سرخط خبرهای پیک ایران

۱۳۸۸/۶/۱۱

یک شوخی


عبدالعلی پارسا

تقریبا هفتاد روز پس از قیام مردم در برابر کودتای نظامی در ایران، حادثهای اتفاق افتاد که خوشبختانه زیاد کوچک نیست. آیتالله سیستانی در مورد وقایع اخیر به سید علی خامنهای هشدار داد و ظاهرا در این هشدار از نارضایتی گروهی از روحانیان ایران از رفتارهای خامنهای و حکومت گله شده است. آقای سیستانی نشان داده است که از دخالت ایران در وقایع عراق هم ناراضی است. اگرچه ما از تفصیل پیام آگاهی نداریم، اما همین اندازه که در منابع خبری انعکاس یافته نشان میدهد که آقای سیستانی از دعوت خامنهای به صراط مستقیم و حتی دادن یک هشدار اساسی طفره رفته است.

البته این طبیعی است، زیرا هیچ روحانی شیعه نیست که از تنها حکومت شیعهء جهان حمایت نکند، حداکثر این است که بکوشد آن را در وضع قابل قبول معرفی کند یا نگهدارد. به این ترتیب حکومت ایران برای روحانیت تشیع، امامزادهای است که متولیانش از حفظ حرمت آن درماندهاند، اما به هرحال و به هر قیمت باید آن را نگه دارند، چرا که زندگیشان به آن وابسته است.

چنان که در دو یادداشت پیش گفتم، اشتباه رهبران حکومت اسلامی، قطعیت بخشیدن به حکومت پیشوایان بوده است. البته شاید این هم خود حرکتی ناگزیر بوده، چرا که کم کم دیگر کمتر کسی حق امام و دیگر «وجوهات» شرعی را میپرداخت و این، بیش از هرچیز، روحانیت تشیع را در خطر قرار میداد. اینک روحانیت شیعه بودجهء کشوری ثروتمند را به غارت میبرد و به شکلی کاملا غارت مانند آن را در هرجای جهان که بخواهد خرج یا پس انداز میکند.

اینها مسائلی نیست که روحانیت شیعه بخواهد به صورت عمقی به آن بپردازد. هرگونه پرداخت عمقی به چنین وضعیتی، تناقضهای درونی این حکومت و مسائل آن را در رویاروئی با مسائل جهان نو روشن میکند. میبینیم که رئیس جمهور دلخواه و کودک مانند روحانیت کنونی، آشکارا دروغ میگوید، دروغهای بزرگ مذهبی، اما این چیزی نیست که آنان را به اندیشه فرو ببرد. این از طرز نگاه روحانیت شیعه به تودهء مردم سرچشمه میگیرد. روحانیت مردم را رعیت، عامه (۱) و نظیر آن میداند و قابل توجه و رویاروئی نمیشمارد و باور دارد که این توده را نه با خرد، بلکه با تهدید و ارعاب (بویژه ترساندن از آخرت) باید به راه ببرد. شاید حرفهای رئیس جمهور برای روحانیان حامی او مانند حرفهای کودکی شیطان باشد که به فضل خدا به راه مستقیم خواهد افتاد.

به این ترتیب اگر یکی دو تن روحانی مانند آیت الله منتظری پیدا شدهاند که از مردم دفاع میکنند، استثنا است و نه قاعده و او را هم تجارب طولانی در پنجاه سال گذشته به اینجا رسانده است و نه درسهائی که در مکتب خود آموخته باشد. نتیجه این که همین اندازه یادآوریهای آقای سیستانی هم کوچک و بیاهمیت نیست. تکلیفی را از جانب بزرگترین مرجع تشیع در برابر ولی فقیه میگذارد که هر اندازه بخواهد به آن توجه کند، نیازمند اندکی عقب نشینی است. اما در قاموس کارهای سیاسی زمان ما و وضعیتی که کشور ما به آن دچار آمده است، با این همه کشته، تجاوز شده، رنج کشیده و روحا خرد شده، این کار آقای سیستانی چیزی بیش از یک شوخی نه چندان زیبا نیست. مطمئن هستم که ایشان از اوضاع واقعی درون ایران خبر ندارد و اخبار و اطلاعاتی که به ایشان میرسد، از فیلتر نمایندگان و واسطههای ایشان گذشته است که خود در خطر جمهوری اسلامی هستند و باید حساب کار خود را بکنند.

پیش از این گفتهایم که روحانیت تشیع باید حساب کار خود را بکند. دیگر توده در معنای سابق وجود ندارد. فرزندان تودهء مردم ایران اکنون به کمک ابزارهای پیشرفتهء جهان از آخرین دادههای علمی آگاهی دارند که در خیال آقایان نمیگذرد. اکنون جوانان کم سن و سالی داریم که نه تنها زبان دینی آقایان را خوب میدانند، به چند زبان دیگر هم مسلط‌‌ند. اهل فکر و تحقیقاند و مهمتر این که بیش از پدران خویش به دنیای خویش میاندیشند. آنان دیگر پیش نمیروند، میجهند. آنان قرار است حکومت دینی ایران را به غلط کردم وادارند. روحانیت تشیع تنها ممکن است دامن خود را از حکومت ولایت فقیه کنار بکشد.

-------
۱- روحانیان به این سخن امام اول خود استناد میکنند که العامة لا تفقه حقائق المذاهب، یعنی توده عمق مذهبها را در نمییابد، نتیجه این که توده نادان است. البته آنان توده را هر کسی غیر خود میپندارند.

ایران امروز

هیچ نظری موجود نیست: