورد یک فرد بخصوص درست بوده یا نه!
به این موضوع پرداختم، نه برای تعیین جای منفی ها و مثبت ها، بلکه برای تفسیر یکی از فرآیندهایی که امروزه به روند جاری تبلیغاتی تبدیل شده است.
Share this
اگر پیگیر اخبار (چه اخبار رسمی دولت و چه اخبار غیردولتی) باشید حتما نام ترانه موسوی را شنیده اید.
تصویر منسوب به ترانه موسوی
خانم جوانی که گویا به هنگام شرکت در مراسم هفتم تیر در مسجد قبا توسط نیروهای لباس شخصی ربوده می شود و گفته می شود که بعد از انتشار اخباری مبنی بر احتمال هتک حرمت وی، جنازه سوخته اش در اطراف قزوین یافته میشود. (شرح کامل ماجرا را از اینجا بخوانید)
گویا این خبر ابتدا توسط سایتهای نوروز شهرزاد و وبلاگ چریک آنلاین و زیر زمین منتشر شده است.
خبر ابتدا بسیار شوکه کننده به نظر می رسد، بنابراین دوست داریم خبر را باور نکنیم، از طرف دیگر خبر منتشر شده دارای جزئیات فراوانی است. مثلا اینکه متولد سال 60 است و در تقاطع میرداماد و شریعتی کلاس آرایشگری داشت، یا پدرش دندانساز و درارای ناراحتی قلبی بوده (و بنا به گفته وبلاگ چریک آنلاین اخیرا درگذشته است) حتی عکسی هم از او منتشر شده است (البته قطعیت تعلق عکس به ترانه موسوی مورد نظر، مشخص نیست)
در میان اخبار منتشر شده گفته هایی از شاهدان عینی یا خانواده وی نقل شده اما همچنین ذکر شده است که آنها هیچکدام نمی خواهند رسما این مطالب را عنوان کنند. چه ماجرا درست باشد و چه غلط، دلایل زیادی وجود دارد که افراد مطلع سعی کنند خطرات مختلف را به جان خود نخرند و بسیار محتاطانه با قضیه برخورد کنند. هرچند در دسترس بودن مدارک معتبر تر ، بهتر میتوانست صحت و سقم قضیه را مشخص کند اما در عین حال دلیل واضحی بر رد مدعاها نیز وجود ندارد.
صدا و سیما واکنش نشان می دهد:
بعد از گذشت 20 روز از انتشار خبر ترانه موسوی، صدا و سیما به ناگاه از دیروز در صدد بر می آید تا به این مساله پاسخ بدهد. نفس این واکنش صدا و سیما از دو بعد قابل توجه است:
1- صدا و سیما معمولا با نادیده گرفتن اصل قضایا سعی میکند در چنین مواقعی از طریق انکار کل ماجرا پیش برود. تجربیات قبلی نیز نشان داده که صدا و سیما در برابر اخبار این چنینی (هرچند هم پر سر و صدا باشد) تا آخرین نفس ایستادگی میکند و از مکانیزم “انکار” استفاده میکند. با توجه به این شرایط خود واکنش نشان دادن صدا و سیما به این خبر میتواند جالب توجه باشد.
2- تاخیر 20 روزه در تهیه و پخش این “جوابیه” نیز قابل تامل است. در حقیقت نوع گزارش تهیه شده (که در سطرهای بعدی تحلیل خواهد شد) نشان می دهد که این گزارش کار چندان زمان بری نبوده که نیاز به 20 روز دقت و عملیات پیچیده داشته باشد. اتفاقا برعکس، تدوین ناشیانه و تغییرات مکرر در بازپخشهای آن نشان میدهد که کار بسیار سرسری و عجولانه تهیه شده است. اما چرا بعد از 20 روز؟
اما گذشته از این دو موضوع، گزارش صدا و سیما موارد جالب دیگری نیز در خود دارد:
1- تنها سه ترانه موسوی در کل کشور؟!
گزارش تلوزیون ادعا میکند که آمار تمام ترانه موسوی های ایران را در آورده و تنها سه ترانه موسوی در ایران وجود دارند دو تایشان سالهاست که در خارج از کشور هستند و به ایران نیامده اند و دیگری تنها دو سال دارد!! این ادعا چنان ساده و سطحی است که میتوان به راحتی آن را رد کرد. اولا بنا به آمار مرکز ثبت احوال ایران (در این آدرس جستجو بفرمایید( حداقل 4812 نفر با نام ترانه تاکنون در سیستم رایانه ای این مرکز ثبت شده اند. متاسفانه من سیستمی برای پیگیری آمار نامهای خانوادگی پیدا نکردم. اما می توان گفت فامیل موسوی از نظر تعداد، جزو رایجترین فامیلی های ایران است. با این وجود، حتی اگر یک درصد احتمال موسوی بودن نام فامیلی کسی را بدهیم. بازهم حداقل 50 ترانه موسوی باید داشته باشیم.
توضیح در حاشیه: البته هیچگاه قوانین احتمالات دقیقا به معنای اثبات فراوانی یک رخداد نیست (به زبان ساده تر احتمال 50% شیر شدن سکه، هیچ وقت به این معنی نیست که حتما در دو بار پرتاب سکه یکی از آنها شیر خواهد آمد.) اما این احتمالات در تحلیل می تواند کمک کننده باشد.
علاوه بر آن میتوان براحتی موارد نقضی برای این آمار سه تایی تلویزیون راستگو! پیدا کرد. مثلا آن ترانه موسوی که در گروه موسیقی ارکیده نوازنده ابوا بوده(منبع) یا ترانه موسوی که در گرگان مدیر یک آموزشگاه است (این لینک)همچنین جستجو در مرکز اطلاعات 118 نیز نشان میدهد علاوه بر این موارد ، تعداد زیادی ترانه موسوی تلفن دار در تهران داریم(در حال حاضر سایت اطلاعات 118 کلا داون شده و بعید نیست در چند روز آتی تعدیل هایی در برخی اسامی صورت گرفته باشد)
2-ما همان ترانه موسوی را که گفتید یافتیم!
غیرحرفه ای ترین بخش گزارش به این ادعا مربوط میشود. با این ادعا اگر تلوزیون نتواند اثبات کند که این ترانه همان ترانه است(که نتوانست) تیغ به سمت خودش بر میگردد زیرا قسمت مشکوک قضیه(وجود چنین فردی و چنین احتمالی) را با این عمل اثبات کرده اما نتوانسته صحت و سلامت او را تایید کند و سرجمع این دو به نفع تایید شایعه خواهد بود.
تلوزیون به راحتی ادعا میکند که دارد با خانواده ترانه موسوی دیدار میکند اما خود ترانه مورد نظر در دسترس نمی باشد. تنها عکسی هم که در این دیدار نشان داده می شود همان عکسی است که در اینترنت از او منتشر شده (تاکید میکنم که دلیل قاطعی هم بر تعلق این عکس به همان ترانه موسوی اصلی نداریم) اصولا گزارشگر اگر میتوانست، براحتی کذب بودن شایعه را اثبات میکرد، چگونه؟ با نشان دادن چند عکس دیگر یا کارت شناسایی از همان ترانه موسوی که پیدایش کرده اند. گزارشگری که تا درون چاردیورای خانواده موسوی رفته و عکس منتشر شده او در اینترنت (آن هم در قطع بزرگ)را هم در دست دارد، آیا از نشان دادن . یک قطعه عکس رسمی او حیا میکند؟
در حقیقت ما در این گزارش ترانه موسوی را نمی بینیم؟ چرا؟ چون خارج است! تنها یک نیمچه گفتگوی تلفنی می شنویم که باید بپذیریم همان ترانه است! گزارشگران برون مرزی صدا و سیما که وقت تهیه گزارش از بستنی فروشهای لندن را هم دارند، در این فرصت 20 روزه نتوانسته اند با ترانه موسوی اصلی گزارشی تهیه کنند. همچنین خانواده او هم که در این نمایش تلوزیونی شرکت داشته اند، حداقل یک عکس دیگر (غیر از عکس منتشر شده در اینترنت) از او ندارند.
جالب نیست؟ از سه ترانه موجود، یکی 2 سالش است، یکی 40 سال است به ایران نیامده و دیگری که متولد 63 است، هیچ عکس و نشانی از خود نزد خانواده اش نگذاشته و او هم سالهاست در کانادا زندگی میکند.
سناریو تکمیل است، بدون اینکه مجبور باشیم خود ترانه موسوی یا هرگونه مدرک دیگری از سلامت او را نشان دهیم!
شاید همین الان که من این متن را می نویسم، عده ای از عزیزان در صدا و سیما در حال ساخت تصاویر با کیفیت و مدارکی برای اثبات زنده بودن ترانه موسوی هستند!
3- اگر بنا به دروغ باشد؟
به راستی اگر قصد منتشر کنندگان خبر ترانه موسوی دروغ بوده، چرا فرد معلوم المکان و با مشخصات دقیقی را برای این کار انتخاب کرده اند؟ گزارش تلوزیون این ادعا را مطرح میکند که این عکس و آن مشخصات دقیقا مال کسی به نام ترانه موسوی است. یعنی اصل وجود فرد با تمام جزییاتش درست است. آیا شایعه پردازان نمی توانستند فرد موهومی با مشخصات متناقض را بعنوان سوژه در نظر بگیرند؟ کسی قصد شایعه سازی دارد و اینقدر آدرس دقیق در مورد دروغ خود می دهد، منطقا می داند که این دروغ ابه راحتی فشا خواهد شد. پس چرا باید این کار را بکند؟
در اینجا سوالهایی مطرح می شود:
آیا آن کسی که صدا و سیما پیدا کرده واقعا ترانه موسوی بوده؟ آیا اصلا خود این شایعه ساخته و پرداخته کسانی بوده که عمدا می خواستند با ارائه آدرس دقیق دروغ بودن شایعه خودشان را اثبات کنند؟ آیا این مساله و تکذیب بعدی ، نقش سرپوش را برای برخی مسائل دیگرایفا می کرده؟ شاید هم ماجرای نقل شده کاملا صحت داشته که چنین آشفتگی را برانگیخته است؟
به هیچ عنوان قصد قضاوت در این مورد را ندارم، زیرا که نه مستنداتی به نفع شایعه منتشره دیده ام و نه مستنداتی بر علیه آن. در حقیقت پرداختن ناشیانه تلویزیون به قضیه بیشتر شک من را بر می انگیزد. در هر حال، مشکل کشور ما این نیست که چرا ما فقط سه تا ترانه موسوی در کشور 70-80 میلیونی مان داریم. مشکل ما این هم نیست که چرا از هر اسم ایرانی دو سوم افرادش خارج از کشور زندگی میکنند! مشکل ما حتی این هم نیست که اخبار منتشره در مورد یک فرد بخصوص درست بوده یا نه!
به این موضوع پرداختم، نه برای تعیین جای منفی ها و مثبت ها، بلکه برای تفسیر یکی از فرآیندهایی که امروزه به روند جاری تبلیغاتی تبدیل شده است.
Share this
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر